چهار روایت از ناکامیهای خلاقانه در اولین روز از جشنواره فیلم کوتاه تهران
مهدی صالحی_ در اولین روز از چهل و دومین جشنواره فیلم کوتاه تهران، چهار فیلم «رنگها همه سیاه هستند»، «تیتان»، «مرخصی» و «اسپایدرمرد» به نمایش درآمدند که هر یک با رویکردی متفاوت تلاش کردند در ژانرهای درام، گوتیک، اجتماعی و فانتزی مخاطب را درگیر کنند. اما آنچه در نهایت بر پرده نقش بست بیشتر از آنکه حاصل بلوغ هنری باشد تمرینی در مسیر فیلمسازی بود؛ تمرینی که گاه به تأملی اجتماعی نزدیک شد و گاه در تقلید کورکورانه گم شد.
«رنگها همه سیاه هستند»، درام روانشناختی با اجرای سرد
فیلم «رنگها همه سیاه هستند» به کارگردانی مهیار میرپادیاب در ژانر درام روانشناختی قرار میگیرد و با ترکیب دو مضمون مهاجرت و خیانت میکوشد داستان زوجی را روایت کند که در آستانه مهاجرت با کشف نقاشی لخت یک مرد توسط همسرش کشیده شده دچار بحران عاطفی میشوند. این ایده ظرفیت بالایی برای پرداخت روانی و اجتماعی دارد اما روایت فاقد انسجام، چفتوبست داستانی و عمق لازم است.
پایانبندی فیلم بدون پاسخگویی به پرسشهای مطرحشده مخاطب را سردرگم رها میکند. نه انگیزه شخصیتها روشن میشود نه ماهیت خیانت تعریف دقیقی دارد. ریتم کند، قاببندیهای معمولی، نورپردازی بیرمق و صداگذاری فاقد تأثیر، همگی به ضعف کلی اثر دامن زدهاند. شخصیتها سطحیاند، بازیها تصنعی و دیالوگها فاقد عمق روانی هستند. سکوتهای فیلم نیز به جای ایجاد تعلیق حس خلأ و کمبود را منتقل میکنند.
تنها نقطه قوت فیلم تیتراژ پایانی آن است که از نظر فنی چشمگیر است اما در کلیت اثر گم میشود. «رنگها همه سیاه هستند» بیش از آنکه یک روایت سینمایی کامل باشد تمرینی در فیلمسازی است که نتوانسته از پتانسیل موضوع خود بهرهبرداری کند.
«تیتان»، درام گوتیک با زیبایی بصری و روایت ناقص
فیلم «تیتان» ساخته هادی رضایتی در ژانر گوتیک قرار دارد و داستان پسرکی را روایت میکند که در یک روز برفی برای یافتن پدرش راهی جنگل میشود. فیلم با بهرهگیری از طبیعت زمستانی، فضایی بصری چشمنوازی خلق کرده و توانسته حال و هوای وهمآلودی ایجاد کند که با مضمون اثر همخوانی دارد.
ایده «پسرکی در جستجوی پدر» از ظرفیت دراماتیک بالایی برخوردار است و فیلمساز با انتخاب هوشمندانه لوکیشن موفق به خلق فضایی تأثیرگذار شده است. پایانبندی فیلم نقطه قوت آن است و توانسته حس تعلیق و تأثر را منتقل کند اما مسیر رسیدن به آن با کندی ریتم، نماهای زائد و جایگذاری نامناسب دوربین همراه است.
بازی پسرک قابل قبول و تأثیرگذار است اما سایر شخصیتها فاقد انگیزههای روشناند و شخصیتپردازی ناقص است. مضمون فیلم که نقد خرافات و سوءاستفاده از کودکان در جامعه مدرن است ظرفیت بالایی دارد اما بهطور کامل محقق نشده است. تنها در صحنه پایانی است که فیلم توانسته حالوهوای وحشت را آن هم به شکلی محدود منتقل کند.
«تیتان» اثری با ایدههای خوب اما اجرای ناهماهنگ است که برای ماندگاری نیاز به پرداخت دقیقتر دارد. این فیلم نشان میدهد که فیلمساز ظرفیت بصری بالایی دارد اما برای خلق آثار ماندگار باید روایت را نیز به همان اندازه تقویت کند.
«مرخصی»: درام اجتماعی با روایت واقعگرایانه
فیلم «مرخصی» به کارگردانی مرتضی رشیدی در ژانر درام اجتماعی قرار میگیرد و داستان مردی میانسال را روایت میکند که در مقام سرکارگر یک کارگاه قادر به بیان درخواست مرخصی نیست. فیلم با رویکردی واقعگرایانه به یکی از مسائل روزمره زندگی کارگری میپردازد و با وجود سادگی از پتانسیل روانشناختی و اجتماعی قابل توجهی برخوردار است.
روایت منسجم است و شخصیتپردازی اصلی قابل قبول اما تصویربرداری یادآور تولیدات تلویزیونی است. استفاده مکرر از نماهای درشت بدون تغییر حالت چهره از تأثیرگذاری عاطفی کاسته است. صداگذاری با ضعفهایی همراه است و فقدان موسیقی متن فضای احساسی را تضعیف کرده است. بازیها در سطح معمولیاند و نقطه اوج دراماتیک در فیلم وجود ندارد. پایانبندی نیز فاقد تحول شخصیتی است و مخاطب را با حس ایستایی رها میکند. با این حال توجه فیلم به مسئله اجتماعی «بیان خواستهها» نقطه قوت آن محسوب میشود و آن را به اثری قابل دفاع در سینمای کوتاه اجتماعی تبدیل میکند. «مرخصی» اگرچه در لحظه تماشا ممکن است حس خاصی را در مخاطب برنینگیزد اما همچنان به عنوان اثری دغدغهمند در حوزه سینمای اجتماعی قابل ارزیابی است.
«اسپایدرمرد»، فانتزی تقلیدی بدون هویت مستقل
فیلم «اسپایدرمرد» ساخته حسین ذوالفقاری در ژانر فانتزی قرار دارد و نمونهای از تقلید سطحی و بیهویت از «اسپایدرمن» است. از عنوان تا جزئیات داستان فیلم وامدار نسخه اصلی است اما هیچیک از ظرافتها و کیفیتهای آن را بازآفرینی نکرده است.
داستان مردی به نام شاهین که پس از نیش عنکبوت به قهرمانی تبدیل میشود میتوانست زمینهای برای بازخوانی بومی باشد اما فیلمنامه فاقد خلاقیت، شخصیتپردازی و نقطه اوج دراماتیک است. روایت خطی و قابل پیشبینی است و پایانبندی نیز به دلیل پیروی کامل از الگوی داستانی «اسپایدرمن» قانعکننده نیست.
از نظر تکنیکی فیلم با کندی ریتم، تصاویر زائد اصلاحنشده و نورپردازی نامناسب روبروست. طراحی صحنه و لباس نیز فاقد منطق روایی است. صدا و موسیقی در حد معمولاند اما در خدمت روایت قرار نمیگیرند. دیالوگها سطحیاند و بازیها در حد آثار دانشجویی باقی ماندهاند. شخصیت شاهین به شکلی شتابزده معرفی میشود و فیلم حتی در انتقال پیام سادهای چون «امید به زندگی» ناتوان است. «اسپایدرمرد» فاقد نمادپردازی لایههای فلسفی یا نگاه اجتماعی است و در نهایت به اثری کممایه و فاقد هویت مستقل تبدیل شده است.
تجربهورزی یا فرصتسوزی؟
این چهار فیلم هر یک بهنوعی بازتابی از چالشهای فیلمسازی کوتاه در ایراناند؛ از ضعف در پرداخت روایت و شخصیتپردازی گرفته تا ناتوانی در بهرهگیری از ظرفیتهای بصری و صوتی. جشنواره فیلم کوتاه تهران اگرچه بستری برای تجربه ورزی است اما انتظار میرود این تجربهها به خلق آثاری منسجم اصیل و تأثیرگذار منجر شوند.
فیلمسازان جوان بهجای تقلید یا اتکا به ایدههای خام باید به بازنگری در زبان سینمایی خود، تعمیق نگاه اجتماعی و تقویت روایت بپردازند. تنها در این صورت است که فیلم کوتاه میتواند از مرزهای جشنواره عبور کرده و در حافظه مخاطب ماندگار شود.
انتهای پیام/