زنده به گور کردن مردم به دستور رضاخان در جریان فاجعه گوهرشاد
من آن شب در يكي از اطاقهاي صحن كهنه بودم. يكي از رفقا برخورد كرد به من گفت بيا برويم اينجا كه از همهجا امنتر است.
كشتند و آن هم كشتني كه تا به حال هم كسی نتوانسته است حساب كند كه در قضيه مسجد گوهرشاد مشهد چقدر خون ريخته شد و چقدر آدم كشته شد و چقدر آدم نمرده زير خاك رفت.
يكی از رفقايم مدرسه نواب بود، جلوی مدرسه ايستاده بود. خودش برايم نقل میكرد كاميونها كه جنازهها را در آنها ريخته بودند، میآمد برود و يك مرتبه ديدم از يكي از اين كاميونها صدا ميآيد و يك نفر میگويد من زندهام مرا كجا ميبريد؟ خلاصه اينها را كجا بردند و توي كدام گودال ريختند و خاك روي آنها ريختند نمیدانيم.