بررسی علل و پیش‌بینی آینده مناقشه «قره باغ»

16:38 - 13 مهر 1399
کد خبر: ۶۶۲۰۳۶
درگیری‌های اخیر در منطقه مورد اختلاف قره باغ میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان از روز یک شنبه (ششم مهرماه) آغاز شده است. مناقشات فعلی بزرگ‌ترین نبرد نظامی دو طرف از زمان جنگ سال ۲۰۱۶ است که در آن دست کم ۲۰۰ نفر کشته شدند.
_ ایراس نوشت: مناقشه میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره باغ کوهستانی از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۴ به طول انجامید و در مجموع ۱۴۱۶۷ کیلومترمربع تحت کنترل ارامنه قرار گرفت. به عبارتی منطقه قره باغ کوهستانی جمهوری آذربایجان و هفت شهرستان همجوار آن به تصرف نیرو‌های ارمنی درآمد. در نتیجه این جنگ بیش از ۳۰ هزار تن کشته و بیش از ۸۰۰ هزار نفر در نواحی مورد مناقشه، آواره و مجبور به ترک وطن شدند. در تمام این سال‌ها تاکنون روابط بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان از ستیز و برخورد نظامی تا بن بست ادامه داشته است. همچنان دو کشور نگران یک جنگ جدی و تمام عیار بوده اند و علیرغم شرایط آتش بس مقطعی، هیچگاه صلح میان آن‌ها برقرار نشده است.
 
سوالی که در این میان به ذهن خطور می‌کند این است که چرا با وجود گذشت سال‌ها از این مناقشات و متحمل شدن تلفات انسانی و مادی قابل‌توجهی برای هر دو طرف پیمان صلحی میان دو کشور امضا نمی‌شود و در دوره‌های مختلف این زخم سر باز می‌کند و آیا می‌توانیم در شرایط فعلی به حل شدن این منازعه امیدوار باشیم یا خیر؟
 

ریشه‌های تنش

 
قفقاز جنوبی وارث بسیاری از چالش‌های سیاسی و اقتصادی بازمانده از دوران شوروی است. این حوزه محل تلاقی منازعات سیاسی، دینی، قومی و اجتماعی میان مردمان خود می‌باشد. می‌توان گفت مهمترین عامل بی ثباتی در قفقاز جنوبی اختلافات و منازعات قومی است. این موضوع، منازعات و هزینه‌های سنگین مادی را نیز در منطقه از خود به جا نهاده و همچنان به صورت بسیار پررنگی در جریانات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی منطقه تاثیر گذار بوده است؛ مناقشه‌ها و جنگ‌هایی مانند مناقشه ناگورنو- قره باغ، چچن، آبخازیا و اوستیای جنوبی که از آن‌ها در دوره‌های مختلف تحت عناوین متفاوتی یاد شده است.
 
جریان‌های ملی گرایی غالب در هر کدام از سه کشور منطقه دچار تضاد‌های آرمانی و هویتی با همسایگان و بخش‌های اقلیتی از هموطنان خود هستند. این ویژگی بویژه در مورد جمهوری آذربایجان و ارمنستان بیشتر صدق می‌کند. اختلافات میان آذری‌ها و ارامنه هم به اهداف سیاسی در آمیخته و هم دارای قدمت بسیار طولانی است. این نزاع قومی هم در رویکرد افراطی آذری‌ها به ترکیه بر اساس نژاد و قومیت ترک و همچنین مشترکات دینی آنان بوده است و هم در خواست و میل دیرین ارامنه برای داشتن سرزمین واحد. در میان این چنین شرایطی بازیگران منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای بسیاری هم درگیر این منازعه شده و به اقسام مختلف به دنبال منافع خویش یا خواهان میانجگری هستند. گروه مینسک با حضور ایالات متحده، روسیه، فرانسه از جمله طرف‌هایی بوده است که در جهت حل مناقشه تشکیل شد. بخش مهمی از بروز درگیری‌های اخیر در منطقه قره باغ را باید ناکامی گروه مینسک و روندهایی، چون روند کپنهاگ و اصول مادرید در دست یابی به یک راه‌حل مرضی‌الطرفین میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان برای ایجاد صلح دایمی در قره باغ و نیز ناتوانی شورای امنیت سازمان ملل متحد دانست.
 
اصل «حق تعیین سرنوشت» از اصول اساسی حقوق بین‌الملل است که بر اساس این اصل در احترام به اصل حقوق برابر و برابری منصفانه فرصت‌ها ملت‌ها حق دارند حاکمیت و وضعیت سیاسی بین‌المللی خود را بدون هرگونه اجبار یا مداخله خارجی برگزینند؛ ارامنه از مفهوم این اصل در قبال مناقشه استفاده می‌کنند. از سوی دیگر جمهوری آذربایجان با استناد به اصل «تمامیت ارضی» که در منشور ملل متحد و بسیاری از اسناد، کنوانسیون‌ها و میثاق‌های بین‌المللی آمده است، بر ضرورت خروج نظامیان ارمنی از قره‌باغ و غیرقابل قبول بودن اعلام استقلال این منطقه تاکید می‌کند. هر دو این مفهوم در حقوق بین‌الملل آمده است و دو کشور با تمسک به آن‌ها خود را محق می‌دانند و همین مساله یکی از دلایل ادامه دار شدن مناقشات شده است.
 

نقش بازیگران در مناقشات قره باغ

 
قفقاز جنوبی به عنوان یکی از مناطق بحران زا همیشه مورد توجه قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بوده است و با توجه به ویژگی‌های خاص ژنوپلیتیک منطقه، قدرت‌های بزرگ در جهت کسب منافع بیشتر، این منطقه را مورد توجه قرار داده‌اند؛ از سوی دیگر منابع و خطوط انتقال انرژی و معادلات سیاسی – امنیتی در منطقه موجب شده تا کشور‌های دیگر با هدف حضور و نفوذ در ترتیبات سیاسی، امنیتی و اقتصادی منطقه حضور داشته باشند. برژینسکی» قفقاز جنوبی» را به دلیل وجود منابع سرشار انرژی، جایگاه ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی قلب دنیا می‌داند؛ همین ویژگی‌ها باعث حضور و توجه بازیگران و کشور‌های دیگر به این منطقه شده است.
 
نکته‌ای که باید در درگیری‌های اخیر منطقه قره باغ به آن توجه داشت این است که نقش بازیگرانی از جمله ترکیه بیش از هر زمان دیگری پر رنگ شده است. یعنی سعی می‌کنند به نحوی جایگاه خود را در قفقاز جنوبی مستحکم کنند. کشوری که در دوره فعلی به طور واضح و مشخص ورود کرده است و به حمایت مستقیم از یکی از طرفین درگیری می‌پردازد ترکیه است. رویکرد ترکیه به موضوع قره‌باغ بلند مدت بوده است. آنکارا می‌خواهد امنیت خود را در قفقاز جنوبی در برابر ایران و روسیه افزایش دهد و دست بالا را داشته باشد لذا با این دیدگاه جمهوری آذربایجان را به عنوان یک متحد نزدیک در موضوع قره باغ تقویت می‌کند. از طرف دیگر بیشترین منابع انرژی ترکیه از خارج از کشور تامین می‌شود و از لحاظ انرژی و اقتصادی ترکیه با جمهوری آذربایجان مبادلات بسیاری دارد.  واردات گاز طبیعی ترکیه از جمهوری آذربایجان در چهار ماه اول سال ۲۰۲۰ برای اولین بار بیش از واردات گاز ترکیه از روسیه بوده است.
 
بر طبق هدف گذاری‌های میان دو کشور قرار است تجارت بین آن‌ها تا سال ۲۰۲۳ به ۱۵ میلیارد دلار افزایش یابد. از سوی دیگراختلافات تاریخی بین ترکیه و ارمنستان مساله‌ای نیست که بر کسی پوشیده باشد. ارمنستان ترک‌ها را در کشتار ارامنه در گذشته مقصر می‌داند و رابطه‌ای هم بین این دو کشور وجود نداشته و به گونه‌ای می‌توان گفت اختلافات تاریخی، دیرینه و رسوب کرده دارند. از دیگر نکاتی که درباره حضور پررنگ‌تر آنکارا در این مرحله از منافشه قره باغ نباید از نظر دور داشت و بسیاری از کارشناسان بر آن تاکید می‌کنند این است که ترکیه با مداخله در مناقشه قره باغ به نوعی در پی معامله سیاسی با روسیه است به این معنی که روسیه از سوریه خارج شود و آنگاه ترکیه نیز از بحران قره باغ پا پس بکشد. تمام این مسایل باعث می‌شود که آنکار در مناقشات اخیر بطور مستقیم وارد شود و به گفته وزیر امور خارجه این کشور دست به پشتیبانی نظامی از نیرو‌های آذربایجان بزند. تا جایی که بر اساس اخبار برخی از منابع خبری بسیاری از نیرو‌های جنگنده در سوریه را به منطقه اعزام کند.
 
روسیه در مناقشه اخیر قره باغ موضع بی طرفی و مسالمت جویانه اتخاذ کرده است. مقام‌های روسیه در روز‌های اخیر بر خویشتنداری ارمنستان و جمهوری آذربایجان و برقراری آتش‌بس تاکید کردند. مسکو نیز یکی از سه عضو گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا است که در کنار آمریکا و فرانسه برای حل این مناقشه اقدام می‌کند. اما به طور کلی اگر بخواهیم نگاه مسکو به کشور‌های قفقاز را تشریح کنیم باید بگوییم روسیه به این کشور‌ها به عنوان حیاط خلوت خود می‌نگرد و بر روی کوچکترین مسایل آن‌ها حساسیت به خرج می‌دهد. مسکو با هر دو کشور در عرصه‌های مهم همکاری می‌کند و مهم‌ترین عرصه همکاری روسیه با جمهوری آذربایجان، فنی، نظامی، انرژی و حمل و نقل و با ارمنستان عرصه‌های نظامی و انرژی محسوب می‌شود.
 
همچنین انواع تسلیحات پیشرفته نیز به آن‌ها می‌فروشد. مسکو در چارچوب تعهدات خود در سازمان پیمان امنیت جمعی متعهد است که به ارمنستان عضو این پیمان در صورت وقوع جنگ کمک و حمایت کند. اما با این حال علاقه‌ای به آغاز جنگ در قره باغ ندارد، زیرا در آن شرایط باید به نفع یکی از دو طرف مناقشه وارد جنگ شود که چنین شرایطی به هیچ وجه با منافع مسکو سازگار نیست. روس‌ها (و البته بسیاری از کشور‌های درگیر در منازعه) می‌خواهند شرابط نه جنگ و نه صلح حفظ شود تا از یک طرف به همکاری‌های فنی-نظامی با دو طرف مناقشه ادامه دهند و از سوی دیگر در مذاکرات صلح قره باغ مشارکت کنند و نفوذ خود را در جمهوری آذربایجان و بخصوص ارمنستان حفظ و افزایش دهند. بطور کلی می‌توان گفت مناقشه قره باغ به روسیه امکان داده است در منطقه قفقاز جنوبی حضور فعال داشته باشد.
 
درست است که روسیه، امریکا، فرانسه و ترکیه بازیگران اصلی و کلیدی در مناقشه قره باغ محسوب می‌شوند، اما اخیرا باید به برخی تحرکات و نگرانی‌های اسراییل هم در میدان اشاره کرد؛ اسراییل هم نیز نظاره‌گر عواقب این مناقشات شده است.
 
هم اکنون شاهد افزایش نفوذ و قدرت اسراییل در ابتدا در جمهوری آذربایجان و اخیرا هم در ارمنستان هستیم. به گونه‌ای که در درگیری اخیر نیز استفاده از موشک‌ها و پهپاد‌های اسراییلی توسط هر دو طرف را مشاهده کردیم. این موضوع می‌تواند جریان بحران قره باغ را پیچیده‌تر از قبل کند. اسراییل با وجود نزدیکی به امیرنشین‌های خلیج فارس و آغاز روابط دیپلماتیک خود با امارات و بحرین در مرحله اول و برخی دیگر از کشور‌های عربی در تکاپوی نفوذ در قفقاز و ارمنستان نیز می‌باشد تا از این طریق بتواند در مرز‌های شمالی ایران هم به ایفای نقش بپردازد و به هدف بسط کانون مناقشات و بحران‌ها در مرز‌های ایران برسد. اسراییل می‌خواهد به عنوان یک متحد آمریکا در این منطقه حضورش را تثبیت کند و از این طریق پیگیر اهداف متحد دیرینه اش در سطح منطقه غرب آسیا باشد. بی ثباتی در قفقاز تامین کننده اهداف این کشور برای رسمیت دادن به حضورش در منطقه است. این کشور می‌خواهد در نبود یا کمرنگ شدن نقش متحدش در قفقاز دست برتر را داشته باشد و در این زمینه به ایفای نقش فعالانه ترکیه در این منطقه حساسیت نشان می‌دهد و می‌بینیم که طی تحرکات اخیرش به رقیب جدی آذری‌ها (ارمنستان) نزدیک شده است.
 
ایران از ابتدای بحران طرفین را به برقراری آتش‌بس و حل مشکلات از طریق مذاکره فراخوانده است. در بحران قره باغ ایران تنها کشوری است که با سه منطقه درگیر (جمهوری آذربایجان - ارمنستان- قره باغ) مرز مشترک دارد؛ لذا گشوده شدن یک جبهه جدید از ناامنی و تهدید در مناطق پیرامونی کشورمان در منطقه استراتژیک قفقاز می‌تواند تهدید جدی را متوجه منافع و امنیت ملی ایران کند. از همین جهت کوشش‌های میانجیگرانه‌ای را در جهت حل بحران داشته است و با توجه به اهمیت این موضوع برای تهران تحولات را با ریزبینی رصد می‌کند. ذکر این نکته هم ضروری است که با توجه به وضعیتی که ایران هم اکنون با آن مواجه است و تحریم‌های بین‌المللی و سیاه نمایی‌هایی که علیه کشورمان در عرصه بین‌الملل صورت می‌گیرد شرایط برای تلاش‌های صلح جویانه ایران سخت و دشوار شده و کمتر نتیجه بخش بوده است.
 

نتیجه‌گیری

 
هر چند احتمال اینکه جنگ در قره باغ از یک مناقشه چند روزه فراتر رود و به یک بحران گسترده تبدیل شود بعید به نظر می‌رسد، اما باید گفت مناقشه کنونی در حالی رخ می‌دهد که شرایط منطقه‌ای متفاوتی را نسبت به دهه ١٩٩٠ پشت سر می‌گذاریم. باید این موضوع را در نظر بگیریم اگر دامنه این مناقشه با توجه به زمینه‌های جدید خشونت که در منطقه وجود دارد، مهار نشود می‌تواند ابعاد گسترده‌تری از فضای جغرافیایی محدود منطقه قره‌باغ به خود بگیرد که مدیریت آن بسیار دشوار و پرهزینه خواهد بود.
 
دوطرف باید به خویشتنداری، آتش بس و پایان فوری خصومت‌ها و همچنین آغاز مذاکره در چارچوب حقوق و قوانین بین المللی روی بیاورند. به عبارتی راه حل واقعی این مناقشه در ابتدا توسل به امکانات درون منطقه‌ای و در مراحل بعدی فراهم کردن بستری برای مذاکره است همچنین باید این نکته را هر دو کشور در نظر بگیرند که مناقشه قره باغ را نمی‌توان از طریق راه حل‌های نظامی حل کرد. اما با توجه تحرکات نظامی هر دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان و نیز حضور نظامی دیگر کشور‌ها رسیدن به یک صلح پایدار و پایان دادن به مناقشه میان ایروان و باکو دستکم در مقطع زمانی کنونی بسیار بعید به نظر می‌رسد. با این‌همه، به نظر می‌رسد که اگر اراده نیرومند سیاسی برای به‌کارگیری رهیافت مناسبی در راستای حل مساله اقوام وجود نداشته باشد، این منطقه همواره در معرض بی ثباتی و مناقشه گاه و بی گاه قرار می‌گیرد.
 
نویسنده: فاطمه سرلک
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *