صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

فراخوان رئیس عدلیه به اصحاب رسانه

صفحات داخلی

مقاومت لبنان تنها الگوی واقعی حفاظت در برابر رژیم صهیونیستی/ حامیان خلع سلاح چگونه حقایق را انکار می‌کنند؟

۰۲ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۵:۰۱
کد خبر: ۴۸۶۲۹۰۸
حامیان خلع سلاح مقاومت لبنان با انکار واقعیت‌های گذشته، تنها به دنبال کسب رضایت آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند و هیچگونه راهکار و پاسخی برای پرسش‌های اساسی مطرح‌شده در این زمینه ندارند.

از آغاز جنگ رژیم صهیونیستی علیه لبنان تا به امروز، با توجه به نقض حاکمیت لبنان از طرف این رژیم و حملات، ترور‌ها و تجاوزهای مداوم در سراسر خاک لبنان، از جنوب تا شمال، پرسش‌هایی در مورد اثربخشی مقاومت در حفاظت از این کشور مطرح شده است.

این واقعیت، پرسش‌های عمیقی را مطرح می‌کند، به‎ویژه با توجه به اینکه لبنان زیر آتش زندگی می‌کند و فهرست قربانیان تجاوز، جریان مداوم خون و تلفات، همراه با احساس اضطراب، ترس و فقدان احساس امنیت را نشان می‌دهد که زخم‌های روانی و اخلاقی بر جای می‌گذارد و منجر به عدم اطمینان در مورد آینده می‌شود.

به گزارش المیادین، کسانی که از خلع سلاح مقاومت حمایت می‌کنند، از این واقعیت برای تأکید بر این مفهوم استفاده می‌کنند که مسئله دیگر مسئله حقوق نیست، بلکه مسئله توانایی و امکان است.

این روایت باعث شد رهبری مقاومت از خطرات ناشی از آن آگاه شود؛ در واقع، این اقدام با هدف دستیابی همزمان به دو هدف انجام شد؛ هدف اول تضعیف مشروعیت ملی مقاومت و به تصویر کشیدن آن به‎عنوان یک بار اضافی و هدف دوم تبدیل درگیری به یک امر داخلی و قرار دادن مقاومت در برابر مردم و دولت لبنان است.

مقاومت با تأکید بر حمایت خود از دولت و مسئول دانستن آن برای حفاظت از لبنان، با این تهدید عاقلانه برخورد کرد و معتقد بود که باید از تمام ابزار‌های خود برای حفظ حاکمیت و استقلال استفاده کند.

مقاومت همچنین انعطاف‌پذیری زیادی در مورد خواسته‌های ملی متعدد نشان داد و بر بسیاری از ملاحظات غلبه کرد؛ در انتخاب رئیس‎جمهور مشارکت کرد، در دولت مشارکت کرد و با ارتش لبنان همکاری مثبت داشت.

این عملکرد، پروژه هدف قرار دادن مقاومت با تغییر درگیری به داخل را مختل کرد؛ در عین حال، نیات واقعی کسانی را که طرفدار خلع سلاح بودند و مقاومت را مسئول می‌دانستند و حفظ سلاح‌های آن را بهانه‌ای برای ادامه تجاوز می‌دانستند، آشکار کرد.

برخی از این افراد در درخواست خروج و برچیدن تمام نیرو‌های باقی‎مانده تردیدی ندارند، حتی اگر این منجر به اشغال کامل لبنان شود؛ این در حالی است که واقعیت‌ها نشان داده‌اند رژیم صهیونیستی به هیچ تعهد یا توافقی پایبند نیست و تضمین‌های آمریکایی و بین‌المللی با توجه به جانبداری آشکار آن از رژیم صهیونیستی، بی‌معنی است.

حامیان خلع سلاح همچنین حقایق تاریخی را انکار می‌کنند، به‌ویژه اینکه مقاومت تنها گزینه‌ای بود که الگوی واقعی حفاظت را ارائه می‌داد.

با بازگشت به زمینه تاریخی، توافق نانوشته که پس از جنگ هفت روزه در سال ۱۹۹۳ تصویب شد را می‌توان اولین هسته بنیادی برای حفاظت از غیرنظامیان لبنانی دانست.

اسحاق رابین، نخست‎وزیر وقت رژیم صهیونیستی موضعی اتخاذ کرد که در آن مدعی شد که ارتش این رژیم در مناطقی که در جنوب لبنان اشغال کرده بود، به کیسه بوکس تبدیل شده است.

این تفاهم معروف در سال ۱۹۹۶ به یک توافق کتبی تبدیل شد و یک کمیته نظارتی تشکیل شد که شامل لبنان، رژیم صهیونیستی، فرانسه و سوریه بود، بنابراین، حفاظت از غیرنظامیان بیشتر شبیه یک توافق کتبی تحت نظارت بین‌المللی شد؛ این توافق‌نامه، قوانین درگیری در جنوب لبنان را تا زمان آزادسازی کامل در سال ۲۰۰۰ تعیین می‌کرد، عملیات مقاومت تا زمان دستیابی به آزادسازی در سال ۲۰۰۰ تشدید شد.

جنگ دوم لبنان در سال ۲۰۰۶ این معادلات را تغییر نداد، بلکه نتایج آن به تثبیت حفاظت از غیرنظامیان برای مدت حدود ۱۸ سال کمک کرد؛ لبنان و به‌‌‎ویژه جنوب این کشور شاهد دوره‌ای از آرامش بی‌نظیر از زمان تأسیس رژیم دشمن در سال ۱۹۴۸ بود. تحت این معادلات، لبنان بزرگ‌ترین عملیات بازسازی را اجرا کرد که شامل تمام مناطق آسیب‌دیده از تجاوز، تا هر وجب از مرز بود و روستا‌ها و شهر‌ها به زیباترین حالت خود بازگشتند.

این حفاظت پایدار که از طرف مقاومت از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۲۳ ارائه شد، حفاظتی مؤثر، واقع‌بینانه و مادی بود که تجربه و واقعیت‌ها آن را ثابت کرده‌اند؛ نمی‌توان آن را انکار یا از روایت تاریخی درگیری حذف کرد.

امروزه، معادلات حفاظت پس از طوفان‌الاقصی تغییر کرده است و منطقه دستخوش تحولات بزرگی شده است؛ مقاومت این را تشخیص داده و آن را به عملکردی سنجیده در نبرد پشتیبانی تبدیل کرده است و به دنبال آن به تعهد خود به توافق آتش‌بس مورد توافق دولت لبنان پایبند بوده است.

با این حال، این مطلقا به معنای کنار گذاشتن کارت‌های قدرت بدون دستیابی به فرمولی مناسب برای حفاظت از لبنان نیست، که مسئولیت آن در درجه اول بر عهده دولت لبنان است؛ مسئولیت ملی مستلزم آن است که مقام‌ها، چشم‌اندازی جامع، روشن و قابل سنجش برای چگونگی حفاظت از لبنان ارائه دهند.

چشم‌اندازی که نه براساس آرزو‌ها یا اظهارات لفاظانه، بلکه براساس حقایق ملموس و عینی باشد که هر شهروند لبنانی می‌تواند در سراسر این کشور، تا آخرین وجب مرز آن را ببیند.

اگر مقام‎های لبنانی این چشم‌انداز معتبر را ارائه ندهند، نمی‌توان از مقاومت خواست که مسئولیت‌ها و نقش خود را که در مقاطع حساس ارزش خود را ثابت کرده است، رها کند.

درست است که تغییرات کنونی نیازمند ارزیابی مجدد ماهیت، نقش و عملکرد مقاومت و همچنین چگونگی غلبه بر این تحولات، بازیابی توانایی‌های آن و دستیابی به بهبودی لازم برای بازگرداندن معادلاتی است که پیش‌تر از لبنان محافظت می‌کرد.

با این حال، این نیز درست است که مقاومت، در چارچوب ارزیابی و بهبودی، نمی‌تواند صرفا به این دلیل که برخی از صاحبان قدرت خسته شده‌اند یا می‌خواهند قدرت‌های خارجی را راضی کنند، به ناشناخته‌ها ورود کند.

اکنون توپ در زمین کسانی است که طرفدار انحصار تسلیحات هستند و کسانی که خواستار تکیه بر مشروعیت بین‌المللی و جامعه بین‌المللی هستند؛ آنها باید چشم‌انداز خود را برای محافظت از لبنان ارائه دهند و پاسخ‌های روشنی در مورد چگونگی برخورد با حاکمیت لبنان ارائه دهند، نه اینکه صرفا به مقاومت حمله کنند و آن را در راستای فشار‌های خارجی تحت فشار قرار دهند.

پرسش‌های اساسی در این زمینه مطرح است که باید پاسخ داده شوند؛ پس از خلع سلاح ادعایی چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا رژیم صهیونیستی از سرزمین‌های اشغالی عقب‌نشینی خواهد کرد؟ آیا رژیم صهیونیستی تجاوزات زمینی، هوایی و دریایی، ترور‌ها و کشتار‌های روزانه خود را متوقف خواهد کرد؟ آیا رژیم صهیونیستی از ایجاد شبکه‌های جاسوسی و خرابکاری در لبنان دست خواهد کشید؟ آیا به لبنانی‌ها اجازه خواهد داد در نفت و گاز خود سرمایه‌گذاری کنند و از آب‌ رودها بهره‌مند شوند؟ آیا بازسازی امکان‌پذیر خواهد بود؟ آینده روستا‌های مرزی لبنان چیست؟ آیا رژیم صهیونیستی مرز بین‌المللی را در جنوب لبنان به رسمیت می‌شناسد و می‌پذیرد؟

اگر رژیم صهیونیستی این موارد را رد کند و درخواست‌های دیگری مشابه آنچه در سوریه اتفاق افتاد، مانند مداخله به بهانه تهدید امنیتی، درخواست کنترل بر خاک لبنان به‌عنوان «الزامات امنیتی» یا توسل به بمباران مناطق به بهانه دفاع از یک جزء خاص، مطرح کند، چه می‌شود؟

پاسخ مقام‌های لبنانی و کسانی که طرفدار انحصار تسلیحات هستند به این پرسش‌ها چیست؟ ضمانت‌های آنها چیست، نقاط قوت آنها چیست و به چه چیزی تکیه می‌کنند؟

تا زمانی که به این پرسش‌های اساسی پاسخ داده نشود، مقاومت مناسب‌ترین و توانمندترین گزینه برای محافظت است و نباید آن را رها کرد.

انتهای پیام/ 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *