جهاد تبیین در جنگ نرم
_ محمد صالح جوکار در روزنامه حمایت نوشت: «جهاد تبیین» اصالتاً یک واژه اسلامی است که از دو کلمه مقدس «جهاد» و «تبیین» تشکیل شده و هر دو از عبارتهای قرآنی عاریه گرفته شدهاند. این عبارت، صرفاً به مفهوم بیان حقایق نیست بلکه به معنای جد و جهد فراوان برای انجام رسالت روشنگری است. در جهانی که گوی و میدان را روایتگران در اختیار دارند و روایتهای عمدتاً مجعول و هدفدار منتشر میشوند، نیازمند رویکردی بنیادی برای تبیین دستاوردهای انقلاب و کشور برای جهانیان هستیم.
در مقابل جهاد تبیین، مواجببگیران وارونهنما و خدعه گری هستند که بر چهره حقیقت، غبار میپاشند و اولین جایی که عیار جهادی فعالیتها سنجیده میشود، حرکت روشنگرانه، بهموقع، جذاب، پیشدستانه و برخوردار از صبغه هنری اثرگذار بر افکار عمومی است که تنها از یک موج انقلابی و جهادی قابلتوقع است. ملاحظه، اما اینجاست که افزون بر تعیین مقدمات و اولویتها، به شناخت مسئله نیز نیاز داریم و چنین اتفاق بزرگی را نمیتوان با روشهای جدید، اما قالبهای قدیمی کلید زد.
به تعبیر مقام معظم رهبری؛ لازمه موفقیت در جهاد تبیین، «بهروزرسانی ابزارها در جنگ نرم» و تقویت و نوآوری در «بخش نرمافزاری یعنی بیان سخن نو با شیوههای جذاب» است. ضمن اینکه بهترین و مؤثرترین سلاح در جنگ نرم، عبارت است از «تبیین مفاهیم عالی اسلامی» که با توجه به مطالبات سکاندار انقلاب، فرایندهای دانشمحور و کار میدانی سنگین و مداوم، میتواند راهگشای این مسیر باشد چراکه فرایندهای پروژهای و شتابزدگی در عملیاتی کردن این اقدام بزرگ، فرجامی جز شیوه دستوری و فرمایشی ندارد. الزامات فراخوان اجتماعی – فرهنگی برای جهاد تبیین را با توجه به فرمایشات اخیر رهبر حکیم انقلاب، در چند بخش میتوان خلاصه کرد.
نخست اینکه ایشان، تبیین مفاهیم عالی اسلامی را مؤثرترین و بهترین سلاح در جنگ نرم برشمردهاند که حاوی نکات عمیقی است. تبیین مفاهیم دینی بیش از همه، ایده پردازان و مجریان با تقوا میخواهد، چون در اینجا ارتباط قلبی و معنوی موضوعیت دارد. «تبلیغ»، نزدیکترین واژه به «تبیین» است و مبلغانی طبق اصول و قواعد میتوانند از عهده این رسالت مهم بر آیند که آینه وجود آنها صیقلی باشد. به عبارت گویاتر، همانگونه که زنبور عسل با تغذیه از گلها و گیاهان معطر میتواند، آن ماده شیرین و شفابخش را تولید کند، فعالان جهاد تبیین در حوزه معارف دینی هم بهشرط معطر بودن روح و جانشان از رهگذر پرهیزگاری قادر به اثرگذاری هستند.
دوم، به نظر میرسد که در مواجهه با مشکلات سنتی در فراخوانهای گذشته مقام معظم رهبری که عمده آنها از رنگ و بوی فرهنگی برخوردارند، باید از فرعی قلمداد کردن به مسائل فرهنگی و اجتماعی فاصله گرفت. سالهاست این باور غلط وجود دارد که مسائل فرهنگی، نه یک مؤلفه مستقل و اصیل، بلکه یک امر حاشیهای و پیوستی است که باید در کنار سیاستهای اساسی قرار داده و ضمیمه شود. افزودن شاخصه «جنگ نرم» به معماری جهاد تبیین، نهتنها آن را در صدر قرار میدهد بلکه فراتر از این، به موضوعی راهبردی تبدیل میکند. بهاینترتیب، تلقی و برداشت از این مفهوم، با نشستهای ترویجی و یا برنامههای کلیشهای متفاوت بوده و کارکردی کاملاً حیاتی دارد.
سوم، در مقطع فعلی بهشدت به تولید محتواهای نظری فاخر، نخبه پسند و مستدل درباره گزارهها و مفاهیم جهاد تبیین نیازمندیم و نباید از آن غفلت کنیم. این به مفهوم نادیده گرفتن اقسام دیگر تولیدات همچون مصاحبه، یادداشت و کتب مشتمل بر موضوعات مقدماتی در این خصوص نیست چراکه این فعالیتها نیز مخاطبان مخصوص خود را دارند و برخی از نیازهای آنها را برطرف میکنند. اما موضوع اصلی در این میان، عبور از چرایی، چیستی و مفهوم شناسی جهاد تبیین و رسیدن به این باور است که بخشی از آسیبهای امروز کشور، ناشی از غفلت بیان مبنایی ثمرات انقلاب در زمینههای مختلف است. ضمن اینکه آنچه تاکنون در هماوردی با دشمن در عرصه رسانه و فرهنگ داشتهایم، قطعاً تلاش شبانهروزی برای تبیین نیست و فرسنگها با آن فاصله دارد.
چهارم، تغییر نگاه در جهاد تبیین و به روز کردن ابزارها، الزاماً در سخنرانیها و شیوههای ابلاغی نمیگنجد و به قول آن شاعر؛ «چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.» گاهی مشاهدات عینی از دستاوردهای کشور برای نسل جوان (بهخصوص اگر بازدیدها بر اساس علاقهمندیها و رشتههای تحصیلی باشد)، بیننده را تا مدتها از حضور در کنفرانسهای توجیهی و توصیفی بینیاز میکند. بهعنوان مثال، فردی که علاقهمند به مشاهده توانمندیهای فناوری پیشرفته هوا-فضا یا نانوتکنولوژی است، چنانچه با رعایت همه جوانب امنیتی بتواند از نزدیک آنها را مشاهده کند، احساس اطمینان و غرور کرده و به هویت علمی ایران پی میبرد. در چنین شرایطی، گزارش-رپرتاژهای رسانههای مواجببگیر علیه جمهوری اسلامی و عقب افتادن کشورمان از کاروان علم نیز راه بهجایی نخواهد برد. افزون بر این، بازدید از ابر پروژهها به فراخور مشارکت سازمانها و نهادها میتواند با تولید اپلیکیشنها و واقعیت مجازی نیز ممکن شود. بر همین مبنا، دهها، صدها و هزاران راه جدید و تجربه نشده وجود دارد که با همفکری و خرد جمعی میتوان آنها را کشف کرد و به مرحله عمل در آورد؛ و نکته پایانی اینکه رشد و نمو انقلاب اسلامی در میانه نبرد همهجانبه با منظومه غرب، با شیوههای نرمافزاری جدید، میدانداری نخبگان و هنرمندان و در چشمانداز راهبردی قابل تحقق است و انتظار میرود همه صاحبان خرد و اندیشه با ورود به یک حرکت جمعی و سازماندهیشده، حقایق را با مردم در میان گذارند و به ارتقای درک و بصیرت آنها کمک کنند.