صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

فراخوان رئیس عدلیه به اصحاب رسانه

صفحات داخلی

مروری بر فیلم‌هایی که در سومین روز از «سینما حقیقت» اکران شدند

۲۲ آذر ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۷:۱۳
کد خبر: ۴۸۷۱۷۸۲
در بررسی سومین روز از جشنواره فیلم مستند به مرور برخی از آثار می‌پردازیم این مجموعه مستندها، هر یک به‌نحوی به بحران‌های جمعی و فردی پرداختند.  

جنگ، ویرانی، هویت، مرگ و حافظه. آنچه این آثار مستند را در کنار هم قرار می‌دهد نه فقط اشتراک موضوعی بلکه تلاشی است برای بازنمایی واقعیت در لحظه‌های حساس تاریخی. با این حال فاصله میان نیت و اجرا، میان سند و روایت و میان تأثیر اجتماعی و کیفیت سینمایی در هر فیلم به شکلی متفاوت خود را نشان می‌دهد. 

آن سوی درختان | کارگردان: محسن سخت


این مستند با داستان مادری آغاز می‌شود که فرزندش را در جنگ از دست داده و در روستایی زندگی می‌کند که خاطره پسر شهیدش در درختان و زمین آن ریشه دوانده است. ژانر فیلم را می‌توان مستند اجتماعی با رویکرد بازنمایی دانست؛ فیلمی که می‌کوشد از طریق روایت فردی به تجربه جمعی دفاع و پایداری برسد. ایده مرکزی ایستادگی مادران شهدا و تداوم حس دفاع از وطن است اما فیلم در بیان این مضمون در سطح باقی می‌ماند. بزرگ‌ترین ضربه به حس واقعیت ناهماهنگی روایی و تدوینی است؛ جایی که «وعده صادق» در ابتدای فیلم قرار می‌گیرد و بلافاصله با تصاویر تخریب تهران نقض می‌شود بی‌آنکه این تضاد به درستی تحلیل یا روایت شود. صدا به ویژه رادیو، بارها با تصویر همخوان نیست و این ناهماهنگی به جای ایجاد لایه معنایی حس آشفتگی روایی ایجاد می‌کند. فیلم نیت درستی دارد اما روایت ناقص و پرداخت سطحی مانع تبدیل آن به مستندی ماندگار می‌شود. 

رد هویت | کارگردان: محمدجواد رحیمی


رد هویت مستندی کنش‌گرا و اجتماعی است که به کار کارکنان پزشکی قانونی در ایام جنگ دوازده روزه می‌پردازد؛ کسانی که شبانه روز برای شناسایی و تحویل پیکر شهدا تلاش می‌کنند. این فیلم بیش از آنکه به زیبایی‌شناسی صرف متکی باشد بر تأثیر اجتماعی و ثبت یک سند تاریخی تمرکز دارد. روایت کامل، پایان قانع‌کننده و نقطه اوج احساسی، فیلم را به اثری تأثیرگذار بدل کرده است. موسیقی و صداگذاری در خدمت انتقال بار روانی کار قرار می‌گیرند و مخاطب را درگیر رنج پنهان این شغل می‌کنند. با این حال، فیلم از ضعف‌هایی نیز رنج می‌برد؛ حرکات مصنوعی ابتدایی، تکرار برخی دیالوگ‌ها و بازگشت غیر ضروری به صحنه آغازین با وجود این ایرادات «رد هویت» به عنوان یک سند تاریخی و نمونه‌ای موفق از مستند کنش‌گرا توانسته است فراتر از سالن نمایش بر احساس و نگرش مخاطب اثر بگذارد. 

زخم جنگ | کارگردان: محمدحسین نجفی


این مستند که به آوار برداری خانه‌های تخریب شده و فجایع جنگ می‌پردازد در ژانر مستند گزارشی قرار می‌گیرد؛ ژانری که بیش از روایت سینمایی به منطق خبر نزدیک است. صدای روایتگر و ساختار صوتی فیلم نه هدایت‌گر معنا بلکه بیشتر پرسش محور و پراکنده است. فیلم بدون تمرکز روایی مشخص از تخریب خانه‌های مردم عادی به بمباران ساختمان تلویزیون و سپس به شهادت یک دانشمند هسته‌ای می‌پردازد، بی‌آنکه پیوند معنایی روشنی میان این عناصر برقرار کند. پایان‌بندی نامشخص و حتی ابهام در عنوان فیلم، حس سردرگمی را تشدید می‌کند. «زخم جنگ» نمونه‌ای است از مستندی که به‌جای چارچوب‌سازی برای مخاطب او را در انبوهی از تصاویر خام و اطلاعات رها می‌کند و نشان می‌دهد که تصاویر اگر جایگاه و لحن مشخصی نداشته باشد به‌جای معنا، آشفتگی تولید می‌کند. 

تنها کنار هم | کارگردان: الهام آقالری


این فیلم، که ظاهراً قصد دارد از خلال زندگی یک خانواده در ایام جنگ به مفهومی جمعی برسد در عمل دچار گسست جدی میان فرم و محتواست. ژانر آن را می‌توان مستند تجربی ناموفق دانست؛ اثری که نه در تجربه بصری توفیق دارد و نه در انتقال ایده. دعواهای روزمره کودکان، فقدان ارتباط مستقیم با جنگ و بیانیه پایانی مادربزرگ درباره بمب اتم به جای آنکه به هم پیوند بخورند همچون اجزای ناهمگون کنار هم قرار گرفته‌اند. دیالوگ‌ها بیشتر اطلاع‌رسانی هستند تا دراماتیک و قاب‌بندی و نور نیز حس خاصی منتقل نمی‌کنند. فیلم نمونه‌ای روشن از این واقعیت است که ایده سیاسی یا بیانیه محور بدون پرداخت سینمایی نه‌تنها اثرگذار نیست بلکه مخاطب را پس می‌زند. 

مشت‌زنی در رینگ ترجمه | کارگردان: حنیف شهپرراد


این مستند تاریخی- زندگی‌نامه‌ای درباره ذبیح‌الله منصوری، نمونه‌ای موفق از استفاده خلاقانه از آرشیو، بازسازی و مصاحبه است. فیلم با اتکا به منابع معتبر، گفتگو با نویسندگان، مترجمان، کتابفروشان و مردم عادی، تصویری چند وجهی از شخصیتی جنجالی می‌سازد و قضاوت نهایی را به مخاطب واگذار می‌کند. بازسازی صحنه‌ها، طراحی صحنه و استفاده از بازیگری چون رضا بهبودی به باورپذیری روایت کمک کرده است. تدوین و ریتم مناسب اجازه نمی‌دهد فیلم به دام ستایش یا تخریب یک‌سویه بیفتد هرچند در نهایت، کفه نقد بر ستایش می‌چربد و از منصوری تجلیل می‌شود. این فیلم نشان می‌دهد که مستند تاریخی اگر به منابع وفادار باشد و روایت منسجم داشته باشد می‌تواند هم جذاب و هم روشنگر باشد. 

آن شنبه سیاه | کارگردان: آرش دهقانی


این مستند درباره انفجار بندر شهید رجایی و تلاش آتش‌نشانان برای مهار حریق گسترده در ژانر مستند حادثه‌ای- اجتماعی قرار می‌گیرد. استفاده از تصاویر واقعی و حضور تیم در صحنه حادثه حس فوریت و واقعیت را تقویت می‌کند. با این حال ضعف در کادربندی گفتگوها، تدوین نامنسجم، صحنه‌های اضافه و تکرار دیالوگ مصاحبه شوندگان ریتم فیلم را مختل می‌کند. فیلم میان ثبت سند و روایت سینمایی مردد است و همین تردید، از شدت تأثیر آن می‌کاهد. «آن شنبه سیاه» می‌توانست با حذف زوائد و تمرکز بر قهرمانی جمعی به اثری تکان‌دهنده‌تر بدل شود. 

آگیرا | کارگردان: محمدصادق اسماعیلی


آگیرادر ژانر مستند- درام، بیش از هر چیز بر تجربه حسی به ویژه شنیداری، تکیه دارد. صداگذاری خلاقانه و موسیقی مؤثر، فضای احساسی قدرتمندی می‌سازد و فیلم را به سینمای داستانی نزدیک می‌کند. اما همین نزدیکی، مرز مستند را مخدوش می‌سازد. صحنه‌های اضافه، تأکید بیش از حد بر رمانتیسم و ناهماهنگی میان هدف اولیه که یافتن مادر است و نتیجه نهایی که دریافت شناسنامه، باعث می‌شود مضمون با سیر داستانی همخوان نباشد. «آگیرا» گوش مخاطب را تسخیر می‌کند، اما در معنا و جمع‌بندی، او را معلق رها می‌سازد. 

این مستندها تصویری چند لایه از مستند معاصر ایران ارائه می‌دهند؛ سینمایی که در مواجهه با بحران، میان گزارش، سند تاریخی، بیانیه سیاسی و روایت سینمایی در نوسان است. هر جا روایت منسجم، انتخاب آگاهانه فرم و صداقت در پرداخت وجود دارد، مستند به اثری ماندگار بدل می‌شود؛ و هر جا نیت جایگزین ساختار می‌شود، فیلم در حد گزارشی پراکنده یا تجربه‌ای ناتمام باقی می‌ماند.

انتهای پیام/ 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *