پشت پرده حمله سلطنتطلبان به کنسرت بهنام بانی در آمریکا/ دیکتاتورهایی که تحمل شادی ایرانیهای خارج از کشور را هم ندارند
افردای که به اسم اپوزیسیون در خارج از کشور فعالیت میکنند بازهم نشان دادند که به هیچ عنوان دغدغه مردم و شادی مردم برایشان اهمیتی ندارند و فقط مقاصد ویرانیطلبانه خودشان اهمیت دارد.
آغاز ماجرا؛ سالن پر از شور
کنسرت اخیر بهنام بانی در سالن «پیکاک تیاتر» لسآنجلس، با حضور بیش از هفت هزار نفر برگزار شد و به یکی از بزرگترین و خبرسازترین رویدادهای فرهنگی ایرانیان خارج از کشور تبدیل شد. این برنامه که در ۲۹ شهریورماه مصادف با ۲۰سپتامبر ۲۰۲۵ اجرا شد، بخشی از تور کنسرتهای بهنام بانی در آمریکا بود و با استقبال بیسابقه مخاطبان همراه شد. همین استقبال باعث خشم اپوزیسونی شد که داعیه مردم را دارند اما در عمل فقط و فقط به خود و افکار متوهمانه خود پایبند هستند. هر گاه در هر جای ایران یا هر جای دنیا که ایرانیها به دور از سیاسی کاری دور هم جمع میشوند این عده قلیل و مزدور به تخریب آنها میپردازند و به مردم و هنرمندان و ورزشکاران هجمه وارد کرده و در فضای مجازی به فحش و ناسزا میپردازند.
اما کنسرت بهنام بانی برای این جماعت مزدور بسیار گران تمام شد. فروش کامل بلیتها پیش از موعد، صفهای طولانی علاقهمندان در اطراف سالن و انتشار تصاویر و ویدئوهای پرشور در شبکههای اجتماعی نشان میداد که این کنسرت نه فقط یک اجرای موسیقی، بلکه یک پدیده اجتماعی و فرهنگی محسوب میشود.
همزمان با افزایش هیجان مخاطبان، برخی چهرههای اپوزیسیون خارج از کشور، به ویژه جریان سلطنتطلب، واکنش شدیدی به این استقبال مردم و ایرانیهای خارج از کشور نشان دادند. رقابتهای فرهنگی و سیاسی در لسآنجلس بیش از پیش آشکار شد و کنسرت بهنام بانی به نمادی از قدرت موسیقی در جذب جمعیت و همبستگی میان ایرانیان تبدیل شد.
مزدوران و نوچههایشان رخ عیان کردند
حمایت ایرانیهای خارج از کشور از کنسرت بهنام بانی، صدای برخی خوانندگان لسآنجلسی را در آورد و با همراهی برخی رسانههای خارج از کشور، موجی از حملات علیه بانی و کسانی که در این کنسرت حضور پیدا کردند در شبکههای اجتماعی و رسانههای ماهوارهای به راه انداختند. مانند اتفاقی که اخیرا برای همایون شجریان که قرار بود کنسرتی در میدان آزادی برگزار کند، رخ داد.
ردپای مافیای تهیهکنندگان لسآنجلسی
اما در این ماجرا، رد پای تهیهکنندگان و مافیای با سابقه لسآنجلسی نیز پررنگ است. گزارشها نشان میدهد که کنسرت یکی از خوانندگان خارج از کشور که تحت مدیریت این مافیا برگزار شد، با استقبال اندکی از طرف مخاطبان مواجه شده است و تنها چند صد بلیت فروخته شده است. این ناکامی سبب شد شبکهای از هنرمندان و مجریان مزدور و تحت فشار این مافیا، علیه بهنام بانی موضع بگیرند و تلاش کردند حضور گسترده مخاطبان را به جنجالی سیاسی تبدیل کنند.
ناظران صحنه موسیقی لسآنجلس، این شبکه را سالهاست با عنوان «مافیای لسآنجلس» میشناسند؛ گروهی که برای حفظ منافع اقتصادی خود، از هر ابزارها از جمله تخریب رقبا و فشار رسانهای استفاده میکند. با این حال، کنسرت بانی نشان داد که چنین شبکهای دیگر توان گذشته را ندارد و مخاطبان مستقل از این بازیهای پشت پرده تصمیم میگیرند که در چه کنسرت یا سالنی برای دیدن اثر هنری حضور داشته باشند.
موج رسانهای و فشار فضای مجازی به خریداران بلیت کنسرت بهنام بانی
هشتگهای تحریم و حمله علیه بهنام بانی در پلتفرمهایی مانند ایکس (توییتر سابق) و اینستاگرام داغ شد. برخی اکانتها ویدئوهای قدیمی او را بازنشر کردند که بهنام بانی در سالهای جنگ با داعش به حمایت از مدافعان حرم اشاره داشته و مثلا در برنامه تحویل سال قرآن خوانده است.
تلویزیونهای و شبکههای ماهوارهای فارسیزبان، از جمله «منوتو» و «ایراناینترنشنال»، با پخش گزارشهایی جهتدار، روایت «شادی در زمان عزاداری» را تقویت کردند و قصد داشتند موجی از نفرت علیه شرکتکنندگان و بهنام بانی ایجاد کنند. اما از آنجایی که نیت و خباثت این افراد تقریبا برای همه ایرانیها و وطن دوستان روشن شده است این بار هم تیرشان به سنگ خورد و…
با این حال، پوشش گسترده کاربران شبکههای اجتماعی، عکسها و ویدئوهای واقعی کنسرت، باعث شد تاثیر این تلاشها محدود باشد و حتی به تبلیغ غیرمستقیم کنسرت منجر شود و بسیاری از مخاطبان با مشاهده تصاویر و شور جمعیت، تمایل بیشتری برای شرکت در برنامه پیدا کردند.
شکست یک کمپین منفی
تمام این تلاشها برای تخریب کنسرت، نتیجه معکوس داد. بلیتها سریعتر از انتظار فروخته شد و جمعیت پرشور سالن، موفقیت بانی را تثبیت کرد. تحلیلگران رسانه معتقدند که این اتفاق نشان داد حملات سیاسی علیه یک هنرمند، لزوماً کاهش محبوبیت او را به دنبال ندارد؛ برعکس، میتواند اثر تبلیغ معکوس ایجاد کند و علاقه مخاطبان را افزایش دهد.
حمله به بزرگان موسیقی و سینما
جالب آنکه این موج منفی تنها متوجه بهنام بانی نشد. برخی جریانهای نزدیک به سلطنتطلبان حتی به سراغ چهرههای محبوب سابق خود رفته و آنها را به همکاری با نظام جمهوری اسلامی متهم کردند.
مقایسه با رویدادهای سیاسی و شکست مفتضحانه ربع پهلوی
اوج اهمیت این کنسرت و استقبال مردم از آن زمانی روشن شد که با یکی دیگر از رویدادهای لسآنجلس مقایسه شد. تنها سه روز پیش از اجرای بهنام بانی، رضا پهلوی، یک گردهمایی در دانشگاه USC برگزار کرد. این مراسم با تبلیغات گسترده رسانهای و شبکههای اجتماعی تلاش داشت مخاطبان زیادی را برای حضور در این مراسم جذب کند.
اما بر اساس گزارشها، تعداد محدودی در این همایش حضور یافتند و سالن پر از صندلیهای خالی بود. در حالی که کنسرت بانی با بیش از هفت هزار مخاطب، یک سالن پرشور را تجربه کرد.
بازتاب در شبکههای اجتماعی و تیر آخر
پس از برگزاری کنسرت، موجی گسترده از بازتابها در فضای مجازی منتشر شد. کاربران با انتشار عکسها و ویدئوها از شور و هیجان سالن نوشتند و این رویداد را یکی از پرشورترین گردهماییهای سالهای اخیر ایرانیان خارج از کشور دانستند. برخی تحلیلگران نوشتند که رفتار اپوزیسیون، به جای جذب مخاطب، باعث از دست رفتن اعتبار و اعتماد عمومی شده است. این بازتابها نشان داد که علاقه واقعی مخاطبان به موسیقی و فرهنگ، فراتر از تبلیغات منفی و فشارهای سیاسی است
کنسرت بانی نمونهای روشن از قدرت موسیقی در ایجاد هویت جمعی و همبستگی اجتماعی بود. حضور گسترده مخاطبان، بازتاب فعال در شبکههای اجتماعی و پوشش رسانهای گسترده، نشان میدهد موسیقی میتواند زمینهای برای تقویت همبستگی فرهنگی و اجتماعی فراهم کند. هجمههای «ویرانیطلبان»، نتوانست موفقیت کنسرت را تحت تأثیر قرار دهد و نشان داد که علاقه عمومی به تجربه فرهنگی از خطوط دیکتاتورگونه سلطنت طلبان فراتر است.
تعامل میان فرهنگ، سیاست و جامعه
کنسرت بهنام بانی در لسآنجلس فراتر از یک اجرای موسیقی، فرصتی برای تحلیل تعامل میان فرهنگ، سیاست و جامعه ایرانیان خارج از کشور بود. واکنش تند مافیای لسآنجلسی و برخی از رسانههای فارسیزبان خارج از کشوردر برابر استقبال گسترده مخاطبان رنگ باخت.
این رویداد یادآور شد که جریان مستبد برانداز قصد دارد نقشی جدی در جامعه ایرانیان خارج از کشور ایفا کند، اما حتی در خارج از کشور هم نتوانسته به این مهم دست پیدا کند و نزد بین ایرانیان خارج از کشور هم جایگاهی ندارد.
انتهای پیام/

