یک تجربه و درسی برای آیندگان

8:41 - 09 مرداد 1400
کد خبر: ۷۴۵۵۵۵
جواد منصوری در یادداشتی نوشت: آنچه در حدود یک دهه گذشته رخ داد، از یک‌ طرف باعث بلوغ فکری اقشاری از جامعه و جریان‌های سیاسی شد و از سوی دیگر تردیدی باقی نگذاشت که آمریکا و غرب به دنبال یک توافق «برد-برد» نیستند بلکه معاهده‌ای را می‌خواهند که هر وقت مایل بودند، به‌راحتی و بدون هزینه از آن خارج شوند.

_ جواد منصوری در روزنامه حمایت نوشت: رهبر معظم انقلاب در آخرین دیدار خود با هیئت دولت دوازدهم از خصومت طولانی و همیشگی منظومه غرب با جمهوری اسلامی سخن به میان آوردند و تجربه این رویکرد را درسی برای آیندگان برشمردند.

پیش از این، سکاندار انقلاب در دوره‌ای که بنا بود مذاکرات آغاز شود، در ۱۲ آبان ۹۲ به‌صراحت فرمودند که به مذاکره با آمریکا خوش‌بین نیستند و هشدار دادند که سران کاخ سفید، مذاکرات را جدی نخواهند گرفت. ایشان همچنین تنها فایده آن دور از مذاکرات را فهم و توجه مردم در خصوص بی‌خاصیت بودن مذاکره با آمریکا برشمردند و به تیم مذاکره‌کننده هشدار دادند که مراقب کید و مکر حریف باشند چراکه به‌محض رسیدن به مقصودش، طرف ایرانی را استهزا خواهد کرد.
فرمایشات اخبر رهبر حکیم انقلاب در واقع تکرار همان بیانات بود که این بار متأسفانه با واقعیت مقارن شده بود. در حقیقت، برون‌دادی که با هزینه حداکثری به دست آمد و آورده‌ای برای کشور جز خسارت محض نداشت، موضوعی نیست که بتوان به‌سادگی از کنار آن گذاشت، بلکه باید به دیده عبرت به آن نگریست تا دوباره دچار خسارت نشویم.

در آن مقطع، بخشی از جامعه، سیاسیون و بعضی از مسئولان در جهت عکس این منویات حرکت کردند، با قاطعیت مدعی بودند به مذاکره خوش‌بین هستند و رابطه با آمریکا حلال تمام مشکلات است. این در حالی است که امروز اکثریت مطلق جامعه ابداً به آمریکا اعتقاد ندارند و مطمئن شده‌اند که این مراوده شوم، حلال چالش‌های اقتصادی – معیشتی نیست.

اگرچه بخشی از نخبگان و کارگزاران نظام همچنان به همان سیاست‌ورزی کاملاً اشتباه اصرار می‌ورزند و اعتقاد دارند «میدان» از «دیپلماسی» حمایت کافی و وافی به عمل نیاورد، اما اکثریت افرادی که به احیای روابط با آمریکا امیدوار بودند و آرزوی بازگشایی سفارت ایران در آمریکا را در سر می‌پروراندند، دریافتند که هیچ خیری در این گفتگو‌ها و مذاکرات وجود ندارد.

طرف آمریکایی از روزی که در ماجرای «فکت شیت» (گزاره برگ) طی توافق لوزان سوئیس، ریاکاری و نفاق را در پیش گرفت تا همین امروز که بازگشت بی کم‌وکاست به توافق به‌دست‌آمده در سال ۲۰۱۵ را نمی‌پذیرد و خواستار گنجاندن بند‌هایی برای محدود کردن قدرت موشکی و منطقه‌ای است، هیچ‌گاه با صداقت رفتار نکرده است. آن‌ها با تحلیل دائمی اظهارات مقامات ایرانی و برخی از سیگنال‌های حاکی از ضعف، در این تصور بودند که می‌توانند دست‌کم تا مدت مدیدی بر اسب مراد سوار شوند.

در کنار این رفتار مزورانه، نادیده گرفته شدن توان داخلی در بسیاری از زمینه‌هایی که ظرفیت‌های بالقوه فراوانی در آن‌ها وجود داشت و در موارد عدیده‌ای نیز به فعلیت رسیده بودند، به پیچیدگی اوضاع افزود. بزرگ‌ترین تجربه این بود که هر جا امید‌ها به غرب زیاد و انتظار برای چراغ سبز آن‌ها بالا رفت، کار کشور گره خورد و دچار مشکلات فراوانی شدیم.

از طرفی، هر جا تحولات خارجی را به‌این‌علت که خارج از کنترل و اختیار ماست نادیده گرفتیم، کار‌ها را به‌پیش بردیم و تا حد قابل قبولی از سنگینی بار مردم کاسته شد. نمونه این جد و جهد را در موفقیت‌های بسیاری دیدیم که تولید واکسن کرونای داخلی یکی از برجسته‌ترین آن‌هاست.

در تولید واکسن، برخی از سازمان‌های مسئول در عوض تکیه به نیرو‌های داخلی، منتظر واکسن‌های خارجی ماندند، اما با بدقولی آن‌ها مواجه شدیم و طبق برنامه، داروی مورد نیاز را صادر نکردند. در نتیجه اکنون در حال دست‌وپنجه نرم کردن با پیک پنجم کرونا هستیم و آمار ابتلا و تلفات در حال افزایش است. اگر از ابتدا به‌جای تمرکز بر واردات واکسن، حمایت جدی‌تری از پزشکان و تولیدکنندگان واکسن به عمل می‌آمد و در مدیریت صحیح و دقیق کووید-۱۹ و فاصله‌گذاری اجتماعی سرمایه‌گذاری می‌شد، دردسر‌های فعلی کشور هم حتماً کمتر می‌بود.

فراموش نکنیم که در طول سال‌های تحریم و تشدید آن‌ها در چارچوب استراتژی «فشار حداکثری»، دشمن حتی از تحریم اقلام دارویی و پزشکی پس از شیوع کرونا کوتاه نیامد و تنها وقتی گشایش‌های مختصری حاصل شد که دانشمندان جوان کشورمان، از دسترنج تلاش خود با تولید واکسن‌های داخلی رونمایی کردند. درجایی که تحریمی اعمال نکردند نیز به این دلیل نبود که نخواستند، بلکه به جهت توانمندی ایران در آن حوزه یا ناتوانی و عدم برخورداری از ابزار‌های فشار بود.

به عبارت ساده‌تر، همه اقشار جامعه به‌خصوص فقرا و قشر متوسط دچار صعوبت و سختی‌های فراوانی شدند تا این تجربه به دست بیاید. اگر پیشرفت واقعی را می‌خواهیم، هیچ‌کس حق ندارد با پافشاری بر رفع تحریم‌ها، معیشت مردم را گروگان بگیرد و خنثی‌سازی تحریم‌ها را در اولویت قرار ندهد. مردم بهای سنگینی دادند تا برخی متوجه شوند تعامل – هرچند غیردوستانه – با غرب، کار نمی‌کند و نظام سلطه هیچ فرصتی را برای تضعیف کشورمان از دست نمی‌دهد.

خلاصه کلام اینکه آنچه در حدود یک دهه گذشته رخ داد، ازیک‌طرف باعث بلوغ فکری اقشاری از جامعه و جریان‌های سیاسی شد و از سوی دیگر، تردیدی باقی نگذاشت که آمریکا و غرب به دنبال یک توافق «برد-برد» نیستند بلکه معاهده‌ای را می‌خواهند که هر وقت مایل بودند، به‌راحتی و بدون هزینه از آن خارج شوند و دست‌آخر، ایران را مقصر بدعهد‌های خود معرفی کنند؛ شیوه‌ای که در تمام این سال‌ها در پی آن بودند و هیچ‌گاه از آن دست برنخواهند داشت.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *