صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

فراخوان رئیس عدلیه به اصحاب رسانه

صفحات داخلی

چهار مستند، چهار مسیر؛ از جغرافیا تا طلاق، از آرشیو تا کنش اجتماعی در روز چهارم جشنواره مستند

۲۳ آذر ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۸:۲۸
کد خبر: ۴۸۷۲۰۷۰
چهار مستند «ارس، رود خروشان»، «حلقه»، «طجرشت» و «برای دخترم» در چهارمین روز نوزدهمین جشنواره سینماحقیقت به نمایش درآمدند‌.

چهار مستند «ارس، رود خروشان»، «حلقه»، «طجرشت» و «برای دخترم» اگرچه از حیث موضوع، ژانر و لحن در چهار مسیر متفاوت حرکت می‌کنند، اما در کنار هم تصویری گویا از وضعیت مستند تلویزیونی امروز ایران می‌سازند؛ مستندی که میان وظیفه اطلاع‌رسانی، تمایل به کنش اجتماعی و محافظه‌کاری روایی در نوسان است. هر چهار اثر به نوعی با واقعیت سر و کار دارند، اما پرسش اصلی این است که این واقعیت چگونه روایت می‌شود و تا چه حد می‌تواند فراتر از نمایش به آگاهی و تغییر نگرش منجر شود. 

 

«ارس، رود خروشان» نمونه‌ای شاخص از مستند تاریخی جغرافیایی معرفی محور است. فیلم با انتخاب یک ساختار خطی و کلاسیک، رود ارس را به عنوان یک شریان طبیعی و تاریخی دنبال می‌کند و از سرچشمه تا مرز، اطلاعات متنوعی درباره جغرافیا، جنگ‌ها، جدایی سرزمین‌ها و اقوام ارائه می‌دهد. 

نقطه قوت اثر، دقت اطلاعات، تصویرپردازی چشم‌نواز و نریشن حرفه‌ای و خوش‌صداست؛ عناصری که آن را به یک محصول آموزشی قابل‌اعتماد بدل می‌کنند، اما همین اطمینان و بی‌طرفی مطلق به ضعف اصلی فیلم تبدیل می‌شود. 

«ارس، رود خروشان» بیش از آنکه کشف کند، معرفی می‌کند؛ بیش از آنکه پرسش بسازد، داده تثبیت می‌کند. مخاطب در پایان نقشه‌ای دقیق در ذهن دارد اما با مسئله‌ای تازه یا نگاهی متفاوت مواجه نشده است. این مستند، نماینده جریان غالبی است که هنوز مستند را معادل «دانش تصویری» می‌داند، نه «تحلیل بصری». 

 

در نقطه‌ای دیگر، «حلقه» قرار می‌گیرد؛ مستندی اجتماعی و کنش‌گرا که آگاهانه از روایت امن فاصله می‌گیرد و به قلب یک بحران روزمره می‌زند، ازدواج جوانان و فروپاشی آن در فقدان آموزش، گفت‌وگو و برابری. 

 

فیلم با تمرکز بر رابطه آیدا و محمد، مسئله‌ای فردی را به نشانه‌ای اجتماعی بدل می‌کند. منع تحصیل، پوچی زودرس، ناامنی مردانه و فشار سنت در اینجا نه به‌صورت شعار بلکه در دل تجربه زیسته شخصیت‌ها شکل می‌گیرد. اهمیت حلقه در این است که قضاوت شتاب‌زده نمی‌کند، پدرسالاری و کنترل را صرفاً به یک فرد تقلیل نمی‌دهد، بلکه آن را نتیجه ساختارهای فرهنگی و آموزشی معیوب نشان می‌دهد. 

 

پایان‌بندی ناتمام فیلم با طلاق و بازگشت آیدا به دانشگاه به جای پاسخ، پرسش می‌سازد و دقیقاً در همین نقطه است که فیلم از سطح روایت شخصی عبور می‌کند و به یک هشدار اجتماعی بدل می‌شود. حلقه نشان می‌دهد مستند وقتی به مسئله‌ای زنده و ملموس نزدیک می‌شود، می‌تواند فراتر از سالن نمایش اثر بگذارد. 

 

«طجرشت» اما مسیر سومی را نمایندگی می‌کند؛ مستندی تاریخی و آرشیومحور که بیش از هر چیز بر حافظه بصری تکیه دارد. فیلم با استفاده گسترده از عکس‌ها و تصاویر تاریخی تجریش از دوران صفویه تا امروز و بهره‌گیری از هوش مصنوعی برای متحرک‌سازی این تصاویر، تلاش می‌کند گذشته را زنده کند. 

از منظر کار با آرشیو، طجرشت اثری قابل‌توجه است؛ انتخاب تصاویر دقیق، تدوین منسجم و بازسازی‌های بصری به مخاطب امکان می‌دهد تاریخ یک محله را نه به صورت انتزاعی بلکه ملموس تجربه کند. با این حال مشکل اصلی فیلم در لحن و نریشن است. انتخاب گفتار متکلف و کهن آن هم با صدایی نامناسب، فاصله‌ای جدی میان مخاطب امروز و روایت تاریخی ایجاد کرده است. این مستند نشان می‌دهد که حتی غنی‌ترین آرشیوها نیز بدون یک روایت معاصر و زنده در خطر تبدیل شدن به گزارش تصویری صرف قرار دارند. این فیلم حافظه می‌سازد، اما کمتر وارد گفت‌وگو با اکنون می‌شود. 

در مقابل، «برای دخترم» نمونه‌ای کم ادعا اما مؤثر از مستند اجتماعی کنش‌گراست. فیلم با روایت شخصی شکریه، دختری روستایی که آرزوی ادامه تحصیل دارد، به مسئله‌ای بنیادین می‌پردازد؛ حق آموزش دختران. قدرت فیلم نه در افشاگری بلکه در سادگی و صداقت آن است. انتخاب زبان کردی، قاب‌بندی‌های درست و موسیقی محلی، همگی در خدمت برجسته‌سازی تجربه زیسته راوی‌اند. پدر، به عنوان مانع تحصیل، شیطان‌سازی نمی‌شود؛ بلکه نماینده یک نظام ارزشی سنتی است که هنوز بر بسیاری از مناطق حاکم است. این اثر تماشاگر را تحریک به خشم نمی‌کند بلکه او را به همدلی و تأمل وا می‌دارد. کنش‌گری فیلم در طرح این پرسش است، چرا تحصیل هنوز برای برخی دختران «خواستن» است، نه «حق داشتن»؟ 

اگر این چهار مستند را کنار هم بگذاریم، می‌توان به یک جمع‌بندی روشن رسید. «ارس، رود خروشان» و تا حدی «طجرشت» نماینده مستندهایی هستند که به معرفی، ثبت و حفظ حافظه متکی‌اند؛ مستندهایی امن، حرفه‌ای و آموزشی که کمتر ریسک پرسش‌گری می‌کنند. در مقابل «حلقه» و «برای دخترم» مستندهایی مسئله‌محورند که آگاهانه به دل تعارض‌های اجتماعی می‌زنند و هدفشان تأثیرگذاری فراتر از قاب تصویر است. تفاوت اصلی این دو رویکرد، نه در کیفیت فنی بلکه در جایگاه مخاطب است.

در مستندهای معرفی.محور، مخاطب دریافت‌کننده اطلاعات است؛ در مستندهای کنش‌گرا، مخاطب شریک پرسش. 

این مقایسه نشان می‌دهد مستند ایرانی امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند عبور از «گفتن» به «پرسیدن» است. آرشیو، جغرافیا، تاریخ و روایت شخصی، همگی ابزارند؛ آنچه اهمیت دارد زاویه دید و جسارت در تبدیل داده به معناست و چهار مستند مورد بحث هرکدام به شیوه‌ای این امکان و این محدودیت را نشان می‌دهند.

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *