صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

فراخوان رئیس عدلیه به اصحاب رسانه

صفحات داخلی

نمایش کانادایی حمایت از فلسطین؛ نقش پر رنگ اتاوا در پشت صحنه نسل‌کشی رژیم صهیونیستی

۰۲ دی ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۸:۴۳
کد خبر: ۴۸۷۳۴۳۸
دسته بندی‌: حقوق بشر ، عمومی
کانادا در حالی نمایش‌ها و ژست‌های حمایت از فلسطین را اجرا می‌کند که در پشت پرده این نمایش‌ها داستان‌های واقعی دیگری در جریان است.

ماه گذشته برای نخستین بار پرچم فلسطین در تورنتو، بزرگ‌ترین شهر کانادا افراشته شد؛ این امر پس از رد لحظه آخری درخواست گروه حامی رژیم صهیونیستی در دادگاه انجام شد؛ بلافاصله ویدیو‌های مختلفی در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد که نشان می‌داد جمعیتی از حامیان فلسطین در سرما در حال برافراشتن پرچم فلسطین هستند.

رسانه‌های کانادایی با انتشار این ویدیو‌ها مدعی برداشته شدن گامی به سوی به رسمیت شناختن فلسطین و حقوق بشری آن شدند، اما روایت سیاسی درباره این موضوع داستان متفاوتی را روایت می‌کرد.

هنوز هیجان مربوط به این رویداد فروکش نکرده بود که پلیس یورش به خانه‌های سازمان‌دهندگان اعتراض‌های ضد جنگ را کلید زد؛ آن‌ها داده‌های مربوط به انتقال مداوم سلاح از کانادا به اراضی اشغالی را منتشر کرده بودند.

جرم ادعایی آن‌ها اعتراض غیرخشونت‌آمیز در یک نمایشگاه اسلحه در لندن استان انتاریو بود، رویدادی که توسط البیت، لاکهید مارتین و دیگر تولیدکنندگان سلاح که جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه را تامین می‌کردند، برگزار شد.

در عرض یک هفته پس از برافراشتن پرچم فلسطین، کانادا دقیقا افرادی را اتاوا را به انجام چنین اقدام‌هایی با هدف نمادگرایی متهم می‌کردند، مجرم اعلام کرد.

همدستی مداوم کانادا با رژیم صهیونیستی

این رویداد تصویر کاملی از تناقض‌های کانادا است؛ کانادا در حالی ژست‌های غیرصادقانه برافراشتن پرچم فلسطین و اظهاراتی در مورد صلح و به رسمیت شناختن کشور فلسطین را نشان می‌دهد که در پشت پرده، ماشین همدستی همچنان در حال اجرا است.

کانادا همچنان به ارسال سلاح به اراضی اشغالی ادامه می‌دهد؛ در عین حال، مقادیر بی‌سابقه‌ای از دلار‌های خیریه به سازمان‌هایی که از شهرک‌سازی‌های غیرقانونی حمایت می‌کنند، سرازیر شود و افرادی که علیه اقدام‌های رژیم صهیونیستی در غزه صحبت می‌کنند، مجازات می‌شوند.

براساس گزارشی که امسال منتشر شد، کانادا طی ۲ سال گذشته بی‌سروصدا صد‌ها محموله گلوله، تجهیزات نظامی، قطعات هواپیما و دستگاه‌های ارتباطی را به اراضی اشغالی ارسال کرده است؛ با وجود ادعا‌های مکرر دولت درباره توقف صادرات در ژانویه ۲۰۲۴، سوابق حمل و نقل جریان ثابتی از کالا‌های نظامی را از اکتبر ۲۰۲۳ نشان داد.

گزارش جدیدی که به‌تازگی منتشر شد، نشان داد که چگونه این اتفاق می‌افتد. شرکت‌های کانادایی با عبور کالا‌ها از طریق آمریکا، از کنترل مستقیم صادرات و بررسی‌های سیاسی که با مسلح کردن آشکار یک نیروی اشغالگر همراه است، اجتناب می‌کنند.

نتیجه ساده است: قطعات ساخت کانادا هنوز به ارتش رژیم صهیونیستی می‌رسند و همچنان ظرفیت آن را برای ارتکاب جنایت‌های جنگی تقویت می‌کنند.

در سطحی ناامیدکننده، انفعال در مواجهه با نسل‌کشی، نوع دیگری از خشونت است، اما تزریق سلاح به این خشونت که به آتش دامن می‌زند، مستلزم سطح متفاوتی از شکست اخلاقی است؛ کانادا کاملا در دسته دوم قرار می‌گیرد.

سازمان عفو بین‌الملل، آکسفام و کانادایی‌های طرفدار عدالت و صلح در خاورمیانه، از اتاوا خواسته‌اند که تحریم تسلیحاتی اعمال کند؛ در عوض، دولت کانادا این ادعا‌ها را رد می‌کند و این داستان را که دستانش پاک است، حفظ می‌کند.

تلاش کانادا در مسیر گسترش شهرک‌سازی‌ها

همین الگو در بخش خیریه‌ای کانادا نیز دیده می‌شود؛ کانادا بیشتر کمک‌های خیریه خارجی خود را به سازمان‌های صهیونیستی، ازجمله گروه‌های مرتبط با شهرک‌های غیرقانونی، ارسال می‌کند، با وجود اینکه رژیم صهیونیستی و کانادا سرانه تولید ناخالص داخلی تقریبا یکسانی دارند.

گزارش دسترسی به اطلاعات سال ۲۰۲۳ که توسط مدافعان صلح عادلانه به دست آمده است، نشان می‌دهد که بیش از ۱۰.۵ میلیارد دلار از بودجه خیریه یارانه‌ای در ۵ سال گذشته به خارج از کشور رفته است؛ با نرخ مالیات تقریبی ۳۰ درصد، مالیات‌دهندگان کانادایی عملا بیش از ۳ میلیارد دلار از این مبلغ را یارانه داده‌اند.

یک پژوهشگر کانادایی در این رابطه گفت: هیچ دلار خیریه‌ای را که به اسرائیل ارسال می‌شود، نمی‌توان بی‌طرف دانست؛ این بودجه‌ها به حفظ موسسه‌هایی که مستقیما به زیرساخت‌های شهرک‌سازی وابسته هستند، کمک می‌کند؛ همان سیستمی که کانادا ادعا می‌کند با آن مخالف است.

در همین حال، سازمان‌های خیریه مسلمان در کانادا با بررسی دقیق و سوءظن گسترده رو‌به‌رو هستند؛ این واقعیت به خوبی نمایان شده است که یک طرف حمایت ساختاری دریافت می‌کند، در حالی که طرف دیگر به عنوان یک تهدید تلقی می‌شود.

سیاست سکوت اجباری کانادا

این روایت تهدید از طریق نظارت تقویت می‌شود؛ در حالی که گزارش‌هایی در مورد چگونگی هدف قرار دادن افرادی که از حقوق فلسطینی‌ها دفاع می‌کنند توسط سازمان‌های طرفدار رژیم صهیونیستی منتشر می‌شود، این سکوت نهادی عمیق‌تر شده است.

وب‌سایت‌های ناشناس، هویت معترضان را برملا می‌کنند؛ دانشجویان استاد‌هایی را که در مورد فلسطین بحث می‌کنند، گزارش می‌کنند؛ اتاق‌های خبر بیانیه‌های عمومی صادر می‌کنند و از خبرنگارانی که حقایق اساسی را منتشر می‌کنند، پرهیز می‌کنند.

این تاکتیک همیشه یکسان است: به سکوت کشاندن و مدعی اجماع شدن.

وقتی یک پزشک اتاوا که در غزه خدمت می‌کرد، در مورد فلسطین در رسانه‌های اجتماعی مطلبی منتشر کرد، پس از شکایت همکارانش، از کار معلق شد؛ وقتی یک خبرنگار در یک رسانه با مردی چفیه پوش مصاحبه کرد، سردبیران گزارش را حذف کردند؛ ...؛ این‌ها حادثه‌های جداگانه‌ای نیستند، بلکه نمونه‌هایی از فشار نهادی هستند که برای اطمینان از اینکه گفت‌وگوی ملی کانادا به‌طور ایمن نمادین باقی بماند و هرگز دارای عنصر مادی نباشد، طراحی شده‌اند.

با وجود این، افکار عمومی بسیار فراتر از انفعال نهاد‌ها تغییر کرده است؛ وقتی جنگ غزه آغاز شد، تنها ۱۸ درصد از کانادایی‌ها ابراز همدردی بیشتری با فلسطینی‌ها کردند؛ این تعداد اکنون ۲ برابر شده است، در حالی که همدردی با صهیونیست‌ها به ۱۹ درصد کاهش یافته است.

علاوه بر این، اکنون از هر ۵ کانادایی، ۳ نفر از به رسمیت شناختن یک کشور فلسطین حمایت می‌کنند؛ این نتیجه ۲ سال راهپیمایی مردم در سراسر کشور و مطالبه پاسخگویی است.

با وجود این، سران سیاسی و نهادی کانادا فقط حرکات نمادین ارائه می‌دهند؛ این رفتار کشوری نیست که آماده مقابله با نقش ننگین خود در نسل‌کشی غزه باشد، این رفتار کشوری است که ضمن حفظ رویه‌هایی که خشونت را ممکن می‌سازد، ابراز نگرانی می‌کند.

تاثیر این عملکرد واقعی است؛ این امر آنچه را که کانادایی‌ها مجاز به درک آن هستند، محدود می‌کند؛ زبانی را که خبرنگاران، دانشگاهیان و دانشجویان در استفاده از آن احساس امنیت می‌کنند، محدود می‌کند و فضایی ایجاد می‌کند که در آن نام بردن از آپارتاید یا اشغال بحث‌برانگیز تلقی می‌شود، اما حمایت مادی از آن‌ها از نظر بوروکراتیک عادی است؛ این امر به دولت فدرال کانادا اجازه می‌دهد ادعای بی‌طرفی کند، در حالی که به همان شرایطی که ادعا می‌کند از آن ابراز تاسف می‌کند، کمک می‌کند.

کانادا به خاطر به رسمیت شناختن کشور فلسطین، به خاطر برافراشتن پرچم، به خاطر به رسمیت شناختن کشوری که بیشتر جهان از قبل آن را انجام داده‌اند، اعتبار می‌خواهد؛ این حرکت‌ها به‌عنوان شواهدی ارائه می‌شوند که کانادا در حال تکامل است و به سمت درست تاریخ نزدیک‌تر می‌شود، اما این امر مستلزم هیچ تغییر مادی، هیچ ریسکی، هیچ پاسخگویی ازسوی کانادا نیست.

کشوری که در مورد حقوق بشر جدی است، صادرات اسلحه به اراضی اشغالی را متوقف می‌کند، بخش خیریه خود را تنظیم می‌کند، از کارگران و دانشجویانی که آزادانه صحبت می‌کنند محافظت می‌کند و به جوامعی که بیشترین آسیب را از سیاست‌هایش دیده‌اند گوش می‌دهد؛ این کشور اجازه می‌دهد که رویه‌هایش منعکس کننده عملکردش باشد.

تا زمانی که این اتفاق نیفتد، این حرکات به همان شکلی که هستند باقی خواهند ماند: وسایلی روی صحنه که برای مخاطبانی که مدت‌هاست دست از تشویق کشیده‌اند، نمایش داده می‌شوند.

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *