تبدیل محدودیت به قهرمانی و افتخار؛ تاثیر ورزش و هنر در زندگی معلولان
زندگی مسیر پرپیچ و خمی است که بالا و پایین بسیاری دارد و هر فردی در زندگیش به نوعی با موانعی رو به رو است؛ اما آنچه در این بین اهمیت دارد عبور از این موانع و رسیدن به موفقیت با وجود همه سختیهاست. یکی از موانعی که ممکن است تعدادی از افراد را درگیر کند داشتن معلولیت است و این درحالیست افراد دارای معلولیت اغلب از استعدادهای بسیاری در زمینههای هنری، ورزشی و علمی برخوردارند و میتوانند با وجود همه سختیها و ناملایمتیهای روزگار به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کنند. البته لازم است این نکته را در نظر گرفت که این افراد با سختیهای فراوانی دست و پنجه نرم میکنند و لازم است جامعه زمینه پیشرفت و موفقیت این افراد را بیش از پیش فراهم کند.
در این گزارش به گفتوگو با تعدادی از زنان دارای معلولیت پرداخته شده است که از موانع پلی برای پیروزی ساختند و هیچ چیز مانعی برای رسیدن به آرزوهایشان نبوده است.
بهبود شرایط جسمی معلولان با ورزش
سوره کرمی زاده، که از سن ۴ سالگی دچار معلولیت از گردن به پایین ناشی از ویروس فلج اطفال شده است در گفتوگو با میزان بیان کرد: با کمک پزشکان و انجام فیزیوتراپی به تدریج توانستم روی ولیچر بنشینم تا اینکه از سال ۷۰ به ورزش روی آوردم. اولین ورزشم شنا بود و ابتدا آب من را با خودش میبرد و مربی مرا هدایت میکرد، اما به تدریج در حالی که ابتدا حتی نمیدانستم چگونه راه بروم، راه رفتم و شنا کردم و ورزش باعث شد بتوانم در اجتماع فعالیت داشته باشم و پس از آن نیز توانستم در رشته تیراندازی قهرمان کشور شوم.
وی ضمن اشاره به اینکه سال ۸۴ با فردی که معلولیت نداشت ازدواج کردم و در حال حاضر تمامی کارهایمان را خودم انجام میدهم، ادامه داد: افراد دارای معلولیت در ابتدا باید به خودشان باور داشته باشند و به فعالیتهای اجتماعی روی آورند. من قبل از آشنایی با ورزش از خانه بیرون نمیآمدم، خجالت میکشیدم و هیچ مهمانی نمیرفتم و ورزش سبب شد که در اجتماع حضور پیدا کنم و بعد از مدتی فهمیدم نباید خجالت بکشم و دیگر دلیلی نداشت که گوشهگیر باشم. در ابتدا خودم نیز باور نداشتم که میتوانم، ولی گفتم میتوانم و توانستم.
ورزش و کاهش سختیهای زندگی برای معلولان
مهری ذاکری، دارای معلولیت جسمی–حرکتی شدید، متولد ۱۳۴۹ و مادر دو دختر که از ۳ سالگی بر اثر ویروس فلج اطفال دچار فلج شده است، در گفتوگو با میزان بیان کرد: از سال ۷۴ ورزش میکنم و در حال حاضر مسئول ورزشی چند رشته برای معلولان و همچنین نایبرئیس فوتبال رومیزی جانبازان و توانیابان هستم. وقتی من ورزش را شروع کردم و توانستم به فعالیتهای ورزشی بپردازم، بسیاری از سختیهایم کمتر شد. از همان کودکی روحیه شیطنت و جسارت داشتم سعی میکردم با معلولیتم مبارزه کنم. زندگی برای افراد دارای معلولیت به پایان نرسیده و میتواند ادامه دهد و توصیه میکنم این افراد به ورزش روی آورند.
وی افزود: درخواست ما این است که مناسب سازی صورت گیرد؛ تعداد باشگاههای مناسب سازی شده بسیار کم است و این در حالیست که باید این باشگاهها در تمام مناطق ایجاد شوند تا افراد دارای معلولیت در رفتوآمد به این مکانها دچار مشکل نشوند.
موانعی که مانع قهرمانی نشد
پرستو حبیبی، ملی پوش پارادومیدانی که در ۲ رشته ورزشی پرتاب کلاب و وزنه فعالیت میکند و دارای ۵ مدال بینالمللی از جمله، طلای پارالمپیک، یک طلا و یک نقره آسیایی است و امسال نیز در بازیهای کشورهای اسلامی موفق به کسب مدال شده است، به میزان گفت: تا ۱۵ سالگی با این ورزش آشنایی نداشتم و در مدرسه و با فراخوانی با این رشته ورزشی آشنا شدم. همیشه در زندگی موانعی وجود دارد و توصیه میکنم همه افراد با وجود سختیها برای رسیدن به خواستهشان تلاش کنند.
قلمو و رنگی که پایان همه نتوانستنها بود
فضه ریاضی مقدم اهل کاشان که در سال ۸۴ و در سن ۱۳ سالگی بر اثر تصادف از ناحیه گردن دچار قطع شده است و هم اکنون تنها با استفاده از دهانش نقاشیهای زیبا و چشم نوازی را خلق میکند، در گفتوگو با میزان در رابطه با فعالیتهایش توضیح داد: ۱۵ سال است که در زمینه نقاشی رنگ روغن فعالیت دارم و تاکنون ۴۰ اثر تولید کردم که شامل زمینههای طبیعت بیجان، جاندار، پرتره و کارهای مفهومی است. همچنین حدود ۸ سال است که در زمینه نقاشی روی چوب فعالیت میکنم و ۲ سال است که به آموزش نقاشی نیز مشغول هستم.
وی ضمن اشاره به اینکه از کودکی به کارهای هنری علاقهمند بودم و در کلاسهای هنری شرکت میکردم، ادامه داد: یک روز در کلاس، ناخودآگاه به دوستم گفتم: «میشود قلمو را توی دهانم بگذاری و ببینم میتوانم انجام بدهم یا نه؟» من برگهای را رنگ کردم و پس از آن با مشورت استاد رنگ روغن را شروع کردم. اولین اثر رنگ روغن من، یک غروب بود. آن برگ سبز، آغاز همه توانستنهای من شد و به نوعی زندگی دوباره و تولد دوباره من بود و آن غروب، غروب همه نتوانستنهایم بود.
این بانوی هنرمند با تاکید بر اینکه زندگی همواره در جریان است و سختیهای خودش را دارد، گفت: با گوشه نشینی چیزی درست نمیشود و افراد دارای معلولیت باید شرایط را بپذیرند و با همان شرایط بتوانند استعدادهایشان رابروز دهند. اوایل تصادف گوشهگیر بودم ولی به این نتیجه رسیدم که باید شرایط را بپذیرم و برای استعدادم تلاش کنم. پذیرفتن این اتفاق سخت نیست اما توصیه من پذیرش شرایط و تلاش است.
لزوم توجه به مسائل فرهنگی و ترغیب، افراد دارای معلولیت برای حضور در جامعه
محبوبه خلوق فعال اجتماعی در حوزه زنان و معلولان، مدرس دانشگاه و مشاور شهردار در حوزه دسترسپذیری که در سن ۱۵ سالگی دچار معلولیت شدید قطع شده است در گفتوگو با میزان با بیان اینکه از جمله مهمترین مشکلاتم در مسیر فعالیت و تدریس مشکلات فرهنگی است، گفت: در بسیاری از مواقع شاید در ابتدا به عنوان استاد دانشگاه قبولم نکنند، ابتدا به به ویلچرم نگاه میکنند و بعد به عنوان استاد پذیرفته میشوم.
وی با اشاره به اینکه یکی از مهمترین دغدغههای ما دسترسپذیری است چراکه متأسفانه بسیاری از ساختمانها و دانشگاهها به اندازه کافی مناسبسازی نشدهاند، افزود: فعالیتهایی صورت گرفته اما برای رسیدن به نقطه مطلوب هنوز راه زیادی باقی مانده است.
این فعال اجتماعی در رابطه با راهکارهای بازگشت افراد دارای معلولیت به جامعه توضیح داد: خوشبختانه در حال حاضر سازمان های مردم نهاد بسیاری در این مسیر شکل گرفته و یکی از دغدغههای سازمانها این است که افراد دارای معلولیت را به جامعه بازگردانند. همچنین رسانهها نیز نقش مهمی در این مسیر دارند و لازم است با اطلاعرسانی و ترغیب، افراد دارای معلولیت را تشویق کنند که وارد جامعه شوند و از استعدادها و تواناییهای خود استفاده کنند.
ماجرای نابینایی که میتواند سوزن نخ کند
غزل زاهدی ۲۶ ساله و متأهل که ۱۰ سال است در زمینه چرم دوزی فعالیت دارد و در بیمارستان و در شرایطی که ۷ ماهه به دنیا آمده بود به دلیل استفاده از دستگاه و اشعه، نابینا شده است، در گفتوگو با میزان بیان کرد: به دوخت چرم طبیعی با دست مشغول هستم و حدود ۲ سال است که به صورت حرفهای با چرم طبیعی کار میکنم. قبلاً حدود ۱۰ سال به صورت آماتور و آموزشی با چرم مصنوعی فعالیت میکردم و در حال حاضر بسیار خوشحالم چراکه کار با چرم طبیعی را بسیار دوست دارم.
وی با بیان اینکه از طریق جامعه نابینایان، کلاسهای آموزشی برگزار شد و ما آموزش دیدیم تا برای جامعه نابینایان کار میکنیم، توضیح داد: توصیه من به عزیزانی که افسرده یا ناراحت هستند این است که در خانه نمانند و به خودشان ایمان داشته باشند. هرچه در خانه بمانید و افسرده باشید، هیچ چیزی ساخته نمیشود و به جایی نمیرسید. این معلولیت را میتوان به عنوان هدیهای از خدا در نظر گرفت تا بیشتر به یادش باشیم. خودتان را باور کنید، اراده داشته باشید و رو به جلو حرکت کنید. حتی اگر شکست خوردید، به عقب نگاه نکنید و فقط به جلو نگاه کنید. تلاش کنید، قطعاً موفق خواهید شد. میتوانید حرفهای را یاد بگیرید و در جامعه فعال باشید. یک فرد نابینا بسیاری از کارهای چرمدوزی را نمیتواند انجام دهد، اما من توانستم دوخت و پرداخت لبه را انجام دهم. اوایل باور نداشتم که میتوانم، بسیاری از افراد به من میگفتند که نمیتوانم، اما تلاش کردم و با آموزشهایی که دیدم، الان حرفهای شدهام و کار میکنم و حتی میتوانم سوزن نخ کنم با اینکه شاید باورش برای بسیاری از افراد سخت باشد.
خدیجه رضا زاده، ۲۱ ساله و ساکن کاشان نیز که از بدو تولد دچار معلولیت جسمی و حرکتی است بانویی هنرمند است که در زمینه فیروزکوبی و میناکاری و همچنین نوازندگی دف فعالیت میکند و علاوه بر فعالیت شخصی، آموزش نیز میدهد و همچنان آموزش میبیند، در گفتوگو با میزان بیان کرد: نیاز به حمایت بیشتری داریم تا افراد دارای معلولیت بیشتر دیده و شناخته شوند و رسیدگیهای بیشتری نسبت به شهر خودمان صورت گیرد و محدودیتهایی که برای تفریح یا رفتوآمد وجود دارد، برطرف شود تا رفتوآمد برای افراد دارای معلولیت راحتتر باشد.
وی درباره آشناییش با این حرفه هنری توضیح داد: سالها است که زیر نظر بهزیستی هستم و در آنجا از طریق یک موسسه توانبخشی با هنر آشنا شدم و مهارتم افزایش پیدا کرد. هنگامی که افراد دارای معلولیت با این هنرهای زیبا آشنا شوند، میتوانند از آن برای کسب درآمد و ارتقای تواناییهای خود استفاده کنند.
لزوم آگاهی بخشی در رابطه با نیازهای افراد دارای معلولیت
نازینا صادقی، سفیر توانمندی افراد دارای معلولیت و ماجراجو، جهانگرد و ایرانگرد، کوهنورد و کارآفرین که از ابتدای تولد دچار مشکل استخوانسازی بوده و تاکنون حدود ۳۵ مرتبه در ناحیه ۲ پا جراحی شده است، در گفتوگو با میزان بیان کرد: زندگی را از مسیرهای ناشناخته شروع کردم؛ مسیرهایی که همراه با ترس، ناشناخته بودن و خطر بود و این تجربهها باعث شد که توانایی حل مسئله و غلبه بر چالشها را پیدا کنم و بتوانم چه از نظر مالی و اجتماعی و چه از نظر روحی و روانی مستقل باشم و حالم خوب باشد، دغدغه من و شاید دغدغه تمام افراد دارای معلولیت این است که جامعه نسبت به افراد دارای معلولیت ناآگاه است و بهتر است در مسیر اصلی زندگی همه افراد به ویژه افراد تأثیرگذار و تصمیمگیرندهها آگاهی بخشی داشته باشیم تا نیازهای ما دیده شود. افراد دارای معلولیت انرژی و انگیزه زیادی دارند، اما گاهی مجبورند در خانه بمانند و فعالیت چندانی نداشته باشند.
انتهای پیام/