صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

فراخوان رئیس عدلیه به اصحاب رسانه

صفحات داخلی

غزه گرفتار تداوم وضعیت اضطراری پزشکی قانونی بین‌المللی

۲۶ آبان ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۵:۲۰
کد خبر: ۴۸۶۷۴۱۵
دسته بندی‌: حقوق بشر ، عمومی
رنج غزه در حالی که شناسایی پیکر شهدا امکان‌پذیر نیست، التیام نمی‌یابد و با سوءاستفاده رژیم صهیونیستی از مبهم‌گویی کنوانسیون ژنو، وضعیت اضطراری پزشکی قانونی بین‌المللی مستمر می‌شود.

تخریب و مسدود کردن ابزار‌های پزشکی قانونی توسط رژیم صهیونیستی، خطر غیرقابل شناسایی شدن دائمی پیکر هزاران فلسطینی، محروم کردن خانواده‌ها از حقوقشان و محروم کردن آن‌ها از عدالت را به همراه دارد.

به گزارش میدل‌ایست آی، پس از بیش از ۲ سال از حمله رژیم صهیونیستی پس از جنگ نسل‌کشی علیه غزه، آتش‌بس شکننده‌ای در ۹ اکتبر ۲۰۲۵ (۱۷ مهر ۱۴۰۴) اعلام شد.

با وجود ادامه نقض آتش‌بس توسط رژیم صهیونیستی، وقفه‌های کوتاه در بمباران به فلسطینی‌ها اجازه داده است تا تلاش‌های محدودی برای بازیابی آغاز کنند و بحث‌های طولانی‌مدتی را در مورد آنچه که باید فراتر از امدادرسانی اضطراری دنبال شود، انجام دهند.

در هفته اول آتش‌بس، ۴۳۶ پیکر توسط تیم‌های دفاع مدنی غزه از زیر آوار بیرون کشیده شد و ۱۹۵ پیکر توسط رژیم صهیونیستی بازگردانده شد که از این تعداد تنها ۵۷ پیکر شناسایی شدند.

بدون تجهیزات پزشکی قانونی کارآمد، بسیاری از آن‌ها بدون نام دفن خواهند شد و خانواده‌ها در بلاتکلیفی و غم و اندوه معلق گرفتار خواهند شد.

در نگاه اول، این ممکن است یک مسئله لجستیکی به نظر برسد، اما این چالش، بحران اخلاقی و روانی عمیق‌تری را آشکار کرده است؛ نابودی ظرفیت پزشکی قانونی غزه به این معنی است که حدود ۱۰ هزار پیکری که هنوز در زیر آوار گرفتار شده‌اند، ممکن است هرگز شناسایی یا به درستی شمارش نشوند.

تیم‌های بین‌المللی برای جست‌وجوی بقایای زندان صهیونیست وارد غزه شده‌اند، اما هیچ فوریت قابل مقایسه‌ای برای بازیابی یا شناسایی قربانیان فلسطینی وجود ندارد.

این نابرابری، عدم تعادل اخلاقی را آشکار می‌کند، عدم تعادلی که تعیین می‌کند زندگی چه کسی شایسته تقدیر و چه کسی فراموش می‌شود؛ همچنین پرسش‌های فوری در مورد چگونگی شکل‌گیری خاطره و امکان التیام نسل‌های آینده توسط این فرآیند، یا نادیده گرفتن آن، مطرح می‌کند.

ناتوانی در نامگذاری و دفن عزیزان، سوگواری را به فرآیندی بی‌پایان تبدیل می‌کند و غم و سکوت را از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌کند؛ فقدان ظرفیت شناسایی در غزه نه تنها مانع عدالت می‌شود، بلکه پایه‌های التیام شخصی و جمعی برای فلسطینی‌ها را نیز از بین می‌برد.

بحران نامگذاری پیکر قربانیان نسل‌کشی

در نمونه‌های قبلی بازیابی پس از نسل‌کشی، فرآیند شناسایی پیکر شهدا برای التیام و آشتی طولانی‌مدت ضروری بوده است.

در بوسنی‌وهرزگوین، بقایای قربانیان بوسنیایی هر ساله همچنان از خاک بیرون آورده و شناسایی می‌شوند تا در مراسم یادبود سالانه در سربرنیتسا در ماه جولای دفن شوند.

نزدیک به ۳۰ سال پس از نسل‌کشی سربرنیتسا، صد‌ها جسد همچنان مفقود هستند؛ فقدان آن‌ها همچنان مانع التیام خانواده‌ها و جوامع می‌شود.

به رسمیت شناختن مردگان از حقوق خانواده‌هایشان و پیگیری عدالت جدایی‌ناپذیر است.

در اوایل پس از جنگ، تصاویری از وسایل شخصی و لباس‌های یافت‌شده در نزدیکی محل‌های دفن دسته‌جمعی در یک کتاب بزرگ جمع‌آوری شد که همچنان در دسترس خانواده‌های سراسر کشور برای یافتن پاسخ است.

سه دهه بعد، این کتاب همچنان گواهی تلخ بر پیامد‌های ماندگار عدم شناسایی هویت است؛ بدون نامگذاری صحیح قربانیان، آیین‌های عزاداری ناقص هستند و حس عدالت مورد نیاز برای التیام از بین می‌رود و غم و اندوه بین فقدان و سکوت معلق می‌ماند.

نامگذاری همچنین برای پاسخگویی تحت قوانین بین‌المللی ضروری است؛ اگرچه کنوانسیون‌های ژنو کشور‌ها را ملزم به بازگرداندن بقایای متوفی می‌کنند، اما اغلب این تعهد را مبهم بیان می‌کنند و توافق بین طرفین را الزامی می‌دانند، همانطور که در تبادل بقایای بین مصر و رژیم صهیونیستی در سال‌های ۱۹۷۵-۱۹۷۶ مشاهده شد.

دستورالعمل‌های نظامی این وظیفه را تقویت کرده و تاکید می‌کنند که شامل اموال شخصی، ازجمله اسناد، پول و اقلام با ارزش عاطفی نیز می‌شود؛ این تعهد‌ها منعکس‌کننده یک اصل گسترده‌تر هستند: شناسایی اجساد از حقوق خانواده‌های آن‌ها و پیگیری عدالت جدایی‌ناپذیر است.

غیبت پزشکی قانونی در غزه

برای شناسایی پیکر شهدا در غزه، ابتدا باید پیکر‌های بازیابی شده شناسایی شوند، اما هر ۲ مرحله، بازیابی و شناسایی، به دلیل محاصره مداوم غزه توسط رژیم صهیونیستی، ازجمله ممنوعیت ورود تجهیزات و کارکنان مورد نیاز فوری، با مشکل مواجه است.

به گفته دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل (OCHA)، بازیابی پیکر‌ها با استفاده از ابزار‌های ابتدایی موجود در غزه می‌تواند تا ۳ سال طول بکشد.

وقتی تعداد زیادی از پیکر‌ها پیدا نشده‌اند یا اغلب در گور‌های دسته‌جمعی دفن شده‌اند، گذشت زمان به‌طور چشمگیری شناسایی را پیچیده می‌کند؛ تجزیه بیولوژیکی تسریع می‌شود، زیرا تحقیقات نشان می‌دهد که دفن طولانی‌مدت، بازده DNA را کاهش داده و تخریب را افزایش می‌دهد.

باقی‌مانده بقایا در هم آمیخته می‌شوند و تشخیص بین افراد را دشوارتر می‌کنند؛ یکپارچگی عناصر اسکلتی نیز با گذشت زمان کاهش می‌یابد و مانع تجزیه‌وتحلیل پزشکی قانونی می‌شود.

این چالش‌ها بر فوریت شناسایی به موقع تاکید می‌کنند.

تیم‌های پزشکی قانونی بین‌المللی برای جست‌وجوی بقایای زندانیان صهیونیست وارد غزه شده‌اند؛ با وجود این، هیچ فشار قابل مقایسه‌ای برای بازیابی یا شناسایی هزاران پیکر فلسطینی وجود ندارد.

عدم نگرانی یا احساس فوریت برای بازیابی و شناسایی قربانیان فلسطینی، همان غیرانسانی‌سازی را نشان می‌دهد که به جهان اجازه داد شاهد قتل‌عام ۶۷ هزار نفر از آن‌ها، ازجمله دست‌کم ۲۰ هزار کودک، باشد.

مشکلات بازسازی غزه

مشکلات بازسازی غزه را نمی‌توان صرفا از نظر مادی درک کرد؛ این امر باید فراتر از بازسازی زیرساخت‌ها یا ارائه کمک باشد تا التیام اخلاقی و روانی جمعیتی را که متحمل فقدان غیرقابل تصوری شده‌اند، در بر بگیرد.

بازسازی واقعی با بازسازی یک ملت آغاز می‌شود: اذعان به رنج آن‌ها، اعتبار بخشیدن به تجربیات آن‌ها و ایجاد مسیری رو به جلو که فراتر از بقا صرف است.

بهبود واقعی مستلزم مقابله با خلأ اخلاقی، قانونی و روانی ناشی از هزاران قربانی ناشناس و پیدا نشده است؛ بنابراین، نامگذاری، شناسایی و بازگرداندن پیکر‌ها نه تنها اعمال عدالت، بلکه گام‌های مهمی در بازگرداندن اعتماد، حافظه و تاب‌آوری جمعی هستند.

بدون این فرآیند، غم و اندوه به حالت تعلیق در می‌آید، تاریخ مورد مناقشه قرار می‌گیرد و آشتی و التیام اجتماعی ناقص می‌ماند.

تجربیات جوامع پس از جنگ، نقش محوری هویت را در بهبودی نشان می‌دهد.

در بوسنی، هر خاکسپاری سالانه در مرکز یادبود پوتوکاری نه تنها یک عمل سوگواری خصوصی، بلکه تایید عمومی حافظه و حقیقت است؛ حتی با وجود در دسترس بودن با تجهیزات و متخصصان مناسب، بازماندگان با مسیری طولانی و دشوار برای التیام آسیب‌های روحی مواجه هستند.

این امر در شرایطی که بازیابی پزشکی قانونی به تاخیر می‌افتد یا انکار می‌شود و جوامع برای تثبیت تاریخ خود تلاش می‌کنند، تشدید می‌شود و اجازه می‌دهد آسیب‌های روحی به نسل‌های بعدی منتقل شود.

برای فلسطینی‌ها، این امر از زمان نکبت ۱۹۴۸ صادق بوده است، زمانی که بسیاری از کسانی که از روستا‌های خود رانده شدند، هرگز نتوانستند برای بازیابی یا شناسایی عزیزان جان‌باخته در جریان عملیات تروریستی رژیم صهیونیستی بازگردند؛ ناتوانی در نامگذاری یا دفن مردگان، زخم‌هایی را به جا گذاشت که التیام نیافتند و غم و اندوه را در تاریخ خانواده و حافظه جمعی جای دادند.

تقریبا هشت دهه بعد، همین شرایط در غزه در حال بازتولید است، جایی که مرگ دسته‌جمعی، آوارگی و محاصره خردکننده بار دیگر عمدا احتمال بسته شدن محل را تهدید کرده و چرخه‌ای از فقدان‌های حل‌نشده را ادامه می‌دهد.

رویکرد‌های جایگزین برای التیام زخم عدم شناسایی پیکر شهدا

در غیاب تیم‌های پزشکی قانونی کاملا مجهز، رویکرد‌های مبتنی بر جامعه به عنوان اقدام‌های موقت در حال ظهور هستند.

تاریخ شفاهی، بایگانی‌های محلی و تلاش‌های مستندسازی به دنبال حفظ هویت‌ها، احترام به زندگی‌ها و ایجاد سابقه‌ای ملموس برای خانواده‌ها و نسل‌های آینده هستند.

مدیرکل بیمارستانی در غزه، گفته است که عکس‌های پیکر‌ها و وسایل شخصی بازیابی‌شده نمایش داده خواهد شد تا بستگان بتوانند عزیزان خود را شناسایی کنند.

ویدیو‌های فراگیر در فضای آنلاین، خانواده‌هایی را نشان می‌دهند که در چادری نشسته و اسلایدشو‌هایی از پیکر‌ها و وسایل را تماشا می‌کنند؛ برای بسیاری، این تجربه دردناک است، زیرا تجزیه، اکثر ویژگی‌های قابل شناسایی را پاک کرده و شناسایی مطمئن را تقریبا غیرممکن می‌سازد.

اعضای خانواده گزارش می‌دهند که به دنبال نشان‌های مادرزادی یا جای زخم‌های ناشی از جراحات قبلی هستند که عزیزان خود را به یاد می‌آورند؛ بسیاری دیگر فقط می‌توانند لباس‌ها را شناسایی کنند.

این روش‌ها، اگرچه ناقص هستند، اما زمانی ضروری می‌شوند که موانع سیاسی و ساختاری مانع از بازیابی رسمی پزشکی قانونی می‌شوند؛ با وجود این، آن‌ها برای رسیدگی به آنچه مایکل پولانن، آسیب‌شناس پزشکی قانونی و استاد دانشگاه تورنتو، آن را «وضعیت اضطراری پزشکی قانونی بین‌المللی» توصیف کرده است، کار چندانی نمی‌کنند.

در نهایت، بازسازی غزه باید فراتر از خانه‌ها، بیمارستان‌ها و مدرسه‌ها گسترش یابد تا پایه‌های اخلاقی و روانی لازم برای یادآوری و بزرگداشت قربانیان نسل‌کشی بازسازی شود.

جامعه‌ای که نتواند مرگ خود را تشخیص دهد، با خطر انتقال غم و بی‌عدالتی حل‌نشده در طول نسل‌ها مواجه است.

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *