مثل احمدی نژاد از بانک مرکزی بخواهید امکانات دریافتی شما و بستگانتان را منتشر کند
: مهدی کوچک زاده نماینده تهران در یادداشتی نسبت به اظهارات اخیر حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری، رئیس دفتر بازرسی رهبر ایران درباره شکایت فرزندش از محمود احمدی نژاد واکنش نشان داد.
به گزارش ، مهدی کوچکزاده نماینده تهران در یادداشتی تحت عنوان «سخنی با آقای ناطق نوری» نسبت به اظهارات اخیر حجتالاسلام ناطق نوری واکنش نشان داد. حجتالاسلام ناطقنوری در جمع دانشجویان خارج کشور از اتهامات احمدینژاد به خود و خانوادهاش سخن گفته و یادآور شده بود که پسر کوچکش بابت این اتهامات شکایت کرده بود اما این شکایت سرانجامی نداشت.
متن یادداشت کوچک زاده به این شرح است:
جناب آقای ناطق نوری عضو محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام نایب رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد و رئیس دفتر بازرسی مقام معظم رهبری در سخنانی که در همایش اساتید و دانشجویان ایرانی خارج از کشور ایراد فرمودهاند با اشاره به سخنان آقای احمدی نژاد در مناظره سال 88 با رقیب انتخاباتی از اینکه آن مطالب از سوی قوه قضائیه پیگیری نشد گلایه نموده و از قوه قضائیه خواستهاند تا پیگیری نماید که آیا آن نسبتها (پسر آقای ناطق چهطوری میلیاردر شد؟ خود، آقای ناطق چهطوری دارد زندگی میکند) {این تمام سخنی است که احمدی نژاد در آن مصاحبه در مورد آقای ناطق و فرزندشان بیان کرده} راست است یا دروغ؟ و بعد اضافه فرموده اند که «اگر امثال من بردند و خوردند دیگر صلاحیت این را ندارم که رئیس دفتر بازرسی مقام معظم رهبری باشم و یا در مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور داشته باشه و یا برای شما حرف بزنم.»
ایشان با استناد به سخن یک وکیل که پیگیر شکایت فرزندشان از احمدی نژاد بوده اقرار نموده اند که سخنان احمدی نژاد قابلیت پیگیری قضایی نداشته «همان موقع فرزندم از ایشان شکایت کرد ولی نقص قانونی و حقوقی مانع از ادامه پیگیری شد». «در آن زمان وکیلی به ما گفت که این اندازه که ایشان گفته پیگیریها راه به جایی پیدا نمیکند» و در فراز پایانی این بخش از سخنانشان فرموده اند: «ناطق نوری از بین برود یا آبرویش برود چیزی نیست اما در در ارتباط با چنین مسائلی فرهنگ ما خراب میشود، متاسفانه بیاخلاقی، دروغ و تملق در فرهنگ ایرانی در حال نهادینه شدن است و این مسائل به فرهنگ ما ضربه وارد میکند از سویی دیگر جوانان ونسل جدید نسبت به مسئولان، روحانیت واسلام بدبین میشوند و این ضرر را نمیتوان جبران کرد».
چند نکته در ارتباط با این فرمایشات ایشان قابل تامل است:
جناب آقای ناطق شما که خود و با استناد به قول یک وکیل قبول دارید آنچه آقای احمدی نژاد گفته قابل پیگیری قضایی نیست چرا مجددا بررسی موضوع بوسیله قوه قضائیه را مطرح مینمائید؟ آیا این عمل شما تعلیق به محال کردن اصل قضیه (روشن شدن حقیقت در مورد چگونگی میلیاردر شدن آقازاده و نیز نحوه زندگی خودتان) نیست؟ آیا بهتر نیست به جای طی مسیر تکراری غلط و بینتیجه قضایی کردن مسئله شما هم مثل آقای احمدی نژاد که اخیرا با نوشتن نامهای به بانک مرکزی خواستار اعلام اسامی و مشخصات نزدیکان و اطرافیان خود که تسهیلات گرفته اند شد به جای شکایتی که میدانید هیچ توجیه قانونی ندارد و عملا مسئله را بی نتیجه باقی می گذارد با اجازه یا درخواست مکتوبی که به مراجع مطلع مثل بانکها و زمین شهری و منابع طبیعی و... برای اعلان امکانات دریافتی از سوی خود و بستگان و اطرافیانتان میدهید این ابهامات را برای افکار عمومی برطرف نمائید؟
آقای ناطق بر اساس فرمایشات مکرر و عمومی رهبر عزیز و مظلوم انقلاب ایشان منصوبین خود در پستهای مختلف مثلا صدا و سیما و... و بازرسی را معصوم ندانسته و در شرایط مناسب به آنها تذکر خصوصی یا حتی علنی داده و می دهند و این سخن شما که «اگر امثال من بردند و خوردند دیگر صلاحیت این را ندارم که رئیس دفتر بازرسی مقام معظم رهبری باشم» نمیتواند موید تائید رهبری از جزئیات شیوه زندگی جنابعالی و فرزندانتان و یا آقای هاشمی و فرزندانشان و یا بسیاری از دیگر مسئولین منصوب ایشان باشد.
آقای ناطق به نظر میرسد آقای احمدینژاد نه قصد داشته و نه گفته که شما یا فرزندانتان خوردید و بردید (خوردن و بردن به معنا و نحوه ای که دردسر قضایی درست کند) بلکه منبع استحصال مال از سوی فرزند و نحوه زندگی خود جنابعالی را مورد سوال قرار داده چیزی که مردم و جامعه چندان از آن بیاطلاع نیستند و تا حدود زیادی در انتخاباتها از این شناخت خود کمک گرفتهاند.
آقای احمدینژاد به حق و بر اساس ارزش های انقلابی ساده زیستی و پرهیز از اشرافیت را ضرورت حفظ انقلاب و همراه نگه داشتن مردم با مسئولین و نظام میداند و بدیهی است با مشاهده غیر از آن در زندگی مسئولین به آن اعتراض نماید چیزی که بارها و بارها به طور علنی مورد اعتراض شدید رهبری و خطاب به مسئولین که جنابعالی و آقای هاشمی هم در بین آنها حضور داشته اید بیان شده است.
آقای ناطق ! دقت بفرمایید این سخنان پرعتاب و تند در 23 مرداد سال 70 در جمع مسئولان نظام و خطاب به آنان (که شما هم از آنان بوده و هستید) از سوی رهبر مظلوم و مقتدر امت اسلامی ایراد شده است:
«شما چگونه میخواهید محبت و اطمینان مردم را جلب کنید؟ مردم باید به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسایل خودمان رفتیم، به فکر زندگی شخصی خودمان افتادیم، دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم، در خرج کردن بیتالمال هیچ حدی برای خودمان قایل نشدیم - مگر حدی که دردسر قضایی درست بکند!- و هرچه توانستیم خرج کردیم، مگر اعتماد مردم باقی میماند؟ مگر مردم کورند؟ ایرانیان همیشه جزو هوشیارترین ملتها بودهاند؛ امروز هم به برکت انقلاب از هوشیارترینهایند؛ از هوشیارها هم هوشیارترند. آقایان! مگر مردم نمی بینند که ما چگونه زندگی می کنیم؟
آن وقتی که جوان حزباللهی ما به جهاد یا به سپاه یا به فلان وزارتخانه میرفت و به او میگفتند که چهقدر حقوق میخواهی، میگفت این حرفها چیست، مگر من برای حقوق آمدهام؟ اصرار میکردند که بالاخره زندگی خودت و زن و بچهات باید بگردد؛ یک چیزی بگیر. به نظر شما اینها افسانه است؟ به نظرم اگر شما بروید در دنیا این را نقل کنید، چنانچه کسی وضع چند سال قبل ما را ندیده باشد، خواهد گفت که افسانه است؛ ولی این واقعیت است. این رویداد، در همین ایران و در همین تهران و در همین وزارتخانههای ما اتفاق افتاد؛ یکی، دو مورد هم نبود.
نماینده مجلس وقتی اول بار به او حقوق دادند، خجالت کشید حقوق را بگیرد! بعضی از دوستان ما در دوره اول نمایندگی مجلس، شرمشان آمد و ننگشان کرد که حقوق بگیرند! گفتند ما حقوق بگیریم!؟
برادران! من و شما داریم از آن ذخیره میخوریم؛ فراموش نکنید، آن را مردم دیدند. نمیشود ما در زندگی مادّی مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند؛ مردمی که خیلیشان از اولیات زندگی محرومند.
در این راه، از خیلی چیزها باید گذشت. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نیز باید گذشت. نمیگویم مثل پیامبر باشیم، نمیگویم مثل امیرالمؤمنین - که شاگرد پیامبر بود - باشیم؛ که انسان آن مطالب را که میخواند، تنش میلرزد. امیرالمؤمنینی که زهدش در زندگی و دنیا مَثَل سایر است و مسلمان و غیرمسلمان آن را میدانند، دربارهی پیامبر میگوید: «قد حقّر الدّنیا و صغّرها و اهون بها و هوّنها» (۱۶)؛ دنیا را تحقیر کرد - یعنی همین لذایذ و بهرهمندیها و برخورداریهای دنیا را کوچک کرد - به آنها توهین کرد و سبکشان نمود.»
توجه فرمودید آقای ناطق ! بحث بحث اشرافیگری و خرج کردن از بیتالمال بیهیچ حدی مگر حدی که دردسر قضایی درست کند است.
آقای ناطق آیا وقتی آقای هاشمی خود در خاطراتش نقل میکند که در روز تاسوعایی که یک احمق چینی پیشبینی زلزله کرده با خانواده و بهوسیله هلی کوپتر به سد لتیان پناه میبرند و اسکی روی آب میکنند و... جرمی کرده که دستگاه قضا بتواند برای آن دادخواست صادر کند؟ قطعا چنین نیست و هیچ ایراد قضایی به آقای هاشمی (که شما در یک سخنرانیتان که من حضور داشتم خود را نوچه ایشان نامیدید) نمیتوان گرفت ولی محبت مردم و نگاهشان به مسئولین و روحانیت را را هم نمیتوان حفظ نمود.
آقای ناطق مطمئن باشید حرف احمدی نژادی که از روز اول دوره ریاستش همه بوقهای در خدمت کانونهای قدرت و ثروت او را دروغگو و متقلب نامیدند و از هیچ تهمتی به او و اطرافیانش دریغ نکردند به تنهایی نمیتواند بر آبروی مسئولین و روحانیت اثر قابل ملاحظهای داشته باشد اما به این سخن امام رحمه الله علیه یقین داشته باشید که فرمود:
« هیچ چیزى به زشتى دنیاگرایى روحانیت نیست و هیچ وسیلهاى هم نمىتواند بدتر از دنیاگرایى، روحانیت را آلوده کند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزیهاى بیمورد مسیر زهدگرایى آنان را منحرف سازند؛ و گروهى نیز مغرضانه یا ناآگاهانه روحانیت را به طرفدارى از سرمایه دارى و سرمایه داران متهم نمایند. در این شرایط حساس و سرنوشت سازى که روحانیت در مصدر امور کشور است و خطر سوء استفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است، باید بشدت مواظب حرکات خود بود. چه بسا افرادى از سازمانها و انجمنها و تشکیلات سیاسى و غیر آنها با ظاهرى صددرصد اسلامى بخواهند به حیثیت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند؛ و حتى علاوه بر تأمین منافع خود، روحانیت را رو در روى یکدیگر قرار دهند. البته آن چیزى که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند حمایت از محرومین و پابرهنههاست؛ چرا که هر کسى از آن عدول کند از عدالت اجتماعى اسلام عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطى خود را عهدهدار این مسئولیت بزرگ بدانیم. و در تحقق آن اگر کوتاهى بنماییم، خیانت به اسلام و مسلمین کردهایم»صحیفه امام، ج21، ص:100
جناب آقای ناطق نوری با خودمان صادق باشیم بحث بر سر ارتکاب اعمالی که دردسر قضایی درست کند نیست بلکه دعوا و اختلاف بر سر شیوه و سطح زندگی و رفتار کسانی است که بر پستها و مدیریتهای کشوری تکیه زدهاند که به قول رهبر عزیز انقلاب «خیلیشان از اولیات زندگی محرومند»!!!
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته