صفحه نخست

چندرسانه

اینفوگرافیک

عکس

رئیس قوه قضاییه

حقوق و قضا

حقوق بشر

حوادث- انتظامی و آسیب های اجتماعی

جامعه

سیاست

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین الملل- جهان

فضای مجازی

مجله حقوقی

قضایی

صفحات داخلی

نقاشی معروف پیکاسو سوژه یک تئاتر شد/گرونیکا تلفیقی از سایه و خیال

۱۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۰۰:۰۲
کد خبر: ۴۲۳۴۲۲
نمایش "گرونیکا" به کارگردانی "عرفان عشریون" این روزها در تماشاخانه عمارت روبرو روی صحنه بوده و توانسته استقبال خوبی از سوی مخاطبان را از آن خود نماید.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، نمایش "گرونیکا" به کارگردانی "عرفان عشریون" این روزها در تماشاخانه عمارت روبرو روی صحنه بوده و توانسته استقبال خوبی از سوی مخاطبان را از آن خود نماید.

گرونیکا عنوان مونولوگی است که عشوریون با هوشمندی از تابلوی معروف پیکاسو یعنی گرنیکا به عاریه گرفته است و تلاش کرد بر پایه آن فجایعی را به نمایش گذارد که همواره جنگ‌ها با خود به همراه دارند.

در ۲۷ آوریل ۱۹۳۷ هیتلر به منظور حمایت از ژنرال فرانکو دیکتاتور اسپانیا و نیز به رخ کشیدن توانمندی‌های نظامی آلمان، با بیش از ۲۰ جنگنده هوایی به شهر گرنیکا حمله کرد و ۱۱ هزار پوند بمب‌های منفجر شونده و آتش زا بر سر مردم این شهر ریخت که ماحصل آن کشته و زخمی شدن یک سوم جمعیت و نابودی هفتاد درصد شهر بود.

این فاجعه خونین باعث شد تا پیکاسو وقتی از سوی کشورش مامور کشیدن یک نقاشی برای غرفه اسپانیا در جشنواره تکنولوژی‌های مدرن گردید، تمرکزش را بر آن نهد و تابلویی به یاد آن حادثه ترسیم نماید. گرنیکا خیلی زود مورد توجه همگان واقع شد به نحوی که از آن به عنوان لوح یادبودی از قتل عام وحشیانه شهر گرنیکا یاد می‌کنند.

انتخاب چنین طرحی برای اجرا در گام اول بسیار هوشمندانه و قابل تقدیر است، به ویژه آنکه عشوریون تلاش داشت تا تمامی تضادها، نمادها، کنتراستها، نور و ضدنور‌ها و... تابلو را با ایده‌ای خلاقانه به اجرا گذارد.

نمایش به شیوه مونولوگ اجرا گردید و در آن بیم، وحشت، درد، مرگ و هرآنچه را که یک جنگ با خود به همراه می‌آورد را از زبان زنی شنیدیم که این حوادث را با پوست و استخوان خود لمس کرده است. او برای تداعی این موضوع ابتدا بار نمایش را از متن بر اجرا گذارد و با تفکیک آن به دو بخش گذشته و حال و بهره گیری بسیار مناسب از شیوه سایه بازی و زبان بدن کار را پیش برد.

زمان گذشته که بر خاطرات ذهنی و تخیلات بازیگر متمرکز می‌شد و کارگردان استفاده از قدرت سایه و نور را برای بیان آن ظرف زمانی مناسب دیده بود. این شیوه علاوه بر کمک به فاصله گذاری، نقش مهمی در القای تفسیر ذهنی کارگردان از کاراکتر‌های تابلوی پیکاسو برعهده داشت.

عشوریون برای القای وضعیت روانی یک جنگ زده بعد از فاجعه نیز از تک بازیگر خود بهره گرفت. یک روان پریش که خاطرات تلخ و ناگوار جنگ خود را با دیالوگ‌هایی مملو از کلمات زشت، توهین آمیز همراه با توهم و هذیان و استفاده بهینه از زبان بدن به تصویر می‌کشد و مخاطب در همه آن‌ها سردرگمی و بی تفاوتی و ... را می‌بیند. نکته حایز اهمیت در این پرسوناژ، بهره گیری از یک بازیگر مرد به جای بازیگر زن است که به نظر می‌رسد به خوبی در ایجاد فاصله گذاری به کارگردان کمک کرد.

نمایش به عنوان دومین کار یک کارگردان، بدون اغراق فراتر از انتظار بود و عشوریون نشان داد که از هوشمندی و تمرکز خوبی در حوزه نمایش برخوردار است و در آینده بیشتر از او خواهیم شنید. با این همه این نمایش نیز بسان هر نمایش دیگری، با کاستی هایی، همراه بود که به نظر نادیده گرفتن آن‌ها به اجرای نمایش لطمه زد. در زیر به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

عنوان تابلوی پیکاسو، گرنیکا (Guernica) برگرفته از نام شهر گرنیکا در استان بیسکای در ایالت خودمختار باسک اسپانیاست و نویسنده قرار است این تابلو را به مخاطب معرفی کند لذا نگارش صحیح آن اولین و مبتدیانه‌ترین مسئله‌ای است که باید رعایت می‌شد. چراکه برای مخاطب علاقه‌مند به تماشای این نمایش، روبرو شدن با عنوان اشتباه، می‌تواند در تصویر سازی منفی در خصوص تلاش یک گروه پیش از ورود به سالن تاثیر بسزایی داشته باشد.

این تفکر دقیقا متفاوت از نگاهی است که پیکاسو به تابلوی نقاشی خود دارد چرا که او بار‌ها در تفسیر کاراکتر‌های تابلوی خود تاکید کرده است: اگر شما معانی مشخص به مولفه‌های نقاشی‌های من بدهید، ممکن است کاملاً به حقیقت نزدیک شده باشید، اما به هیچ عنوان به نیت من در جان بخشی به این مولفه‌ها پی نبرده‌اید. هر حدس، گمان و استنتاجی که شما دارید بخشی از حالتی است که من هم تجربه کرده‌ام، اما به صورت ناخودآگاه و غیرارادی. من نقاشی می‌کنم برای خودِ نقاشی. من اشیا را برای چیزی که هستند، می‌کشم.

موضوع دیگری که می‌توان به عنوان یک پیشنهاد مطرح کرد نوع بازی گرفتن از تک بازیگر نمایش است. بازیگر اگرچه همانگونه که قبل از این اشاره شد به خوبی از عهده نقش برآمد و تمام توان خود را برای انتقال تفکرات کارگردان بکار گرفت، اما در بازی گرفتن از او به نظر کارگردان با یک مشکل اساسی روبرو بود و آن اینکه ما قرار است چه موضوعی را به تماشاگر القا کنیم؟.

آیا قرار است مصیبت‌های یک جنگ زده را برای مخاطب ملموس نماییم تا حس همدردی در او ایجاد شود و او با دردها، زجر‌ها و سختی‌های یک جنگ زده آشنا شود، یا اذعان داریم که او آنقدر درد کشیده که دیگر مصیبت‌ها برایش مفهومی ندارند؟.

هریک از این دو تفکر، مفاهیم خاصی به مخاطب القا می‌کند: اولی معرف ترس است، درد، وحشت، آوارگی، تجاوز، تماشاگر قتل عام نزدیکان بودن و ... را نشان می‌دهد، زبان بیان آن درد، با ناله است، شاید گریه به همراه و زجه دارد و گوینده تمام تلاشش ایجاد حس همدردی مخاطب است، اما در دومی که به نظر، کارگردان بیشتر به دنبال تحقق آن بود، به مخاطب القا می‌شود که جنگ با درد، وحشت، آوارگی، تجاوز، تماشاگر قتل عام نزدیکان بودن و ... همراه است، اما نگران نباشید به مرور عادت می‌کنید!

در مبحث تفسیر کاراکتر‌ها نیز نیاز به پژوهش و تحقیق بیشتر احساس می‌شد مثلا لامپی که در بالای تابلوی پیکاسو طراحی شده و در برگه راهنمای نمایش از آن به شیطان تعبیر می‌شود در واقعیت معرف تکنولوژی و در آن جنگ، معرف هواپیما‌هایی است که به گرنیکا حمله کرد می‌باشد یا گاو تداعی گر فرانکو ژنرال دیکتاتور اسپانیاست و... حتی همانگونه که پیکاسو عنوان می‌کند شاید فراتر از این‌ها باشد و به راحتی نباید از کنار آن‌ها گذشت.

با این تفاسیر همانگونه که اشاره کردم نمایش گرونیکا را باید به واسطه ایده خلاقانه آن در اجرا ستود و امیدوارم این کارگردان جوان این نمایش را از خاطر نبرد و در آینده‌ای نزدیک بار دیگر شاهد اجرای مجدد آن باشیم.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *