سینمای کودک و نوجوان، «مرگ تدریجی یک رویا»
وضعیت کنونی سینمای کودک و نوجوان ایران را میتوان با شاخصهای متعددی که همگی حکایت از بحران دارند، توصیف کرد. حامد جعفری، دبیر سی و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان، بهصراحت وضعیت موجود را با گزاره «مطلوب نیست» ارزیابی میکند. به گفته وی، از بین حدود ۲۵ فیلم بلند ارسالی به دبیرخانه این جشنواره، تنها ۸ فیلم کیفیت لازم برای حضور در بخش مسابقه را داشتهاند که خود گواهی بر کاهش کمی و کیفی تولیدات این حوزه است. در ادامه سعی میکنیم علل اینعدم توفیق را بررسی کنیم.
فقدان حمایتهای مؤثر و برنامهریزی بلندمدت
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و بنیاد سینمایی فارابی که زمانی پیشران اصلی سینمای کودک ایران بودند، امروز با چالشهای جدی مواجه شدهاند. کارشناسان امر بر این باورند که، این نهادها اگرچه بودجه در اختیار دارند، اما برنامهریزی درستی برای هزینهکرد آن ندارند. بسیاری از تصمیمگیریها در آستانه جشنواره و به صورت شتابزده انجام میشود که نتیجه آن تولید آثار بیکیفیت است.
گسست از دنیای واقعی کودکان و نوجوانان امروز
حقیقت این است که کودک و نوجوان امروزبا سبک زندگی و نیازهای منحصر بفرد خود کاملا با کودک و نوجوان نسلهای گذشته متفاوت است. کودک و نوجوان امروز را حتی نمیتوان با نوجوان ۱۰ سال پیش مقایسه کرد. نوجوان امروز در هر کجای دنیا معشوقهای به نام موبایل دارد. همین مسئله سبب شده تا در یک دنیای فراملیتی و فرامرزی زیست کند. جهانبینی کودکان امروز به طرز چشمگیری تغییر کرده و موضوعاتی مانند خشونت، ویژگیهای جنسیتی و شادی تعریف مجدد یافتهاند.
فقدان روایتگری و قصهگویی مؤثر
به باور بسیاری از کارشناسان سینمایی مشکل اصلی سینمای کودک و نوجوان در فقدان روایت درست و ریشهدار است. در سینمای کودک و نوجوان قبل از بودجه و مسائل مالی با مشکل تکنیک روبهرو هستیم. آنچه نداریم، قصهگویی است. گسست میان پژوهش و تولید یکی از آسیبهای جدی سینمای کودک امروز است.
چالشهای اقتصادی و اکران
کارشناسان بر این باورند که امروز هر دقیقه انیمیشن بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ میلیون تومان هزینه دارد و برای یک فیلم ۱۰۰ دقیقهای باید رقمی حدود ۸۰ میلیارد تومان هزینه کنید. از سوی دیگر، آثار محدود تولیدشده اغلب تنها در جشنوارهها اکران میشوند و کمتر به اکران عمومی میرسند.
اشتباهات راهبردی در تعریف مخاطب
کودک به دنبال سرگرمی است، اما نوجوان به دنبال هویت. این در حالی است که در سینمای ایران این دو گروه کاملاً متمایز، اغلب در یک دستهبندی واحد قرار میگیرند و تولیدات نمیتوانند به درستی با نیازهای هر دو گروه ارتباط برقرار کنند.
به سراغ چند نوجوان رفتیم تا با علایق سینمایی آنها بیشتر آشنا شویم.
یکی از این نوجوانان که در مقطع تحصیلی دهم در منطقه ۱۸ تحصیل میکند طی یکسال گذشته بهترین فیلمی که در سینما دیده است فیلم «فسیل» است. اگر چه فسیل فیلم مناسبی برای سن او نیست، اما این نوجوان با خانواده خود این اثر را در سینما به تماشا نشسته است و اذعان میکند فیلم مناسب سن او یا وجود ندارد و یا کسل کننده و حوصله سر بر است.
او دیگر فیلمی که مورد پسندش بود را سریال قورباغه عنوان کرده و این درحالی است که این سریال هومن سیدی در ردهبندی سنی مثبت ۱۸ است.
هممدرسهای این نوجوان، طاها سلیمی است که ماهی یکی دوبار همراه خانواده به سینما میرود. او آخرین فیلم مورد پسندش فیلم «زود پز» است و تاکید میکند که معمولا خانواده با نظر او فیلم مورد نظر را انتخاب کرده و به سینما میروند. این نوجوان پایه دهم تحصیلی اذعان دارد که فیلم مناسب مقطع سنی وی اصلا در ناوگان اکران وجود ندارد.
امیرعلی قدسیزاده، که در هنرستان باهنر و در رشته تأسیسات تحصیل میکند با خانواده ماهی یکبار به سینما و به تماشای فیلمهای کمدی و خندهدار میروند. او با بیان اینکه اگر چه این فیلمها معمولا مناسب سناش نیستند، اما گزینه دیگری هم وجود ندارد. حتی از سوی خانواده نیز سختگیری و گزینش مناسبی شکل نمیگیرد. امیرعلی اوقات فراغت خود را معمولا با ورزش سر کرده و دوچرخهسواری میکند.
حتی اگر دانش آموزان و نوجوانان بیشتر و جامعه آماری گستردهتری را نیز بررسی کنیم پاسخها چندان تفاوتی با هم نخواهند داشت.
پس بنابراین به این نتیجه میرسیم نوجوانان ما چارهای جز رجوع به شبکههای اجتماعی و شبکههای ماهوارهای ندارد. در واقع مسئله اصلی اینجاست که ما برای کودکان و نوجوانان خود هیچ برنامهای نداریم و در چنین شرایطی دشمن برای بچههایمان برنامه ریزی خواهد کرد.
افول جهانی و راهکارهای بینالمللی
وضعیت نگرانکننده سینمای کودک و نوجوان تنها به ایران محدود نمیشود و یک بحران جهانی است. پیشرفت تکنولوژی و دسترسی آسان به پلتفرمهای نمایش خانگی باعث کاهش حضور کودکان و نوجوانان در سالنهای سینما در سطح جهان شده است. با این حال، کشورهایی مانند دانمارک و ژاپن با در نظر گرفتن نیازها و تمایلات نسلهای جدید، محتواهایی تولید میکنند که هم آموزشی و هم سرگرمکننده هستند.
افول چند بعدی یک سینمای تأثیرگذار
افول سینمای کودک و نوجوان ایران را نمیتوان به یک عامل واحد نسبت داد. این افول حاصل درهمتنیدگی عوامل ساختاری، اقتصادی، فرهنگی و مدیریتی است که در طول زمان این سینما را به حاشیه رانده است. فقدان برنامهریزی بلندمدت، گسست از دنیای واقعی مخاطبان امروزی، ضعف در قصهگویی و روایتگری، چالشهای اقتصادی و اکران، وعدم درک صحیح از تفاوتهای نسلی و سنی، مهمترین دلایل این افول هستند.
احیای این سینما مستلزم عزم جدی نهادهای متولی، بازتعریف رابطه با مخاطب دیجیتال، سرمایهگذاری در حوزه ایده و قصهپردازی، و الگوبرداری از تجربیات موفق بینالمللی است. تا زمانی که این اراده جمعی شکل نگیرد، سینمای کودک و نوجوان ایران همچنان در دور باطل افول گرفتار خواهد بود.
انتهای پیام/