صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

فراخوان رئیس عدلیه به اصحاب رسانه

صفحات داخلی

هاوایی اسرائیل؛ رویای آمریکایی برای مشروعیت دادن به اشغالگری رژیم صهیونیستی 

۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰:۰۱
کد خبر: ۴۸۳۱۸۴۴
دسته بندی‌: حقوق بشر ، عمومی
کوچاندن اجباری فلسطینی‌ها از غزه برای ایجاد آنچه «هاوایی اسرائیل» خوانده می‌شود، جدیدترین تلاش برای کامل کردن طرح اشغال این باریکه است.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در تلاش است از روش‌های مختلف دیدگاه دیرینه رژیم صهیونیستی را برای تکمیل طرح‌های اشغالگری در فلسطین محقق کند.

به گزارش الجزیره، شماری از سران صهیونیست، کوچاندن اجباری فلسطینی‌های غزه را برای ایجاد راه برای الحاق و استعمار در نظر گرفته‌اند؛ اکنون ترامپ به این ایده خطرناک مشروعیت بخشیده است.

ترامپ، در ۷ آوریل (۱۸ فروردین ۱۴۰۴) برای دومین بار از زمان تحلیف با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی دیدار کرد.

رئیس‌جمهور آمریکا پس از این دیدار، در صحبت با رسانه‌ها اظهارات پیشین خود در مورد نوار غزه را تکرار و این باریکه را قطعه‌ای باورنکردنی از املاک و مستغلات مهم توصیف کرد.

ترامپ همچنین پیشنهاد خود مبنی بر اینکه فلسطینی‌ها باید نوار را به مقصد کشور‌های مختلف ترک کنند، تکرار کرد و مدعی شد که بسیاری با این نظرش موافق هستند.

چند روز پس از این اظهارات ۷۰ درصد غزه به منطقه ممنوعه برای فلسطینی‌ها تبدیل شد.

یسرائیل کاتز، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی با تایید اینکه این رژیم براساس دیدگاه رئیس‌جمهور آمریکا کار می‌کند، از قصد رژیم صهیونیستی برای تسخیر اراضی بیشتر را اعلام کرد.

او ادعا کرد: به فلسطینی‌هایی که مایل به ترک غزه هستند، اجازه خروج داده می‌شود.

اکنون واضح است که اظهارات ترامپ در مورد غزه بر مشروعیت بخشیدن به دیدگاه دیرینه رژیم صهیونیستی در مورد پاکسازی قومی نوا غزه تاثیر داشته است.

آنچه ترامپ به‌عنوان ایده من می‌نامد، در واقع اصلا ایده او نیست؛ طی دهه‌ها اشغال و استعمار نوار غزه توسط رژیم صهیونیستی، برنامه‌های متعددی برای تخلیه یا متفرق کردن جمعیت فلسطین در تلاش برای تضمین کنترل کامل بر این بخش از فلسطین وجود داشته است.

در همین چارچوب شیوه‌های استعماری نیز آزمایش شده است؛ به‌عنوان مثال، برای جذب شهرک‌نشینان صهیونیست و در نتیجه کمک به تغییر وضعیت جمعیتی غزه، این منطقه در مقطعی حتی به‌عنوان «هاوایی اسرائیل» معرفی شد.

نوار غزه که از اهداف جنگ رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۹۴۸ کنار گذاشته شد، براساس توافقنامه‌های آتش‌بس ۱۹۴۹ تحت حاکمیت نظامی مصر بیرون آمد؛ ۲ گروه از فلسطینی‌ها در این منطقه که تنها بخش کوچکی از منطقه غزه فلسطین را تشکیل می‌داد، حضور داشتند: جمعیت محلی و پناهجویان یعنی مردمی که به دلیل گسترش سرزمین‌های اشغالی در طول جنگ، مجبور به ترک سرزمین خود شده بودند.

با پایان یافتن جنگ، نوار غزه در محافل سیاسی رژیم صهیونیستی به‌عنوان «کار ناتمام» شناخته شد: قطعه‌ای از زمین در کنار مرز مصر که سران رژیم صهیونیستی دوست دارند آن را کنترل کنند، ترجیحا بدون جمعیت فلسطینی آن.

نخستین تلاش رژیم صهیونیستی برای تصرف غزه به زور در سال ۱۹۵۶ رخ داد، اما بن‌گوریون، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی تحت فشار‌ها چاره‌ای جز عقب‌نشینی و پایان دادن به اشغالگری نداشت.

این تلاش ناموفق رژیم صهیونیستی را به سمت ترسیم مجدد نقشه خاورمیانه و موفقیت‌آمیز کردن برنامه توسعه‌طلبی ارضی خود، تحت حمایت آمریکا سوق داد.

جنگ سال ۱۹۶۷ در این زمینه بسیار موفق‌تر بود؛ رژیم صهیونیستی نوار غزه را اشغال و حاکمیت خود را اعمال کرد؛ این در‌ها را برای احیای طرح آوارگی اجباری و پاکسازی قومی فلسطینی‌ها باز کرد.

انتقال اجباری که به قول بن‌گوریون «یک ایده مهم انسانی و صهیونیستی» تلقی می‌شد، به‌عنوان ابزاری موثر برای پیشبرد استعمار صهیونیستی فلسطین شناخته شد.

انتقال اجباری فلسطینی‌ها از نوار غزه در سال‌های بعد، همانطور که یک مورخ فلسطینی اشاره کرد، با برچسب‌های متفاوتی ادامه یافت؛ ازجمله این برچسب‌ها «تبادل جمعیت»، «بازگشت اعراب به عربستان»، «مهاجرت داوطلبانه» و «بازسازی» بودند که بسته به رویکرد کابینه‌های رژیم صهیونیستی مطرح می‌شدند.

یکی از رویکرد‌ها «پل‌های باز» موشه دایان، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بود که به فلسطینی‌های غزه اجازه می‌داد برای جست‌وجوی کار به کشور‌های دیگر بروند.

یکی دیگر از موارد این بود که دفاتری را در اردوگاه‌های آوارگان غزه برای سازماندهی و پرداخت هزینه سفر و گذرنامه برای فلسطینی‌هایی که مایل به مهاجرت داوطلبانه هستند، باز کرد.

این طرح وزارت خارجه رژیم صهیونیستی را به یک آژانس مسافرتی جهانی تبدیل کرد؛ صرف نظر از رویکردها، هدف سیاست رژیم صهیونیستی یکسان بود: ایجاد انگیزه در فلسطینی‌ها برای خروج از نوار غزه.

لوی اشکول، نخست‌وزیر سابق رژیم صهیونیستی گفت: من می‌خواهم همه آن‌ها بروند، حتی اگر به ماه بروند.

سیاستمداران رژیم صهیونیستی در پاسخ به آنچه «معضل غزه» برای این رژیم می‌خواندند، به دنبال راه‌حل‌های جامع‌تری بودند؛ این منجر به جریان تقریبا مستمر طرح‌هایی برای بازسازی فلسطینی‌های خارج از نوار غزه شد.

کرانه باختری، شبه جزیره سینا، عراق یا حتی کانادا و استرالیا هم مقصد‌های این طرح بودند.

با وجود تلاش‌های رژیم صهیونیستی و طرح‌ها در میانه ناامیدی‌های تصمیم‌گیرندگان صهیونیست، این ابتکار عمل به دلیل محدود ماندن تعداد فلسطینی‌هایی که نوار را ترک می‌کنند، ناکام ماند و با توجه به ملاحظات دیگر ازجمله ملاحظات اخلاقی، حقوقی و دیپلماتیک، طرح آواره کردن تعداد زیادی از فلسطینی‌ها از غزه رها شد.

سیاستمداران صهیونیست پس از آغاز جنگ در اکتبر ۲۰۲۳ (مهر ۱۴۰۲) به بررسی فهرست انتخاب‌های خود پرداختند و در این میان گزینه «مهاجرت داوطلبانه» یا جابجایی اجباری دوباره ظهور کرد؛ این در حالی بود که حساسیت‌ها نسبت به افکار بین‌المللی و واکنش‌های احتمالی از بین رفته بود.

در عین حال، ترامپ این مسیر را هدایت و هموار کرد و اظهارنظرهایش درباره غزه، دهه‌ها رویکرد و عملکرد رژیم صهیونیستی را به سیاست رسمی آمریکا تبدیل کرد.

رئیس‌جمهور آمریکا با استفاده از موضع سیاسی خود، دیدگاه دیرینه رژیم صهیونیستی در مورد پاکسازی قومی در نوار غزه را مشروعیت بخشیده است؛ در این فرآیند، بیان سیاست او بیش از پیش به صهیونیسم رویزیونیست (صهیونیسم تجدیدنظرطلب) نزدیک شده است که فلسطینی‌ها را بیگانه در سرزمین خود و بنابراین «قابل انتقال» می‌نگریست.

ترامپ با این استدلال که فلسطینی‌ها برای امن شدن اراضی اشغالی و منطقه باید بروند، از این اصل مشترک بین‌المللی که فلسطینی‌ها در نوار غزه - مانند دیگر نقاط فلسطین اشغالی - از حقوق مشروع برای تعیین سرنوشت در سرزمین خود برخوردار هستند، فاصله گرفته است.

به این ترتیب، ترامپ یادآور زیو ژابوتینسکی، ایدئولوگ رژیم صهیونیستی رویزیونیست، است.

وعده‌های بدبینانه آینده‌ای بهتر برای مردمی که پس از یک جنگ وحشیانه محو و نسل‌کشی، چیزی جز سرزمینشان باقی نمانده است، باید جدی گرفته شود؛ مشروعیتی که ترامپ به برنامه‌های رژیم صهیونیستی داده است، اکنون یک تهدید است که می‌تواند عمری بیش از ریاست جمهوری وی داشته باشد.

رئیس‌جمهور آمریکا بار‌ها حمایت واشنگتن را از تصرف غیرقانونی زمین و استعمار اعلام کرده است؛ او با پیشنهاد غزه و گرینلند به‌عنوان سرزمین آمریکا، ایده‌هایی را که اکثر سران جهان به گذر تاریخ سپرده بودند، دوباره معرفی و تایید کرد.

با نگاهی به سیاست کنونی آمریکا در برابر سوابق تاریخی، «ریویرای خاورمیانه» ترامپ ترکیبی عجیب از پاکسازی قومی صهیونیستی تحت مدل «انتقال» و آرمان استعماری «هاوایی اسرائیل» به نظر می‌رسد.

جای تعجب نیست که سران رژیم صهیونیستی از این ایده استقبال و آن را تشویق کرده‌اند، زیرا ایده یادشده خواستار تخلیه اجباری نوار غزه و تبدیل آن به سرزمین‌های استعماری کامل ملحق شده است.

به هر حال، ایده‌های ترامپ راه سران رژیم صهیونیستی از بن‌گوریون تا نتانیاهو را دنبال می‌کند که انتقال تحت هدایت آن‌ها گزینه ارجح، اما از نظر دیپلماتیک و قانونی چالش‌برانگیز بوده است.

این وظیفه دیگر کشور‌ها است که در برابر عادی‌سازی تداوم پاکسازی قومی و غصب سرزمین‌های استعماری در فلسطین بایستند.

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *