صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

فراخوان رئیس عدلیه به اصحاب رسانه

صفحات داخلی

شهید ابوالفضل شیروانیان؛ مدافع حرمی که فرزند سردار بود

۲۳ آذر ۱۳۹۸ - ۱۴:۳۹:۵۷
کد خبر: ۵۷۶۷۲۴
دسته بندی‌: سیاست ، دفاعی و مقاومت
تعداد نظرات: ۴ دیدگاه
به ابوالفضل گفتم عجله داریم چرا این‌قدر طولانی نماز خواندی؟ گفت آقای صادقی تا شهادت را از خدا نخواهی نصیبت نمی‌کند.

به گزارش خبرنگار گروه سیاسی ، امروز ۲۳ آذر ششمین سالروز شهادت شهید مدافع حرم «ابوالفضل شیروانیان» یکی از شهدای مدافع حرم استان اصفهان است.

این شهید مدافع حرم هنگام شهادت در زینبیه سوریه ۳۰ ساله بود و در آن زمان یک پسر ۴ ساله به نام «محمد مهدی» داشت. تروریست‌های تکفیری با گلوله‌های قناسه شهید شیروانیان را به شهادت رساندند.

همچنین ابوالفضل شیروانیان فرزند نخست سردار مجتبی شیروانیان بود. سرداری که از یادگاران دوران دفاع مقدس و از رزمندگان شاخص آن زمان محسوب می‌شود.

پیکر مطهر شهید ابوالفضل شیروانیان چند روز پس از شهادت به اصفهان آورده شد و پس از تشییع با شکوه توسط مردم شهیدپرور اصفهان، در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد.

«زهرا رشادی» همسر شهید شیروانیان در خصوص ویژگی بارز همسر شهید خود می‌گوید: ابوالفضل بر حجاب زنان و غیرت مردانه داشتن تاکید فراوان داشت چرا که حجاب را برای زنان عزت و شرافت می‌دانست. او همچنین بر نماز اول وقت و نماز شب تاکید بسیار داشت چرا که معتقد بود انسان با نماز به سعادت حقیقی می‌رسد و توشه پرباری را برای آخرت به همراه خود می‌برد.

همسر شهید شیروانیان نحوه شهادت همسرش در سوریه را اینگونه روایت می‌کند: ابوالفضل ظهر روز شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۲ شهید شد. صبح آن روز در منطقه عملیاتی از همه حلالیت طلبیده بود. زمانی که از دوستانش خداحافظی می‌کرد، یکی از رزمندگان می‌گوید من نگرانی عجیبی دارم، دیشب خوابی دیده‌ام، خیلی مراقب خودتان باشید. ابوالفضل روی شانه او می‌زند و می‌گوید قاسم! تعبیر خوابت من هستم. برای کسی دیگر نگرانی نداشته باش. ابوالفضل به قاسم گفته بود تو تازه عروسی کرده‌ای، این مأموریت سهم من است. من می‌روم. پدرت تو را به من سپرده است. خلاصه ابوالفضل به همراه آقای صادقی راهی مأموریت می‌شوند که در یکی از قرارگاه‌ها برای نماز ظهر توقف می‌کنند. دوستش می‌گوید وقت نیست حرکت کنیم. ابوالفضل می‌گوید بهتر است نماز را اول وقت بخوانیم تا قرارگاه بعدی خیلی راه است. اتفاقاً نماز را خیلی طولانی اقامه می‌کند. آقای صادقی می‌گوید به ابوالفضل گفتم عجله داریم چرا این‌قدر طولانی نماز خواندی؟ گفت آقای صادقی تا شهادت را از خدا نخواهی نصیبت نمی‌کند. بعد حرکت می‌کنند به سمت قرارگاه بعدی که در مسیر هدف اصابت ترکش‌های تک‌تیراندازهای تروریست قرار می‌گیرد و به حالت سجده به زمین می‌افتد. همرزمش گفت من درخواست آمبولانس کردم. تا آمدن آمبولانس ابوالفضل به سختی چشمانش را باز می‌کند، دستانش را روی سینه‌اش می‌گذارد و تعظیم می‌کند، چندین مرتبه این کار را تکرار می‌کند. دوستش می‌گفت نمی‌توانست حرفی بزند و خونریزی داشت. بعد ابوالفضل را به بیمارستان می‌رسانند و بعد از چهار ساعت که در کما بود به شهادت می‌رسد.

بیشتر بخوانید:

«یک تیر و ۱۴ نشان» کتابی از «مهری السادات معرک نژاد» است که بر اساس زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم «ابوالفضل شیروانیان» تنظیم شده و به نگارش در آمده است.



نظرات بینندگان
دلشکسته
|
|
۰۱:۰۶ - ۱۴۰۴/۰۷/۱۵
ای شهید بزرگوار من امشب به شما متوسل شدم تورا به سرور وسالار شهیدان قسم واسطه من پیش خدا باش که حاجتم روا بشه خسته شدم از این همه کنایه خودت میدونی حاجتم چیه تورا خدا کمکم کن
بی نام
|
|
۰۲:۱۰ - ۱۴۰۴/۰۱/۱۱
داداش ابولفضل سلام
امشب نوبت شماست ک بهتون متوسل شم :)
خودتون میدونید چقد محتاجم به دعاتون
برام برادری کنید ؛ دعام کنید
دعا کنید تلاشام جواب بده …?
جزینی
|
|
۲۲:۱۳ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۷
من‌ کمتر از یکماه پیش برسرمزارشهیدشیروانیان که جزءاولین شهدای مدافع حرم بود وبه خاطرمسائل سیاسی دران مقطع درگمنامی تمام تشیع شدحصورپیداکردم وازایشان جهت کمک به یافتن همسری مناسب برای فرزندم مسئلت خواستم به یکماه نکشید که خواسته ام رااجابت کردند وبه بهترین وجه ممکن خانواده خوب وعالی انگونه که خواسته بودم نصیبمان گردید.امشب جهت تشکروعرض ارادت برسرمزارایشان امدم وبرای فرزنددیگرم‌که قل دوم قبلی است نیز تقاضای همسری مناسب کردم یقین دارم فیض ایشان شامل حالمان خواهدشدودرخواستمان مورداجابت قرارخواهدگرفت ان شاءالاگشفاعتشان نیز شامل حالمان بگردد.والسلام
ابانما۱۴۰۳
جزینی
مریم
|
|
۲۳:۰۴ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۷
ای شهید راه ناموس آقای ابوالفضل شیروانیان من امشب به تو متوسل شده ام برای من دعا میکنی؟خسته هستم،به ستوه آمدم.امشب شانزدهمین شب توسل به شهداست و قراره امشب شما دعایم کنی آیا فردا حاجت روا میشوم؟لحظه ی شهادت چه کسی پیشتان آمد برایش تعظیم کردید به همان شخص بگو باهم برای من دعا بخوانید من خیلی محتاج دعا هستم.من محتاج نگاه خدا هستم...تو را به خدا تو را به مظلومیت حضرت زینب(س) تو را به معصومیت حضرت رقیه و حضرت علی اصغر تو را قسم به اسیران کربلا همین فردا حاجت من رو از خدا بگیر من دیگه خسته ام?
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *