صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

فراخوان رئیس عدلیه به اصحاب رسانه

صفحات داخلی

بن‌بست فیلم و فیلمسازان کوتاه در ایران/ جشنواره‌ای که پرواز نمی‌دهد

۲۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۵:۲۵
کد خبر: ۴۸۵۶۴۹۱
جشنواره فیلم کوتاه تهران ویترین اصلی استعداد‌های تازه است، اما به‌جای پلی برای ورود به سینمای حرفه‌ای، اغلب به بن‌بست ختم می‌شود، فیلمسازان جوان پس از درخشش در جشنواره، نه حمایت می‌شوند و نه در مسیری روشن قرار می‌گیرند که نتیجه، هدررفت استعداد‌ها و یکنواختی سینمای بلند ایران است.

هدیه حدادی اصل- جشنواره فیلم کوتاه تهران سال‌هاست که به‌عنوان مهم‌ترین رویداد در حوزه فیلم کوتاه در ایران برگزار می‌شود. هر سال هزاران اثر از گوشه و کنار کشور به دبیرخانه جشنواره می‌رسند و از میان آن‌ها صدها فیلم، انتخاب و در بخش‌های گوناگون به نمایش درمی‌آیند. این جشنواره نه فقط برای دانشجویان سینما، که برای بسیاری از جوانانی که با امکانات محدود و شور و شوق فراوان فیلم می‌سازند، سکوی نخستین مواجهه با مخاطب، منتقد و رسانه است. کیفیت برخی از آثار به اندازه‌ای بالا است که نشان می‌دهد پشت دوربین‌های کوچک و در میان گروه‌های بی‌نام و نشان، استعدادهایی تازه و پرانرژی حضور دارند. با این حال، وقتی چراغ جشنواره خاموش می‌شود، گویی همه چیز نیز خاموش می‌شود. فیلمساز جوانی که در جشنواره مورد توجه قرار گرفته، معمولاً پس از پایان رویداد هیچ مسیر مشخصی پیش رو ندارد. نه نهادی او را به سینمای حرفه‌ای معرفی می‌کند، نه تهیه‌کننده‌ای به سراغش می‌آید و نه حمایتی برای ساخت فیلم بلند وجود دارد. به همین دلیل، سال‌ها است که بسیاری از برگزیدگان جشنواره فیلم کوتاه تهران بعد از درخشش اولیه به سکوت می‌روند و دیگر خبری از آن‌ها در سینمای بلند شنیده نمی‌شود. 

نقش فیلم کوتاه در سینما و تفاوت آن با مستند
فیلم کوتاه در جهان، نقش آزمایشگاه سینما را دارد. فیلمسازان تازه‌کار می‌توانند در مدت‌زمان محدود و با هزینه‌ای اندک نسبت به سینمای بلند و داستانی، ایده‌های خلاقانه خود را بیازمایند، شیوه‌های بصری جدید امتحان کنند و حتی اشتباه کنند. همین فضای تجربه‌گری است که بسیاری از کارگردانان بزرگ امروز را شکل داده است. نام‌هایی مانند کریستوفر نولان، اسپایک لی، آندری زویاگینتسف یا اصغر فرهادی کار خود را با فیلم کوتاه آغاز کردند و با همان آثار کوتاه به جشنواره‌ها راه یافته و اعتماد سرمایه‌گذاران را جلب کرده‌اند. فیلم کوتاه در واقع پلی است میان آموزش و صنعت، پلی که اگر درست ساخته شود می‌تواند به ورود نسل تازه‌ای از فیلمسازان به بدنه سینمای حرفه‌ای منجر شود. 

اما در ایران، این پل تقریباً نیمه‌کاره باقی مانده است. فیلم کوتاه بیش از آن‌که یک حوزه مستقل تلقی شود، تنها مقدمه‌ای برای ورود به سینمای بلند به حساب می‌آید. همین نگاه باعث می‌شود فیلمسازان کمتر به فیلم کوتاه به چشم یک مدیوم مستقل نگاه کنند و اغلب هدف نهایی خود را ساخت فیلم بلند بدانند. در مقابل، سینمای مستند وضعیتی متفاوت دارد. مستندسازی در ایران یک حوزه مستقل است و فیلمسازان حرفه‌ای بسیاری سال‌ها است که به شکل تخصصی در آن کار می‌کنند. جشنواره‌های مستند، حمایت‌های دولتی و حتی مخاطبان خاص این گونه سینمایی باعث شده که مستندسازان بتوانند مسیر حرفه‌ای خود را طی کنند و آثار بلند تولید کنند. در حالی که فیلم کوتاه در ایران هنوز به رسمیت شناخته نشده و همین امر باعث سرگردانی فیلمسازان جوان پس از جشنواره‌ها است. 

مشکل اصلی؛ جشنواره‌ای بدون حمایت از نخبگان خود است
مساله‌ای که بسیاری از فعالان حوزه فیلم کوتاه به آن اشاره می‌کنند، نبود تداوم حمایتی پس از جشنواره است. جشنواره فیلم کوتاه تهران با بودجه‌ای قابل توجه برگزار می‌شود، داوران شناخته‌شده دارد، آثار را با دقت انتخاب می‌کند و حتی در سطح بین‌المللی هم اعتبار پیدا کرده است؛ اما همین جشنواره، پس از پایان هیچ مسئولیتی در قبال فیلمسازان برگزیده بر دوش نمی‌گیرد، یا اگر هم حمایتی از آن‌ها داشته باشد در حد درصدی از تامین بودجه فیلم کوتاه بعدی آن‌ها است. در حالی که در بسیاری از کشورهای صاحب سینما، جشنواره‌ها نه فقط محل نمایش فیلم‌ها، بلکه پایگاهی برای معرفی استعدادها به صنعت سینما هستند. جشنواره «کن»، «لوکارنو» یا «کلرمون‌فران» به‌محض کشف یک فیلمساز کوتاه، او را به تهیه‌کنندگان و نهادهای حمایتی معرفی می‌کنند. برخی جشنواره‌ها حتی کارگاه‌هایی برای توسعه فیلمنامه بلند برگزار می‌کنند و فیلمسازان جوان را تا مرحله تولید فیلم اول همراهی می‌کنند. اما در ایران، جشنواره کوتاه تهران صرفاً به‌عنوان یک ویترین باقی می‌ماند و پس از آن همه چیز به فراموشی سپرده می‌شود. 

ساختار معیوب تولید در سینمای ایران
یکی از دلایل این خلأ، ساختار تولید در سینمای ایران است. سینمای بلند ایران در دو دهه اخیر بیش از پیش تجاری شده و تهیه‌کنندگان ترجیح می‌دهند با کارگردانان شناخته‌شده یا مطمئن کار کنند. ریسک سرمایه‌گذاری بر فیلم اول یک کارگردان جوان برای بسیاری از آن‌ها توجیه اقتصادی ندارد. همین باعث می‌شود حتی اگر فیلمسازی در جشنواره کوتاه خوش بدرخشد، امید چندانی به جذب تهیه‌کننده نداشته باشد. این مساله در حالی است که در کشورهایی مانند فرانسه یا آلمان، بخش مهمی از بودجه سینما به فیلم‌های اول اختصاص دارد و دولت به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم از فیلمسازان اول حمایت کرده و این کار، ریسک سرمایه‌گذاری را کاهش می‌دهد. 

از سوی دیگر، نظام آموزشی سینمای ایران نیز چندان به کمک فیلمسازان کوتاه نمی‌آید. مدارس و دانشگاه‌های سینمایی اغلب نقش خود را در مرحله آموزش محدود می‌بینند و پس از فارغ‌التحصیلی هیچ پیگیری یا ارتباطی با دانشجویان ندارند. در نتیجه، حلقه واسط میان آموزش، جشنواره و صنعت کاملاً از هم گسسته است. 

پیامدهای نبود حمایت از فیلمسازان کوتاه
پیامد نخست این وضعیت، هدررفت استعدادها است. هر سال ده‌ها فیلمساز جوان با انرژی و خلاقیت فراوان وارد عرصه می‌شوند، اما در نبود حمایت و مسیر روشن به‌تدریج از میدان خارج می‌شوند. برخی مهاجرت می‌کنند، برخی به مشاغل دیگر روی می‌آورند و برخی نهایتاً در حوزه تبلیغات و پروژه‌های سفارشی مشغول می‌شوند. در این میان، سینمای بلند ایران از خون تازه‌ای که می‌توانست وارد رگ‌هایش شود محروم می‌ماند. 

پیامد دیگر، یکنواختی و تکرار در سینمای بلند است. وقتی نسل تازه‌ای از فیلمسازان فرصت حضور پیدا نمی‌کنند، سینما در اختیار گروه محدودی باقی می‌ماند که طبیعی است به مرور دچار کلیشه و تکرار شوند. تماشاگران نیز از دیدن روایت‌ها و فرم‌های تازه محروم می‌مانند و سینما در چرخه‌ای بسته گرفتار می‌شود. 

همچنین، این فقدان مسیر باعث تضعیف جایگاه بین‌المللی سینمای ایران است. فیلم‌های کوتاه ایرانی در جشنواره‌های جهانی بارها تحسین شده‌اند، اما از آنجا که فیلمسازان نمی‌توانند سریعاً به سینمای بلند راه یابند، حضورشان در سطح جهانی تداوم پیدا نمی‌کند. بسیاری از استعدادهایی که می‌توانستند در عرصه بین‌المللی بدرخشند، در همان گام نخست متوقف می‌شوند. 

تجربه جهانی؛ از «کلرمون‌فران» تا «بوسان» 
مروری بر تجربه دیگر کشورها نشان می‌دهد که چگونه می‌توان از فیلمسازان کوتاه حمایت کرد. جشنواره «کلرمون‌فران» در فرانسه، بزرگ‌ترین جشنواره فیلم کوتاه جهان، هر سال چند پروژه از کارگردانان جوان را انتخاب و در قالب لابراتوارهای توسعه پروژه حمایت می‌کند. این حمایت نه فقط شامل کمک مالی، بلکه شامل مشاوره فیلمنامه، ارتباط با تهیه‌کنندگان و معرفی به شبکه‌های تلویزیونی نیز می‌شود. در بریتانیا، انجمن فیلم بریتانیا بودجه مشخصی برای فیلم اولی‌ها دارد و حتی اگر پروژه‌ای موفقیت تجاری نداشته باشد، همچنان حمایت‌ها ادامه پیدا کرده و می‌کند، چون هدف اصلی تربیت نسل تازه‌ای از فیلمسازان است. در کره جنوبی، جشنواره «بوسان» برنامه‌ای به نام «آکادمی فیلم آسیایی» برگزار می‌کند که در آن کارگردانان جوان از سراسر آسیا انتخاب می‌شوند و در کارگاه‌هایی چندماهه با حضور استادان بین‌المللی، پروژه‌های بلند خود را توسعه می‌دهند. این سازوکارها نشان می‌دهد که فیلم کوتاه و جشنواره‌هایش بخشی جدایی‌ناپذیر از چرخه سینما هستند و تنها به نمایش فیلم محدود نمی‌شوند. 

راهکارهای پیشنهادی برای سینمای ایران و فیلم کوتاهش
برای برون‌رفت از وضعیت فعلی، مجموعه‌ای از اقدامات ضروری است. نخست باید مأموریت جشنواره فیلم کوتاه تهران بازتعریف شود. این جشنواره باید علاوه بر نمایش فیلم، نقش پلی میان فیلمسازان جوان و صنعت سینما ایفا کند. ایجاد صندوق حمایت از فیلم اولی ها، برگزاری کارگاه‌های توسعه فیلمنامه و معرفی برگزیدگان به تهیه‌کنندگان حرفه‌ای می‌تواند بخشی از این مأموریت باشد. 

دوم، نهادهای سینمایی مانند بنیاد سینمایی فارابی، انجمن سینمای جوانان، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، سازمان اوج، سازمان سینمایی سوره و یا حتی موسسه‌های خصوصی باید سهم مشخصی از بودجه خود را به حمایت از فیلم اولی‌ها اختصاص دهند. این حمایت می‌تواند در قالب وام‌های کم‌بهره، مشاوره تولید و حتی کمک به حضور در جشنواره‌های بین‌المللی باشد. 

سوم، ایجاد لابراتوارهای توسعه پروژه در ایران یک ضرورت است. چنین مراکزی می‌توانند فضایی باشند برای اینکه فیلمسازان جوان ایده‌های خود را با حضور مشاوران داخلی و خارجی پرورش دهند، فیلمنامه‌هایشان را تقویت کنند و اعتماد سرمایه‌گذاران را جلب نمایند. 

چهارم، لازم است شبکه‌ای میان جشنواره‌ها، مدارس سینمایی و صنوف فیلمسازی شکل گیرد. این شبکه می‌تواند مسیر انتقال دانشجویان و فیلمسازان کوتاه به سینمای حرفه‌ای را هموار کند و مانع از سرگردانی آنان شود. 

پنجم، رسانه‌ها نیز نقش کلیدی دارند. رسانه‌های سینمایی نباید تنها در ایام جشنواره به فیلم کوتاه بپردازند. آن‌ها می‌توانند با معرفی و پیگیری مسیر فیلمسازان جوان، نامشان را زنده نگه دارند و سرمایه‌گذاران را به سمت آن‌ها سوق دهند. 

ششم، باید فرهنگ اعتماد به نسل تازه در میان تهیه‌کنندگان تقویت شود. اگر تهیه‌کنندگان بدانند که حمایت‌های دولتی و نهادی پشت پروژه‌های فیلم اولی قرار دارد، با رغبت بیشتری به این کارگردانان اعتماد خواهند کرد. 

کلام آخر
جشنواره فیلم کوتاه تهران سال‌هاست که ویترین استعدادهای تازه سینمای ایران است، اما این ویترین بدون پشتوانه حمایتی به سرانجام نمی‌رسد. 

نبود نهادهای واسطه، بی‌توجهی سیاست‌گذاران، محافظه‌کاری تهیه‌کنندگان و ضعف شبکه‌سازی باعث شده که مسیر فیلمسازان کوتاه به سینمای بلند بسته بماند. نتیجه آن هدررفت استعدادها، یکنواختی سینمای بلند و کاهش جایگاه بین‌المللی است. 

اگر قرار است جشنواره فیلم کوتاه تهران به رسالت واقعی خود دست یابد، باید از یک رویداد نمایشی به نهادی حمایتی و توسعه‌ای بدل شود. تنها در این صورت است که می‌توان امیدوار بود فیلم‌های کوتاهی که امروز در سالن‌های کوچک جشنواره به نمایش درمی‌آیند، فردا به فیلم‌های بلند تاثیرگذار در سینمای ایران و جهان تبدیل شوند. آینده سینمای ایران در گروی همین تغییر نگاه است؛ نگاهی که فیلم کوتاه را نه پایان راه، بلکه آغاز یک مسیر حرفه‌ای می‌داند. 

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *