صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

فراخوان رئیس عدلیه به اصحاب رسانه

صفحات داخلی

ترکیب مرگ‌بار غذا و استراتژی نظامی؛ عبور همیشگی رژیم صهیونیستی از انسانیت

۱۴ تير ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۰:۰۱
کد خبر: ۴۸۴۰۳۵۴
دسته بندی‌: حقوق بشر ، عمومی
طرح ادعایی رژیم صهیونیستی برای کمک‌رسانی به غزه، با ترکیب مرگ‌بار غذا و استراتژی نظامی، سازوکاری را ایجاد کرده است که به جای پایان دادن به گرسنگی، مرگ را به ارمغان می‌آورد.

طرح ادعایی رژیم صهیونیستی برای کمک‌رسانی به غزه پس از قطع کمک‌های بشردوستانه و بلندشدن فریاد‌های هشدار بروز قحطی، گامی دیگر برای تشدید جنایت است؛ این سازوکار به جای پایان دادن به گرسنگی، آن را تشدید می‌کند.

توزیع غذا اکنون در غزه به خط مقدم دیگری تبدیل شده است؛ بنیاد بشردوستانه غزه (GHF) که در ماه مه (اردیبهشت) برای دور زدن سازمان ملل و دیگر آژانس‌های امدادی که مدت‌ها در نوار غزه فعالیت داشته‌اند، رونمایی شد، مدیر خود را قبل از توزیع یک وعده غذایی پس از آشکار شدن نقض اصول بشردوستانه از دست داد.

ظرف چند روز، طرح آمریکا و رژیم صهیونیستی برای توزیع جیره غذایی در چهار مرکز به هرج‌ومرج مرگ‌باری که قابل پیش‌بینی بود، تبدیل شد.

از زمان شروع عملیات GHF، ده‌ها فلسطینی که سعی در رسیدن به نقاط توزیع غذا داشتند، قتل‌عام و تعداد بیشتری مجروح شدند.

از زمان آغاز حمله رژیم صهیونیستی به غزه در اکتبر ۲۰۲۳ (مهر ۱۴۰۲)، دسترسی ساکنان غزه به کمک‌ها به‌شدت محدود شده است؛ رژیم صهیونیستی در این الگوی گسترده، ۳ محاصره تقریبا کامل حدود ۹۰ روزه (۲ بار در شمال غزه و یک بار در کل نوار غزه) اعمال کرده است.

هنگامی که سازمان ملل و دیگران در مورد قحطی قریب‌الوقوع مانند هشدار مارس و نوامبر ۲۰۲۴ (اسفند ۱۴۰۲ و آبان ۱۴۰۳) هشدار دادند، رژیم صهیونیستی به‌طور خلاصه برخی از کنترل‌ها را برای افزایش جریان تدارکات کاهش داد، اما پس از کاهش توجه بین‌المللی، آن‌ها را دوباره تشدید کرد.

رژیم صهیونیستی در ماه مه پس از مواجهه با هشدار‌های قحطی جدید، گذرگاه‌ها را تا حدی بازگشایی کرد، در حالی که بیشتر محدودیت‌ها را حفظ کرد.

این چرخه ظالمانه از یک تمایز مرگ‌بار سوءاستفاده می‌کند؛ در اصطلاحات مورد استفاده توسط دستگاه‌های بشردوستانه تحت هدایت سازمان ملل، «قحطی» یک آستانه آماری است که نیاز به شکاف‌های مصرفی خاص، نرخ مرگ‌ومیر و سطوح سوءتغذیه حاد دارد.

این در حالی است که «گرسنگی» فرآیند کوچک شدن اندام‌ها، از کار افتادن سیستم ایمنی، کاهش شناخت، مدت‌ها قبل از آن آغاز می‌شود.

ممکن است ناظران در مورد اینکه آیا وضعیت اسفناک غزه از خط قرمز عبور کرده است یا خیر، بحث کنند، اما در این میان، زیست‌شناسی منتظر نمی‌ماند.

طبقه‌بندی یکپارچه فاز امنیت غذایی (IPC)، معیاری که سازمان ملل از آن استفاده می‌کند، گزارش می‌دهد که همه ۲.۲ میلیون فلسطینی در غزه با ناامنی غذایی تهدیدکننده زندگی مواجه هستند؛ بیش از نیمی از آن‌ها در فاز ۴ (اضطراری) هستند و با ضایعات مواد غذایی زندگی می‌کنند؛ تقریبا یک چهارم در فاز ۵ (فاجعه) هستند، جایی که غذا از بین می‌رود و جوامع از هم می‌پاشند.

این در حالی است که هر دور از محرومیت و بهبود نسبی، آسیب‌های مادام‌العمر و حتی بین‌نسلی را تشدید می‌کند.

به نظر می‌رسد جهان شاهد یک آزمایش است: تلاشی برای حفظ نامحدود جمعیت غزه زیر آستانه قحطی در حالی که غذا را به سلاحی جنگی تبدیل می‌کند.

با توجه به اینکه ظرفیت تولید مواد غذایی محلی غزه تقریبا نابود شده است، کنترل گذرگاه‌ها اکنون به معنای کنترل خودِ بقا است؛ محدودیت‌های رژیم صهیونیستی، برنامه جهانی غذا (WFP) را از جولای ۲۰۲۴ (مرداد سال گذشته) تا آتش‌بس ژانویه ۲۰۲۵ (دی سال گذشته) به ارائه کمتر از هزار و ۶۰۰ کالری به ازای هر نفر در روز محدود کرد که بسیار کمتر از هدف ۲ هزار و ۱۰۰ کالری آن است.

GHF وعده داد که با هزار و ۷۵۰ کالری، مقدار کمی بیشتر، اما فقط به مراکز موردنظر که فلسطینی‌ها برای رسیدن به آن‌ها باید از میدان‌های نبرد عبور کنند، وارد کند؛ اگر آشفتگی ناشی از آن حتی این هدف ناکافی را نیز خنثی کند، غزه به سمت مرگ جمعی پیش خواهد رفت که کمیته بررسی قحطی IPC هشدار داده بود در صورت عدم ارائه کمک‌های کافی توسط GHF، به دنبال خواهد داشت.

گرسنگی؛ یک ترفند سیاسی

این نخستین باری نیست که رژیم صهیونیستی میزان کالری دریافتی غزه را محاسبه کرده است.

در سال ۲۰۱۱، دیوان عالی رژیم صهیونیستی پرونده‌ای را که یک سازمان حقوق بشر صهیونیستی علیه وزارت جنگ این رژیم مطرح شده بود، بررسی کرد.

دیوان به‌عنوان بخشی از حکم خود، ارائه «خطوط قرمز» را منتشر کرد، سندی از وزارت جنگ که حداقل نیاز برای جلوگیری از سوءتغذیه در این منطقه محصور را ۲ هزار و ۲۷۹ کالری برای هر نفر در روز تعیین می‌کند.

رژیم صهیونیستی امروز هم از طریق GHF، قصد دارد ۷۵ درصد از این آستانه را برای جمعیتی بسیار ضعیف‌تر فراهم کند.

GHF قصد دارد تقریبا ۴۰۰ نقطه توزیع کمک‌های موجود را با ۴ «محل امن» جایگزین کند که شاید بعدا به ۱۰ مورد افزایش یابد؛ برای رسیدن به این محل‌ها، فلسطینی‌ها باید تا ده‌ها کیلومتر پیاده، اغلب از طریق مناطق جنگی، سفر و از ایست‌های بازرسی بیومتریک عبور کنند.

آن‌ها سپس باید آذوقه دریافتی را به خانواده‌هایشان برسانند؛ این سفر، افراد سیر را خسته می‌کند، چه برسد به افراد گرسنه، مجروح یا آسیب‌پذیر.

GHF وعده خود را برای توزیع ۳۰۰ میلیون وعده غذایی در ۹۰ روز اول خود فریاد می‌زند، اما محاسبات، واقعیت تلخ‌تری را نشان می‌دهد؛ اگر این تعداد بین جمعیت تقسیم شود، فقط ۱.۶ «وعده غذایی» برای هر نفر به دست می‌آید و ظاهرا جیره روزانه شامل هزار و ۷۵۰ کالری اختصاص داده شده است، هرچند GHF این میزان را تعریف نمی‌کند.

این بسته‌ها فقط حاوی کالا‌های خشک هستند که بین افرادی که فاقد آب تمیز و سوخت مورد نیاز برای پخت‌وپز هستند توزیع می‌شوند؛ سازوکار GHF فراتر از غذا، هیچ یک از مراقبت‌های بهداشتی، سرپناه یا دیگر کمک‌های ضروری برای بقا را فراهم نمی‌کند.

این سازوکار شباهت اندکی با برنامه کمک‌رسانی ساختاریافته دارد؛ تمرکز بر تعداد وعده‌های غذایی، توجه را از این حقیقت که این جیره‌ها ناکافی هستند، منحرف می‌کند: آن‌ها نمی‌توانند زندگی انسان را حفظ کنند، چه رسد به بازگرداندن سلامت به جمعیتی که ماه‌ها محرومیت را متحمل شده‌اند.

این سیستم جدید در واقع کمک‌های بشردوستانه را در عملیات ارابه‌های گیدئون، کارزاری که رژیم صهیونیستی در ماه مه برای ایجاد کنترل ارضی نامحدود غزه آغاز کرد، گنجانده است.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، هدف خود را تخلیه مناطق شمالی که این رژیم قصد پاکسازی آن‌ها را دارد، در حالی که فلسطینی‌ها را در مناطق تحت کنترل ارتش در جنوب متمرکز می‌کند، توصیف کرده که با اظهارات GHF در مورد ایجاد مکان‌هایی در شمال غزه در تضاد است.

ایست‌های بازرسی بیومتریک، جمع‌آوری غذا را به جمع‌آوری اطلاعات تبدیل می‌کنند؛ جیره خشک هزار و ۷۵۰ کالری، بدون مراقبت‌های بهداشتی یا آب تمیز، شرایطی را برای آوارگی اجباری از غزه ایجاد می‌کند که نتانیاهو با حسن تعبیر آن را «مهاجرت داوطلبانه» می‌نامد که اکنون یک الزام اعلام شده برای پایان دادن به جنگ است.

اظهارات رژیم صهیونیستی و حامیانش نشان می‌دهد که آن‌ها اجتناب از قحطی را در درجه اول به‌عنوان بیمه مسئولیت دیپلماتیک می‌بینند؛ نتانیاهو کمتر از یک ماه پیش بیانیه‌ای صادر کرد که طی آن رژیم صهیونیستی باید «کمک حداقلی» ارائه دهد تا از انتشار «تصاویر» گرسنگی یا قحطی در واشنگتن جلوگیری شود، زیرا این تصاویر ممکن است حمایت آمریکا از عملیات نظامی رژیم صهیونیستی را تهدید کند.

نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی تنها کسی نیست که گرسنگی را تا زمانی که پایین‌تر از آستانه خشم بین‌المللی باشد، به‌عنوان یک سیاست مشروع تلقی می‌کند؛ جک لو، سفیر سابق آمریکا در اراضی اشغالی پیشتر از جلوگیری از «ورود غزه به سوءتغذیه و قحطی» تمجید کرد، ادعایی که آنقدر از واقعیت تغذیه‌ای غزه جداست که قابل درک نیست.

منظور او از سوءتغذیه هرچه که بود، این ادعا با شواهد فراوان سوءتغذیه در سراسر غزه، ازجمله تحلیل‌های دولت آمریکا، در تضاد بود.

چنین اظهاراتی، اجتناب محض از مرگ دسته‌جمعی را به‌عنوان یک موفقیت بشردوستانه جلوه می‌دهد؛ این رویکرد، هشدار‌های قحطی را به‌عنوان سقف‌هایی که باید زیر آن‌ها معلق بمانند، به جای کف‌هایی که باید از آن‌ها بالا بروند، در نظر می‌گیرد.

هنگامی که شمال غزه در دسامبر ۲۰۲۴ (آذر سال گذشته) به این سقف نزدیک شد، دولت بایدن هشدار قحطی را سرکوب و FEWS NET سازمان دیده‌بان قحطی تحت حمایت آمریکا را مجبور کرد تا ظرف یک روز هشدار خود را پس بگیرد، که نخستین سانسور شناخته‌شده در تاریخ ۴۰ ساله آن بود.

FEWS NET نکته‌ای بدیهی را بیان کرده بود: محاصره نامحدود ناگزیر قحطی ایجاد می‌کند، نتیجه‌ای که IPC چند ماه بعد تکرار کرد، اما بیان نکته‌ای بدیهی زمانی بحث‌برانگیز می‌شود که سیاست به انکار آن وابسته باشد، زمانی که موفقیت به معنای اطمینان از این است که بحث هرگز از آستانه‌ها فراتر نمی‌رود تا بپرسد چرا جمعیتی گرسنه است.

غزه نخستین مورد از بازی دولت‌ها با معیار‌های قحطی نیست، اما نشان‌دهنده یک مدل جدید برای براندازی سیستم هشدار بشردوستانه بین‌المللی است؛ IPC برای جلوگیری از فجایع ایجاد شد، اما در غزه از کار آن برای تنظیم آن استفاده می‌شود.

ارشدترین مقام‌های رژیم صهیونیستی قصد گرسنگی دادن به غزه و وجود گرسنگی گسترده در آنجا را انکار می‌کنند و محدودیت‌های کمک‌رسانی را به ضرورت نظامی نسبت می‌دهند.

با وجود این، افسران نظامی رژیم صهیونیستی به‌طور خصوصی این واقعیت را تصدیق می‌کنند، در حالی که اعضای برجسته کابینه آشکارا آن را تایید می‌کنند.

بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی، گفته است که گرسنگی دادن به ساکنان غزه «تا سر حد مرگ» تا زمانی که زندانیان باقی‌مانده صهیونیست در نوار غزه آزاد نشوند، «عادلانه و اخلاقی» خواهد بود.

ایتامار بن گویر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی نیز گفته است که «تنها کمکی که وارد غزه می‌شود باید برای کمک به مهاجرت داوطلبانه باشد» و اصرار دارد که در حالی که صهیونیست‌ها زندانی هستند، «دشمن» نباید «نه غذا، نه برق و نه هیچ کمک دیگری» دریافت کند.

این صدا‌های افراطی نشان‌دهنده یک خصومت گسترده ضدفلسطینی است که طبق آن رنج گسترده غیرنظامیان قابل قبول است.

نتیجه، گرسنگی تنظیم‌شده به‌عنوان یک سیاست است، نه یک عارضه جانبی؛ در طول وقفه‌های تبادل اسیران و تحت فشار دیپلماتیک، صد‌ها کامیون روزانه وارد غزه شده‌اند که ثابت می‌کند وقتی اراده سیاسی وجود دارد، ظرفیت وجود دارد.

مقام‌های امدادی به گروه بحران گفتند که رژیم صهیونیستی حتی پروتکل‌های امنیتی را برای تسهیل ورود کمک‌ها زمانی که تعداد کم کامیون‌ها تهدیدی برای از بین بردن آتش‌بس موقت و اختلال در آزادی گروگان‌ها بود، تنظیم کرده بود؛ تنگنا هرگز لجستیک نبوده، بلکه تصمیم‌گیری بوده است: اینکه گرسنگی چقدر به اهداف رژیم صهیونیستی خدمت می‌کند در مقابل اینکه چقدر برای جایگاه بین‌المللی این رژیم خطر ایجاد می‌کند.

آزمایشی که نمی‌تواند ادامه یابد

اقدام متعادل‌کننده رژیم صهیونیستی یعنی حفظ گرسنگی در عین جلوگیری از قحطی، نمی‌تواند به‌طور نامحدود ادامه یابد، زیرا هر چرخه، جمعیت غزه را ضعیف‌تر می‌کند.

تمرکز بر آستانه‌های کالری، فروپاشی همزمان را پنهان می‌کند: فاضلاب که منابع آب را آلوده می‌کند، گرمای تابستان که در اردوگاه‌های پرجمعیت نزدیک می‌شود، ۱۹ ماه کمبود غذا، مصونیت حذف‌شده در میان یک سیستم مراقبت‌های بهداشتی ویران‌شده.

یک بیماری همه‌گیر در میان مردم گرسنه می‌تواند هزاران نفر را قبل از اعلام قحطی توسط ناظران بکشد.

کارشناسان بهداشت عمومی دیگر نمی‌پرسند که آیا بیماری شیوع پیدا می‌کند، بلکه از زمان وقوع آن پرسش می‌کنند؛ غزه به آزمایشی برای سنجش دقیق جایی تبدیل شده است که استراتژی گرسنگی مدیریت‌شده به قحطی غیرقابل مدیریت تبدیل می‌شود.

رژیم صهیونیستی ادعا‌های اغراق‌آمیز و بی‌سندی درباره غارت گسترده کمک‌های ورودی به غزه منتشر می‌کند؛ دیوید ساترفیلد، فرستاده بشردوستانه دولت بایدن، گزارش داد که مقام‌های رژیم صهیونیستی حتی در جلسه‌های محرمانه ادعای سرقت نکرده‌اند.

غارت سازمان‌یافته، همانطور که ارزیابی‌های سازمان ملل و ارتش رژیم صهیونیستی تایید می‌کند، به دست باند‌های مسلح رخ می‌دهد که ارتش رژیم صهیونیستی آن‌ها را حمایت می‌کند.

منطق واقعی عمیق‌تر است؛ رژیم صهیونیستی که قادر به شکست قاطع مقاومت فلسطین در غزه نیست، استراتژی انکار منابع را اتخاذ کرده و با غزه به‌عنوان یک سرزمین متخاصم بدون تمایز رفتار می‌کند که در آن هر کیسه آرد می‌تواند به دشمن کمک کند.

منطق این دکترین در عمل آشکار می‌شود؛ نتیجه، مجازات جمعی به‌طور پیش‌فرض است، منطقی بی‌رحمانه که در آن گرسنگی دادن به مقاومت به ناچار به معنای گرسنگی دادن به غزه است.

رژیم صهیونیستی معتقد است که این استراتژی موثر است، اما مقام‌های صهیونیست، ناامیدی بیولوژیکی را با تحول سیاسی اشتباه می‌گیرند؛ هجوم مردم گرسنه به سمت غذا، غریزه بقا را ثابت می‌کند، نه تغییر جهت سیاسی.

ادغام گرسنگی در استراتژی نظامی

تاریخ درس‌هایی در مورد معنای مصرف کمتر از هزار و ۶۰۰ کالری در روز توسط مردم در طول زمان دارد.

در آزمایش گرسنگی مینه‌سوتا در سال‌های ۱۹۴۴-۱۹۴۵، داوطلبان سالم با جیره‌های غذایی مشابه، در عرض چند هفته شاهد کاهش وزن بودند و به آتروفی اندام‌ها، اختلال شناختی و آسیب روانی رسیدند؛ این در حالی است که تحت نظارت پزشکی بودند.

فلسطینی‌ها در غزه این شرایط را تحت بمباران منظم و با امکانات مراقبت‌های بهداشتی کم، اگر نگوییم هیچ، تحمل می‌کنند.

GHF آنچه را قبلا تلویحا گفته شده بود، صریحا بیان می‌کند: غذا قدرت است و با ادغام کنترل تغذیه‌ای به‌طور مستقیم در معماری نظامی، چرخه‌های بسته شدن کامل را با چیزی پیچیده‌تر جایگزین می‌کند.

راهرو‌های بشردوستانه حرکت غیرنظامیان را براساس اهداف میدان جنگ هدایت می‌کند، در حالی که غربالگری بیومتریک امکان محرومیت انتخابی از غذا را برای هر کسی که رژیم صهیونیستی آن را تهدیدآمیز می‌داند، فراهم می‌کند.

پایداری این سازوکار جای سوال دارد؛ بدون کارایی جهانی شبکه‌های بشردوستانه‌ تثبیت‌شده‌ای مانند سازمان ملل که در این طرح مشارکت ندارند، GHF با هزینه‌های بالاتر از بازار‌های رژیم صهیونیستی مواد غذایی دریافت می‌کند.

چه از طریق تعطیلی‌های موقت و چه از طریق مراکز تغذیه، ادغام گرسنگی در استراتژی نظامی، یک حقیقت اساسی را آشکار می‌کند؛ وقتی بازیگری اذعان می‌کند که بدون نگه داشتن میلیون‌ها نفر در آستانه مرگ نمی‌تواند پیروز شود، واکنش نمی‌تواند تنظیمات فنی باشد.

بقای غزه مستلزم پایان دادن به جنگ و سیاست گرسنگی است که رژیم صهیونیستی آن را برای پیروزی ضروری می‌داند.

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *