بدعهدیهای غرب در برجام و بیخاصیت شدن قوانین بینالمللی
سازمانها و نهادهای بین المللی برخلاف اصول اساسی در تاسیسشان، اقدام میکنند و همین امر بی اعتمادی به آنها را افزایش داده است.
- دیپلماسی نیازمند نشان دادن حسن نیت و اثبات صداقت است که این روزها گوهر نایابی است که در عرصه سیاست بینالمللی دیده نمیشود.
با وجود سازمانها و نهادهای بینالمللی که برای ایجاد و ثبات صلح و امنیت در دنیا بنا نهاده شده و در این سازمانها قوانین بینالمللی وضع شده تا همه اعضای جامعه جهانی به آن پایبند باشند، اما کمتر نمونهای یافت میشود که از آن همه قوانین و مقررات بینالمللی کاربرد داشته باشد یا کشورها به آن پایبند باشند.
کشورهایی که خود پایبند قوانین و مقررات بینالمللی هستند، در واقع خود را گرفتار آن دسته از قوانینی میکنند که نظام سلطه آنها را وضع کرده تا بتواند گستره نفوذ و سلطه خود را افزایش دهد.
نگاهی به بحرانها و تحولات جهانی نشان میدهد که هیچ یک از آن قوانین خوش نقش و نگار سازمان ملل و دیگر نهادهای زیر مجموعه این تشکل بینالمللی برای کشورهای تحت ستم و ظلم اجرا نمیشود و حتی در بسیاری از مواقع همان قوانین و مقررات علیه آنها به کار گرفته میشود.
در واقع فلسفه وجودی سازمان ملل کارآمدی و ماهیت حقیقی خود را سالهاست از دست داده است و به همین خاطر باید گفت قانون جنگل در جهان حاکم گشته به گونهای که هر که ضعیف باشد حقی ندارد در حالی که جهان اکنون درگیر ویروسی مرگبار است که تصور میشد از دشمنیها و ستم زورمداران بکاهد و باعث شود آنها به خود آیند و تغییر رویه دهند.
اگر بخواهیم مثالهای عینی بزنیم، موضوع هستهای و توافقی که بر سر آن انجام شد، مشخصا نمونه آشکاری از بیخاصیت بودن قوانین بینالمللی است.
توافق هسته ای ایران و ۱+۵ بر سر موضوع هستهای، دو طرف را ملزم به اجرای تعهداتشان کرد.
برای دو طرف ماجرا تعهداتی نوشته شد و همگان زیر آن را امضا کردند و سازمان ملل نیز آن را تایید کرد؛ اما نتیجه این توافق بینالمللی چه شد؟
برجام به امضای ۶ کشور رسید، چین، روسیه، آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان تضمین دادند، اما از سوی طرفهای غربی صداقت و حسن نیت دیده نشد.
آمریکا از برجام خارج شد و اروپا نیز به تعهدات خود پایبند نبود و در این میان، این ایران بود که به تعهدات خود پایبند باقی ماند و هر آنچه که متعهد شده بود اجرا کرد.
نتیجه تعهد در قبال بیتعهدی چه شد؟ ایران محکوم به نقض برجام شد و اروپا و آمریکا طلبکارانه، ایران را تهدید میکنند که اگر به برجام پایبند نباشد، تحریمها، تهدیدات و فشارهای حداکثری افزایش مییابد و قطعنامههایی ضد ایران صادر میشود.
جامعه بین الملل تا پیش از این به ایران فشار وارد میکرد که بر سر فعالیتهای هستهای خود باید توافق کند و در این توافق باید فعالیتهای هستهای را آنگونه که ما میگوییم و میخواهیم کاهش دهد اکنون همان جامعه بینالملل تلاش میکند توافق را نابود کند!
اما آنها با خروج از برجام و بدعهدی، این حق را از خود گرفتند و ایران را وادار کردند که تعهدات برجامی را کاهش دهد.
نتیجه این فرایندی که ایران طی کرد، این است که نمیتوان به جامعه بینالمللی که مدعیان آن کشورهای غیر قابل اعتماد، بیصداقت و دروغگو هستند، اعتماد کرد.
اعتماد به آمریکا و اروپا، افتادن در دام فریب و نیرنگ است؛ آیا از این پس جوامع و کشورهای دیگر میتوانند به قول و وعده آمریکا و اروپا اعتماد کنند؟
آیا افکار عمومی جهان اتفاقاتی که در روند توافق هستهای افتاد و به اینجا رسید، درک کردهاند یا همچنان تحت تاثیرات و القائات رسانهای غرب هستند و تصور میکنند بدعهد ماجرای برجام ایران بوده است؟
برجام برای جوامع دیگر نیز باید درس عبرت باشد؛ تکرار اتفاقاتی چون برجام در دنیا، نا آگاهی افکار عمومی جهان از ماهیت آمریکا و اروپاست که با تکرار آن دنیا روز به روز از امنیت و آرامش و صلح دورتر میشود و به افول و زوال خود نزدیکتر.
آمریکا و اروپا فریبکار و نیرنگ باز هستند و این خصیصه باید در دنیا معرفی شود که اگر نشود این نیرنگها دامن دیگران را نیز خواهد گرفت.
نظرات بینندگان
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *