پای درس تاریخ
خبرگزاری میزان - نقشههای مختلف آمریکا در منطقه از جنگ تحمیلی گرفته تا فتنهافروزی اخیر در غرب آسیا تماماً گویای استیصال شیطان بزرگ است.
به عبارت دیگر، به دلیل اینکه روشهای گذشته در تعارض با ایران از یک سو کارآیی لازم را نداشت و از سوی دیگر برخی توطئههای اجرا شده نه تنها منجر به شکست گردید بلکه نتیجهای کاملاً معکوس در پی داشت، مراکز تصمیمگیری و تصمیمسازی نظام سلطه، بر شیوههای جدیدی متمرکز شدند.
از آنجا که این روشها و شیوهها محصول اتاقهای فکر و نتیجه ساعتها کار کارشناسی متخصصین نظام سلطه است، دستاوردی جز مصوبات غیرعادی و غیرمعمول ظالمانه نداشته و در نتیجه تعهداتی که از سوی قدرتهای بزرگ به رهبری آمریکا به کشورهای گوناگون داده شده، در صورتی که مغایرت با منافع آنان داشته است، به راحتی نادیده گرفته میشوند.
در جریان قرارداد الجزایر که در سال 1359 بین ایران و آمریکا امضاء شد، ایالات متحده به راحتی همه تعهدات خود را زیر پا گذاشت و هیچ پاسخ مستدل و محکمهپسندی برای نقض آن ارائه ننمود.
مصادیق تکرار نقض تعهدات در تاریخ انقلاب اسلامی چه از سوی آمریکا و چه از طرف کشورهای مستبد دیگر به سهولت در دسترس است.
ماهیت ظالمانه و جنایتکارانه این روشها برای آنان کاملاً روشن است اما مصمم هستند به هر شکل، به هر قیمت و با هر توجیه ممکن مانع پیشروی موج انقلابی ایران شوند.
نقشههای مختلف آمریکا در منطقه از جنگ تحمیلی گرفته تا فتنهافروزی اخیر در غرب آسیا تماماً گویای استیصال شیطان بزرگ است. علیرغم اینکه در همه این توطئهها متحمل شکست شدهاند اما کماکان به دشمنی خود ادامه خواهند داد.
بنابراین با توجه به ویژگیهای نظام استکبار، کاملاً برای ما روشن است که آنان ابداً به قانون، عدالت، انسانیت و تعهدات خود اعتقادی ندارند.
نمونه اخیر این حقیقت، بدعهدی و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا در جریان امضای مصوبه مجلس نمایندگان این کشور مبنی بر محدودیت تردد سفرکنندگان به ایران و سه کشور دیگر است.
در مفاد برجام، مادهای است که به صراحت تاکید میکند هیچ یک از اعضای 1+5 حق ندارند تصمیمی اتخاذ کنند که به روابط ایران و غرب لطمه وارد نموده و مانعی برای تسهیل در تجارت و مبادلات مالی ایجاد کند.
اما هنوز جوهر این قرارداد خشک نشده که هر از چندی، مصوبات و قوانین ناقض برجام تایید و برای اجرا ابلاغ میگردد.
تجربه تاریخی ما نشان میدهد که این روال ادامه خواهد داشت و به هیچ عنوان در این راهبرد خصمانه توقفی وجود نخواهد داشت.
رهبر انقلاب نیز نقض برجام از سوی طرف آمریکایی را بارها متذکر شده بودند و از این رو، باید راهبرد «تعهد» در مقابل «تعهد» را اتخاذ کرد.
بدین معنی که در برابر هر اقدام آنان قدمی برداشته شود تا در صورت نقض عهد، پیشروی امور متوقف گردد.
مقامات کشور باید بدانند که بدعهدیهایی از این دست، نه اولین و نه آخرین آن خواهد بود. نظام سلطه بارها ادعا کرده که فشار اقتصادی، ایران را به مراوده با آنان مجبور کرده و متاسفانه آدرسهای غلطی نیز در داخل به آنان داده شده است.
توافق هستهای در هر صورت در مسیر اجرا قرار گرفته و باید مراقب خدعههای بعدی دشمن بود اما راه چاره فقط و فقط اتکاء و اعتماد به نیروها، استعدادها، تواناییها و امکانات داخلی کشور است تا از این رهگذر به توانمندی فزاینده خود ادامه دهیم.
تصور اینکه دیگران گرهای از مشکلات ما باز میکنند و کاری برای ما صورت میدهند اشتباهی کاملا خطرناک است.
در تاریخ انقلاب مقاطعی وجود دارد که برخی جریانات و گروهها با خوشخیالی به کدخدا اعتماد نموده و کشور را دچار لطمات و زیان کردهاند.
حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری بارها بر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و قطع وابستگی به خارج تاکید کردهاند ولی میبینیم که سیاستهای اقتصادی برونگرا (به خصوص اقتصاد نفتی) چه معضلاتی برای کشور ایجاد کرده است.
سوال اینجاست اگر «درب چاههای نفت بسته میشد» آیا وضع اقتصاد ما بدین گونه رقم میخورد ؟ متاسفانه برخی دولتهای گذشته تهدیدات دشمن را جدی نگرفته و خصوصیت استکباری آمریکا را نادیده انگاشتند یا دستکم آنچه انتظار بود در میدان عمل، انجام ندادند.
اتکاء بیش از حد به وعدههای طرف مقابل، کار را به جایی رساند که نه تنها زیرساختهای اقتصادی و توجه به نیروهای داخلی مغفول ماند بلکه اعتماد به غرب تا اندازهای مورد تاکید قرار گرفت که حل بسیاری از مسایل جاری هم به آن گره خورد! این در حالی است که بدانیم غرب و آمریکا تا به حال هیچ اقدام عملی برای حل مشکلات کشور صورت ندادهاند.
علت این اقدام نابخردانه و خارج از شأن بینالمللی کاملاً روشن و نکته حائز اهمیت در رابطه با اجرایی شدن مصوبه اخیر آمریکا و اتخاذ تصمیماتی از این دست، پیروزی سیاستهای استکبارستیزانه ایران است.
اگر نظام اسلامی فاقد فاکتورهایی نظیر نفوذ، اعتبار و قدرت منطقهای و بینالمللی بود، برای منافع آنان تهدید جدی به شمار نمیآمد و در شرایطی قرار نداشت که نشانههای بالندگی آن قابل رویت باشد، قطعاً آنان دست به چنین اقداماتی نمیزدند. این اقدام در واقع اذعان غیرمستقیم به شکست در مقابل اسلام انقلابی و سیاسی است.
مقامات کاخ سفید به روشنی وجدان کردهاند که به شکل غیرقابل بازگشتی در سراشیبی بحرانها و چالشها قرار گرفتهاند و ناچارند برای خروج حتی موقت از این وضعیت نابهنجار به هر حیله و شگردی متوسل شوند.
دولتهای مستقل، اخلاقگرا و متعهد به اصول بینالمللی هرگز چنین رفتاری ندارند و این امر، نشانه بزرگ ضعف آنان است.
تاریخ، درسهای بزرگی برای ما دارد و بسیار به جاست که در این برهه حساس، سابقه سیاستهای خصمانه و ظالمانه ایالات متحده در طول 60 سال گذشته را مرور کنیم و در یابیم که «استقلال و آزادی» واقعی در نگاه به بیرون از مرزها محقق نمیشود و در یک کلام باید باور کنیم که آمریکا «غیرقابل اعتماد» است تا بتوانیم گامهای بعدی را قدرتمندانه و عزتمندانه برداریم.
/انتهای پیام/
:
انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای
تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر
میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *