3:30
05 مهر 1397
کد خبر: ۴۵۵۲۲۱

می‌خواهیم برای شب عروسی، ماشین هادی را بگیریم

هادی رفت و ما منتظر شدیم تا با ماشین پدرش برگردد. بعضی از بچه‌ها که هادی را نمی‌شناختند، فکر می‌کردند یک ماشین مدل بالا و... چند دقیقه بعد یک پیکان استیشن درب داغون جلوی مسجد ایستاد.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *