واکنشهای متفاوت انسان در مواجهه با دیگران
نمیتوان صرف پافشاری روی تفکرات یا سهلگیری بر آراء و نظرات را به خودی خود، ملاک بد یا خوب بودن افراد به صورت مطلق دانست؛ چه بسا سهلگیری در آراء و افکار اسباب نابودی برای انسانی فراهم آورد و از آنسو همین خصلت برای فردی دیگر اسباب عاقبت بخیری را فراهم آورد کمااینکه در پافشاری بر نظرات نیز همین مطلب مطرح میشود.
- طاهر قلیزاده محمدی - انسان در مواجهه با سایر افراد با آراء و افکار مختلفی رو به رو میشود. افکاری که ممکن است همسو با ایدهها و تمایلات او نبوده و یا حتی در تضاد و تقابل با عقاید و علائق باطنیاش نیز باشد. اما آنچه مهم است نوع واکنش انسان در مقابل تعامل با این افراد و آراء متفاوت است. شاید بتوان در یک دسته بندی کلی افراد را در مواجهه با این چالشها به چند دسته تقسیم کرد.
دسته اول کسانی هستند که تاب مقاومت در برابر آراء و افکار مخالف را نداشته و هنگام مواجه شدن با چنین شرایطی، بهترین کار را دست کشیدن از نظرات و باورهای خود میبینند. این مورد اگر در حالتی صورت بگیرد که فرد تفکری ناصحیح داشته، اما به خاطر قرار گرفتن در یک موقعیت زمانی خاص و یا مواجهه با افرادی صالح و اخلاقمدار ناچار به بروز رفتارهای کمالگرایانه شود امری مطلوب بوده و میتواند مقدمهای برای رسیدن به مراتب بالاتر باشد.
اما اگر فرض چنین باشد که فرد دارای تفکراتی صحیح بوده، اما به علت قرار گرفتن در محیطی ناسالم و یا همنشینی با افرادی منحرف، تحت تاثیر محیط و یا شرایط با آنها همسو شده و اقدام به کارهایی کند که مطلوب نیست و ضد ارزش محسوب میشود را میتوان به عنوان اتفاقی ناخشنود یاد کرد و بد بودن آن را از جهات مختلف میبایست مورد ارزیابی قرار داد چراکه آنچه روی داده را میتوان شروعی برای حسرتهای طولانی و حتی ناتمام دانست.
برای این مورد اشارات متعددی در آیات و احادیث آورده شده که از جمله میتوان به آیات ۲۸ و ۲۹ سوره مبارکه فرقان اشاره داشت که از حسرت اینگونه افراد و فرجام بدی که پیدا میکنند به این صورت یاد شده است: «یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا لَّقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا ؛ای وای بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یادآوری (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود! و شیطان همیشه خوارکننده انسان بوده است!»
دسته دوم کسانی هستند که در مقابل آراء و افکار مخالف ایستادگی کرده و به هیچ عنوان با آن همراه نمیشوند. این دسته از افراد را نیز به دو گروه میتوان تقسیم کرد. گروه اول کسانی هستند که دارای تفکرات اشتباه میباشند و بر اساس مقدمات و یا اسباب ناصحیح به چیزی باور پیدا کرده اند که صحیح نیست، اما در گذر زمان شرایطی فراهم میشود که این افراد در محیطی مثبت و یا کنار افرادی نمونه قرار میگیرند، اما بر اساس همان خصلت که در وجود آنها است در مقابل پذیرش حق و نظر درست ایستادگی کرده و بر مسیر و کلام ناصحیح خود پافشاری میکنند. رفتاری که جز خسارت و زیان برای خود و حتی اطرافیان نتیجهای در بر ندارد.
اما اگر فرض چنین باشد که فرد دارای تفکراتی صحیح بوده، اما به علت قرار گرفتن در محیطی ناسالم و یا همنشینی با افرادی منحرف، تحت تاثیر محیط و یا شرایط با آنها همسو شده و اقدام به کارهایی کند که مطلوب نیست و ضد ارزش محسوب میشود را میتوان به عنوان اتفاقی ناخشنود یاد کرد و بد بودن آن را از جهات مختلف میبایست مورد ارزیابی قرار داد چراکه آنچه روی داده را میتوان شروعی برای حسرتهای طولانی و حتی ناتمام دانست.
برای این مورد اشارات متعددی در آیات و احادیث آورده شده که از جمله میتوان به آیات ۲۸ و ۲۹ سوره مبارکه فرقان اشاره داشت که از حسرت اینگونه افراد و فرجام بدی که پیدا میکنند به این صورت یاد شده است: «یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا لَّقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا ؛ای وای بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یادآوری (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود! و شیطان همیشه خوارکننده انسان بوده است!»
دسته دوم کسانی هستند که در مقابل آراء و افکار مخالف ایستادگی کرده و به هیچ عنوان با آن همراه نمیشوند. این دسته از افراد را نیز به دو گروه میتوان تقسیم کرد. گروه اول کسانی هستند که دارای تفکرات اشتباه میباشند و بر اساس مقدمات و یا اسباب ناصحیح به چیزی باور پیدا کرده اند که صحیح نیست، اما در گذر زمان شرایطی فراهم میشود که این افراد در محیطی مثبت و یا کنار افرادی نمونه قرار میگیرند، اما بر اساس همان خصلت که در وجود آنها است در مقابل پذیرش حق و نظر درست ایستادگی کرده و بر مسیر و کلام ناصحیح خود پافشاری میکنند. رفتاری که جز خسارت و زیان برای خود و حتی اطرافیان نتیجهای در بر ندارد.
نمونهای از اقدامات این دسته افراد را خداوند متعال در قرآن کریم اینگونه از زبان نوح نبی (علیه السلام) بیان میدارد: «وَ إِنِّی کُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَارًا [نوح/ ۷]و من هرگاه آنان را دعوت کردم تا آنان را بیامرزی، انگشتان خود را در گوش هایشان کردند و جامه هایشان را به سر کشیدند و بر انکار خود پافشاری ورزیدند و به شدت تکبّر کردند»
البته در این مورد باید توجه داشت که منظور از تفکرات غلط تنها مباحث مربوط به انحرافات در حوزه مباحث دینی و یا اعتقادی نیست بلکه تفکرات ناصحیح در مورد تمامی مسائل میتواند مصداقی برای این پافشاریهای غلط باشد. مانند آنچه پیرامون مخالفت برخی خانوادهها در مباحث ازدواج جوانان بر اساس شرط دانستن مهریه بالا و یا جهیزیههای خاص، یا عدم ازدواج فرزندان کوچکتر تا زمان ازدواج نکردن فرزندان بزرگتر و یا مواردی مشابه اشاره داشت که با مخالفت کارشناسان مختلف مواجه میشود، اما باز هم برخی بر آن تفکرات اصرار داشته و اسباب بروز مشکلاتی بزرگ میشوند.
اما گروه دیگر افرادی هستند که تفکری صحیح داشته و راهی مطابق با فطرت و عقلانیت را انتخاب کرده اند و بر ادامه آن راه مصمّم هستند، اما از سوی دیگر شرایط نیز به گونهای رقم میخورد که علیرغم میل باطنی میبایست با افرادی مواجه شوند که تفکراتی صحیح نداشته و برای او مشکلات متعددی را به وجود میآورند. در اینجا است که بی شک امتحانی بزرگ رقم خواهد خورد و اصحاب صداقت و رستگاری از اهل شعار جدا خواهند شد. افرادی که خداوند به آنان در صورت استقامت با این عبارات وعده یاری داده است: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ [احقاف/ ۱۳]آنان که گفتند: آفریننده ما خداست و بر این سخن (و مسیر حق) پایدار و ثابت ماندند بر آنها هیچ ترس و حزن و اندوهی (در دنیا و عقبی) نخواهد بود.»
بر اساس آنچه آمد باید گفت نمیتوان صرف پافشاری روی تفکرات و یا سهل گیری بر آراء و نظرات را به خودی خود، ملاک بد بودن و یا خوب بودن افراد به صورت مطلق دانست چه بسا سهل گیری در آراء و افکار سبب نابودی را برای انسانی فراهم آورد و از آنسو همین خصلت برای فردی دیگر اسباب عاقبت بخیری را فراهم آورد کمااینکه در پافشاری بر نظرات نیز همین مطلب مطرح میشود.
البته در این مورد باید توجه داشت که منظور از تفکرات غلط تنها مباحث مربوط به انحرافات در حوزه مباحث دینی و یا اعتقادی نیست بلکه تفکرات ناصحیح در مورد تمامی مسائل میتواند مصداقی برای این پافشاریهای غلط باشد. مانند آنچه پیرامون مخالفت برخی خانوادهها در مباحث ازدواج جوانان بر اساس شرط دانستن مهریه بالا و یا جهیزیههای خاص، یا عدم ازدواج فرزندان کوچکتر تا زمان ازدواج نکردن فرزندان بزرگتر و یا مواردی مشابه اشاره داشت که با مخالفت کارشناسان مختلف مواجه میشود، اما باز هم برخی بر آن تفکرات اصرار داشته و اسباب بروز مشکلاتی بزرگ میشوند.
اما گروه دیگر افرادی هستند که تفکری صحیح داشته و راهی مطابق با فطرت و عقلانیت را انتخاب کرده اند و بر ادامه آن راه مصمّم هستند، اما از سوی دیگر شرایط نیز به گونهای رقم میخورد که علیرغم میل باطنی میبایست با افرادی مواجه شوند که تفکراتی صحیح نداشته و برای او مشکلات متعددی را به وجود میآورند. در اینجا است که بی شک امتحانی بزرگ رقم خواهد خورد و اصحاب صداقت و رستگاری از اهل شعار جدا خواهند شد. افرادی که خداوند به آنان در صورت استقامت با این عبارات وعده یاری داده است: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ [احقاف/ ۱۳]آنان که گفتند: آفریننده ما خداست و بر این سخن (و مسیر حق) پایدار و ثابت ماندند بر آنها هیچ ترس و حزن و اندوهی (در دنیا و عقبی) نخواهد بود.»
بر اساس آنچه آمد باید گفت نمیتوان صرف پافشاری روی تفکرات و یا سهل گیری بر آراء و نظرات را به خودی خود، ملاک بد بودن و یا خوب بودن افراد به صورت مطلق دانست چه بسا سهل گیری در آراء و افکار سبب نابودی را برای انسانی فراهم آورد و از آنسو همین خصلت برای فردی دیگر اسباب عاقبت بخیری را فراهم آورد کمااینکه در پافشاری بر نظرات نیز همین مطلب مطرح میشود.
آنچه مطلوب است رسیدن به بهترینها و حسن عاقبت در زندگی مادی و معنوی است و آن حاصل نخواهد شد مگر با تلاش برای شناخت راه صحیح و معقول و قدم گذاشتن در آن راه و ادامه دادن در آن تا پایان مسیر است.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *