صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

فراخوان رئیس عدلیه به اصحاب رسانه

صفحات داخلی

سازنده ملازمان حرم از غربت مستند‌های مقاومت می‌گوید

۰۹ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۰:۴۷:۲۲
کد خبر: ۴۸۵۴۰۴۱
محسن اردستانی رستمی، از آن دسته مستندسازانی است که دوربینش را نه در استودیو‌های رسمی، بلکه در میدان و کنار آدم‌ها روشن می‌کند. او سابقه ساخت آثاری، چون «روزگار احمد»، «معلم» و «ملازمان حرم» را دارد؛ مستند‌هایی که هر یک روایتی متفاوت از زندگی، ایثار و مقاومت مردمانی عادی، اما بزرگ را ثبت کرده‌اند.  

فیلم مستند «روزگار احمد» محسن اردستانی در هجدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم «سینماحقیقت» و همچنین در چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و بازتاب‌های فراوانی داشت. اردستانی این روزها به فکر ساخت مستندی تازه درباره سردار سرلشکر شهید «غلامعلی رشید» است؛ پروژه‌ای که به گفته خودش برایش بیش از یک کار حرفه‌ای، یک وظیفه و ادای دین است. 

در این گفت‌وگو، او از تجربه‌هایش در ساخت «ملازمان حرم» می‌گوید؛ اثری طولانی و پرکشش، که به روایت زندگی و خانواده‌های شهدای مدافع حرم می‌پردازد. آنچه می‌خوانید، بازتاب نگاه و دغدغه‌های مستندسازی است که نزدیک دو دهه از عمرش را پای روایت‌های مقاومت گذاشته و هنوز هم باور دارد که دوربین باید میان مردم و در متن زندگی بماند، نه پشت میزهای استودیویی. اردستانی روایتش را از گذشته به امروز می‌آورد تا با او در میان مستندهایش و خانواده شهدا سفر کنیم. 

چرا «مدافعان حرم»؟ از گمنامی تا روایت‌های ناگفته
این مستندساز سنگ بنای روایتش را بر چرایی ساخت مستند از «مدافعان حرم» می‌گذارد: «بعد از دفاع مقدس، شهدایی بودند که تازه تشییع می‌شدند، اما کار رسانه‌ای برای مراسم تشییعشان با محدودیت شدید مواجه بود. یادم هست چند بار تصویربرداری از این مراسم‌ها ممنوع شد. در مورد مدافعان حرم، هنوز هم روی مزار بعضی از این شهدا نوشته‌اند «فدایی زینب»؛ بی‌آنکه کسی بداند کجا شهید شده‌اند. این گمنامی خیلی غریب بود. 


روایت فراملی؛ شهیدان افغان، لبنانی و پاکستانی در قاب ملازمان حرم
اردستانی ادامه داد: «در مورد شهدای دفاع مقدس کارهایی انجام شده بود، اما تصمیم گرفتیم بیاییم سراغ شهدای مدافع حرم؛ شهدایی که خارج از مرزها برای آرمان‌های انقلاب اسلامی می‌جنگیدند. می‌خواستیم شهدای افغانستانی، لبنانی و پاکستانی را هم روایت کنیم که متاسفانه در ابتدا میسر نشد. با این حال، در فصل چهارم مستند «ملازمان حرم» سراغ این گروه از شهدا رفتیم. 

 
خانه شهید؛ جایی که روایت زنده می‌شود
او درباره ساختار کار توضیح داد: قصد داشتیم مجموعه ملازمان حرم ۱۳ قسمت ۲۶ دقیقه‌ای باشد، اما به‌خاطر فرم خاص کار – یک روز در منزل شهید، یک روز در مزار – برنامه‌ریزی‌ها تغییر می‌کرد. این کار اصلا مثل یک برنامه استودیویی نبود که بشود ۱۰ قسمت یا ۱۶ قسمت را سر وقت تحویل داد. نهایتا هر قسمت طی دو روز کار شکل می‌گرفت. ما می‌رفتیم مزاحم خانواده‌ها می‌شدیم، نزدیکشان می‌نشستیم و با روایت‌هایشان جلو می‌رفتیم. 

از دمشق تا سقوط دولت اسد؛ بازخوانی شهدا در متن تحولات
اردستانی، به وقایع پس از شهادت «سیدرضی موسوی» در دی ماه ۱۴۰۲ و تهدید رژیم صهیونیسستی اشاره کرد و افزود: «بعد از حمله به کنسولگری ایران در دمشقِ سوریه (۱۳ فروردین ۱۴۰۳) و پیش از سقوط دولت بشار اسد (۱۷ آذر ۱۴۰۳)، ما تصمیم گرفتیم سراغ تعداد بیشتری شهید برویم. تا آن موقع، فکر می‌کنم که حدود ۳۰ شهید (شهدای طریق‌القدس) در سوریه به واسطه وقایع این فواصل (قبل از سقوط دولت سوریه در ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳) داشتیم. در نتیجه فصل پنجم شد ترکیبی از شهدای طریق‌القدس، مدافعان حرم و پرواز اردیبهشت. قبل از جنگ ۱۲ روزه قرار بود که شهدای طریق القدس، پرواز اردیبهشت و مدافعان حرم را ادامه دهیم، چون خیلی از آن‌ها کار نشده است اما پس از جنگ تمرکزمان را بر روی شهدای ۱۲ روزه رفت. 

اربعین؛ جغرافیای مشترک روایت شهدا
او با یادآوری اینکه فضای اربعین حسینی نقش پررنگی در مستند پیدا کرد، اضافه کرد: «خیلی از شهدا با اربعین گره خورده بودند. برخی از مدافعان حرم در عراق شهید شده اند. وجوه مشترکی بین شهدا پیرامون اربعین حسینی وجود دارد. از شهید سردار حاجی‌زاده تا خانواده‌هایی که حتی با فاصله کوتاهی از شهادت عزیزشان، به نیت اربعین راهی کربلا شدند. یعنی با اینکه داغ شهادت هنوز تازه بود، این پیوند را حفظ کرده بودند. ما هم سعی کردیم این فضا را در روایت تقویت کنیم. 

در میدان یا پشت میز؟ فلسفه روایت‌گری اردستانی
اردستانی درباره دغدغه‌اش برای روایت‌گری شهدا و چرایی دغدغه‌های او برای ثبت فرایندهای روایت ساز، گفت: تقریبا ۹۹ درصد کارهایم در حوزه مقاومت بوده است. از عراق و سوریه و لبنان تا افغانستان. تقریبا همه مناطق سوریه را رفتم جزء «رقه» که پایتخت داعش بود. با بچه‌های فاطمیون نشسته ام. همیشه برایم مهم بوده که اول در میدان باشم و بعد روایت کنم. هیچ وقت نخواستم فقط پشت میز استودیویی بمانم. هیچگاه نگفتم یک سری شهید داریم که حالا باید برایشان مستند بسازیم! حالا اگر در تهران هستم، وظیفه‌ام شکل دیگری دارد، اما اصل بر همان بودن در میدان است. ما هزارتا کار هم کرده باشیم، جواب یک قطره خون و اشک این خانواده نمی‌شود. 
دلجویی در کنار روایت؛ قاب‌هایی که تنها ضبط نبودند
او با اشاره به نقش مستندساز در دلجویی از خانواده‌ها افزود: «وقتی به خانه شهید می‌رویم فقط برای ضبط نیست؛ دلجویی هم هست. همین موجب می‌شود یک خروجی معنوی داشته باشد. برکت هم داشته است. اینکه من می‌گویم با استودیو مخالف هستیم. اینجا دلیلش ببیشتر روشن می‌شود. خانواده شهید رضی موسوی یک فرزند ۳۲ساله دارای معلولیت ذهنی دارد. ایشان جلوی قاب آمد. خوب ما سیدرضی را می‌شناخیم اما اطلاعی از وضعیت فرزندشان نداشتیم. برای اولین بار این فرزند را مقابل دوربین آوردیم. این تصویر بازخورد بسیار زیادی داشت. 

«شرف المکان بالمکین»؛ وقتی خانه شهید ارزش می‌گیرد
این مستندساز به روایت دیگری از شهیدی به نام «میر سعید حسینی» پرداخت؛ روایتی که تحت تاثیر مستند شهید موسوی است: «می خواستیم که به سراغ ضبط این مستند برویم. ما اولین موقعیت را برای ضبط خانه شهید در نظر می‌گیریم و بعد به مزار می‌رویم. در حال و هوای پیش از ضبط، فرصتی برای گفت و گو با خانواده پیش آمد. خاطره فرزند شهید سید رضی برای این خانواده بیان شد. 

به گفته سازنده مستند ملازمان حرم «درست قبل از شروع ضبط، همسر شهید خواستند مطلبی را در مورد خانواده خودشان بیان کنند. فرمودند من یک فرزند معلول دارم که دارای سندروم است؛ البته نمی‌خواهم در موردش صحبت کنم. گفتم خداحفظشان کند، هرجور صلاح می‌دانید. با این وجود، فرزند را در هنگام ضبط، بر سر قطعه ۴۲ آوردند. شرح ما واقع پیش آمده از این فضا، در همان قسمت شهید میرسعید آمد. 

وی به خاطره دیگری اشاره کرد؛ از مستند شهید «سید عباس صالحی»: «این خانواده یک منزل پدرخانم شهید، در شهرک شهید محلاتی دارند، خانه خودشان هم کوچک است؛ در پردیس. قاعده عقلانی برای ما این بود که چون شهرک محلاتی نزدیک‌تر است به آنجا برویم. اما من از شهید آقاسید مرتضی آوینی موضوع دیگری را آموختم که اینجا هم خیلی برای ما برکت داشت. ایشان از امیرالمومنین در «روایت فتح» نقل می‌کنند: «شرف المکان بالمکین» (ارزش مکان‌ها به انسان‌هایی است که در آن، مکان کرده اند). 

اردستانی به ادامه روایتش، افزود: «قبلش ما به خانواده شهید گفته بودیم، که مستند طبق رسم ملازمان حرم، در خانه شهید ساخته شود. قاعدتا از ماجرایی که پس از این موضوع پیش آمد، خبر نداشتم اما بعد شنیدم که خانواده شهید می‌گفتند که همسر ایشان از آمدن در این خانه فوبیا (ترس) داشتند. حتی یک بار هم پشت درب منزل حالشان بد شده است. با این وجود، همسر شهید خواب می‌بینند که آقاسید عباس به خوابشان آمده‌اند و گفته‌اند که به خانه برو. همسر شهید گفتند حالا امروز به خانه آمده‌ام و حالم خوب است و شهید به ما فرمودند که این کار را انجام بده. اینها به هر حال موقعیت‌هایی است که ضبط در خارج از استودیو در اختیار ما می‌گذارد. 

مخالفت با استودیو؛ مستندی که باید تنفس کند
سازنده «روزگار احمد» مخالفت خود با کار استودیویی را این‌گونه توضیح داد: «در استودیو همه‌چیز ایستا و مصنوعی است. هیچ‌وقت نمی‌شود روایت واقعی از دل آن بیرون آورد. اما وقتی در خانه شهید هستیم، نور طبیعی، فضای زیست خانواده و حتی اشیای خانه، روایت را زنده می‌کنند. خانواده هم بعد از مدتی با دوربین مانوس می‌شوند و آن‌وقت حرف‌های واقعی بیرون می‌ریزد. ما هرگز به دنبال گریه‌گرفتن از کسی نیستیم. یک بار مادرم گفت: «شیرم را حلالت نمی‌کنم اگر کسی را جلوی دوربین گریه بیندازی.» ما هم همین نگاه را داریم. 

وی ادامه داد: حتی بعضی وقت‌ها خانه‌های شهدا به‌خاطر فضای عاطفی‌شان در خانه و حس ارتباط معنوی با شهید در خانه، فضای بهتری را رقم می‌زنند. به هرحال خانواده در خانه خودشان راحت‌ترند. ما زمان بیشتری صرف می‌کنیم تا با دوربین اخت شوند. برون‌ریزی همیشه به معنای گریه نیست؛ گاهی یک خاطره ساده، تاثیر بیشتری می‌گذارد. 

مادران تطهیر می‌کنند، همسران روایت می‌سازند
به گفته او، کار با مادران شهدا چالش‌های خودش را دارد: مادرها معمولا همه‌چیز را تطهیر می‌کنند. نکات منفی یا تلخ را نمی‌گویند. اما همسران شهدا روایت‌های دقیق‌تر و واقعی‌تری دارند. همین موجب می‌شود بخش بزرگی از مستندها بر روایت همسران استوار شود. 

اردستانی در بخش دیگری از سخنانش به موضوع نمایش آثار اشاره کرد: «در جشنواره سینماحقیقت هم شرکت کرده‌ام، اما معمولا به این آثار به چشم برنامه تلویزیونی نگاه می‌شود نه مستند سینمایی. این در حالی است که «ملازمان حرم» طولانی‌ترین برنامه‌ای است که درباره شهدا ساخته شده و بیش از دوازده سال ادامه داشته است. 

جنگ ۱۲ روزه و جای خالی یک بخش ویژه در جشنواره‌ها
وی با انتقاد از بی‌توجهی نهادهای رسمی گفت: «مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، به این موضوعات بی‌توجه است. جشنواره‌های انقلابی هم کمتر اهمیت می‌دهند. شاید حسادت‌ها و نگاه‌های محدود وجود دارد. اما به نظر من باید یک بخش ویژه برای جنگ ۱۲ روزه در جشنواره سینماحقیقت ایجاد شود. این مستندها باید در بخش مسابقه حضور داشته باشند و مورد حمایت مرکز سینمای مستند قرار بگیرند. اگر این حمایت صورت بگیرد، هم آثار قوی‌تر تولید می‌شود و هم روایت جنگ و شهدا در سطح ملی و جهانی مطرح خواهد شد. 

وی در توضیح بیشتر اضافه کرد: من اصولا از کارهای واکنشی بلافاصله بعد از حوادث خوشم نمی‌آید. اینکه جنگی رخ بدهد و فردایش مستندی ساخته شود، سطحی است. باید زمان بگذرد تا روایت به تاریخ شفاهی تبدیل شود. البته نباید هم آن‌قدر تاخیر کرد که موضوع فراموش شود. تعادل در این میان مهم است. 

در پایان، اردستانی درباره برنامه آینده‌اش گفت: الان مشغول تدارک یک مستند پنج‌قسمتی پرتره درباره سردار شهید غلامعلی رشید هستم. برای من این کار بیش از یک پروژه سینمایی، یک وظیفه و ادای دین است. امیدوارم بتوانم از پس این مسئولیت برآیم. 

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *