بی صداقتی پیرزن و عبای پیرمرد

12:39 - 26 آذر 1400
کد خبر: ۷۸۲۳۷۵
تجربه های مختلف نشان داده است یک اصل راهبردی داشتن سو ظن است، باید به منبع پیام توجه کنیم. هرجا که جای پای فراعنه رسانه‌ای بود سوظن داشته باشیم و صبر کنیم تا حقیقت روشن شود.

- محسن مهدیان در فارس نوشت: کار به قمار برانداز‌ها روی بی صداقتی یک پیرزن ندارم. از طعنه‌ها و زخم زبان‌های اهل فرصت نیز بگذریم.‌ای کاش حداقل به خاطر این چند روز اتهامی که به جمهوری اسلامی زدند عذرخواهی کنند.

خود خانم گوهرعشقی نیز محل بحث نیست. معتقدم همان لاشخور‌هایی که عبا از روی دوش پدر روح الله زم برداشتند و برای عمامه زمین زدنش سوت و کف زدند، همان‌ها پای این پیرزن نشستند که خلاف صداقت بگوید تا سکه کاسبی‌شان شود.

اما مساله ما و شمائیم. مساله سوادرسانه است. چه میشود که باور می‌کنیم؟ چرا باید از سر برانگیختگی قضاوت کنیم؟ چرا اجازه می‌دهیم خناسان روی خطای هیجانی ما حساب باز کنند؟ زخم روی صورت پیرزن جای سرانگشت لاشخور‌ها داشت. اما باور کردیم، چون هیجان زده‌ایم. چون قضاوت‌های اجتماعی ما از سر تائید اجتماعی دیگران است نه استدلال‌های منطقی.

یک حرف را رسانه اهریمن تکرار می‌کند و ما نیز به تکرار می‌افتیم تا از ترند روز عقب نمانیم. ماجرا پیچیده نبود. به راست و دروغش علم نداشتیم، اما به سناریو‌های راهزن‌های رسانه‌ای نیز سوظن نداشتیم؟ با سابقه این غدار‌های مکار آشنا نبودیم؟ این‌ها قاتلی، چون نوید افکاری را قهرمان مبارزه نکردند؟ از قاتل غزاله یک کودک معصوم نساختند؟ از صاحب آمدنیوز که علنا آموزش آدم‌کشی می‌داد و ثمره‌اش شهادت محمدحسین حدادیان بود اسطوره نساختند؟

این‌ها از نجفی همسرکش، قربانی مبارزه با پرستو روایت نکردند؟ این‌ها جلاد‌هایی که ۱۱ زن و کودک را در مراسم نیروی مسلح مهاباد کشتند، تبدیل به قهرمان قیام نکردند؟ سعید ملک پور طراح سایت‌های مستهجن و منتشر کننده فیلم و عکس‌های تجاوز به دختران ایرانی را فعال حقوق بشر نام نگذاشتند؟ از محمدثلاث درویش داعشی که جنون‌وار با اتوبوس به مردم حمله کرد، پیرعرفان نساختند؟ این‌ها سر قبر خالی ترانه موسوی‌ها در فتنه ۸۸ ننشستند و مویه نکردند؟ باز هم فهرست کنیم؟

سابقه این جریان در جلادستایی و نشاندن اوباش جای شهید روشن نبود و نیست؟ مساله اینست که هوشیار در رسانه نیستیم. رفتار کاملا غیرارادی در رسانه داریم. با کمترین تکانه احساسی و عاطفی از سوی رسانه‌ها دچار خطای شناختی می‌شویم. زود باور می‌کنیم و زودتر از آن برای عقب نماندن از بازار مکاره لایک و فیو، دست به انشای به حکم می‌بریم. از سر غلیان و واکنش‌های احساسی قضاوت می‌کنیم و بعد با استدلال تلاش می‌کنیم این قضاوت را برای دیگران توضیح دهیم. حال آنکه باید ماجرا برعکس باشد. جائی اگر علم نداریم، به منبع پیام توجه کنیم. هرجا که جای پای فراعنه رسانه‌ای بود سوظن داشته باشیم و صبر کنیم تا حقیقت روشن شود. این سوظن یک اصل راهبردی است.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *