صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

فراخوان رئیس عدلیه به اصحاب رسانه

صفحات داخلی

روایتی از همسر صبور

۱۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۷:۰۲
کد خبر: ۵۹۳۱۳۳
صفحه ریحانه روایت‌هایی تاریخی از همراهی همسر مکرمه‌ی رهبر معظم انقلاب در طول سالیان مبارزه با رژیم ستمشاهی منتشر کرده است.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، صفحه ریحانه منتسب به پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی)، رهبر معظم انقلاب پستی از همراهی همسر مکرمه‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستمشاهی منتشر کرده که به این شرح است:

« عواقب مبارزه با دستگاه حاکم یکی از مصائب بود، فقر و نداری گرفتاری بعدی. بی‌پولی دوره اقامت در قم، در مشهد هم ادامه یافت؛ و این‌بار در کنار همسری که با طعم تلخ آن آشنا نبود. سختی‌های بی‌پولی همچنان پابرجا بود.
‌سیدعلی خامنه‌ای پس از بازگشت به مشهد، مباحث فقهی خود را با پدر پی‌گرفت. صبح‌ها راهی منزل قدیمی خود می‌شد و پس از پایان محفل علمی در اتاق باستانی پدر، برای تدریس به مدرسه نواب می‌رفت.

اوایل زندگی مشترک بود. صبح که می‌خواست از خانه بیرون آید، همسرش گفته بود که برای ظهر چیزی نداریم؛ فکری کن؛ و اکنون در کوچه پس‌کوچه‌های منتهی به مدرسه نواب یادش آمد که چه سفارشی به او شده‌ است.

«دست کردم توی جیبم. جیب‌های بالا که هیچ نداشت... جیب پایین... حدود چهار ریال یا چهار ریال و ده شاهی... بود... بی‌اختیار خنده‌ام گرفت... و گفتم الحمدلله... واقعاً هیچی نداشتم... این طور نبودم که مثلاً از فلان کس بگیرم یا از توی بانک بردارم، نه. نه یک ریال ذخیره، نه یک امکان... در چنین مواقعی خیلی به من فشار می‌آمد.»

روزی نبود که دغدغه معاش نداشته باشد. همیشه مقروض بود و اعداد این دیون دائم افزایش می‌یافت. گاه اگر منبری می‌رفت و صاحب مجلس کرامتی نشان می‌داد، صرف پرداخت قرض‌ها می‌شد و «باز هم پولم تمام می‌شد، باز هم وضع زندگی‌ام همان‌طور بود.»

 

بر اساس گزارش میزان، در کشور ما کم  نیستند زنان فداکار که سال‌ها خود را وقف خانواده کرده‌اند. چندی قبل رهبر معظم  انقلاب درباره زنان معلولان و جانبازان فرمودند: بانوی فداکاری که یک عمر زندگی خودش را می‌گذارد برای مدیریت زندگی یک معلول و جانباز، برای خاطر خدا؛ این چیز کوچکی نیست. این‌ها به زبان آسان است. انسان واقعاً در مقابل این‌همه عظمت احساس خشوع می‌کند. این‌ها واقعیّت‌های زنانه‌ جامعه‌ ماست که  افتخارآمیز است.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *