«بوقچی»، داستانی خوب با بازی حسن پورشیرازی و بیژن امکانیان
در شرایطی که سالهای اخیر کمدی در سینما و تلویزیون اغلب به سطحینگری و شوخیهای لحظهای تن داده، «بوقچی» نشان داده یک سریال هم میتواند بخنداند هم همزمان مخاطب را به فکر بیندازد. فیلمنامه این مجموعه بهگونهای طراحی شده که از ابزارهای سخیف دوری میکند و با شخصیتپردازی دقیق، موقعیتهای طنز را از دل واقعیت بیرون میکشد. همین ویژگی باعث شده این مجموعه برای طیفهای مختلف سنی و اجتماعی با سلیقههای متفوات جذاب باشد.
محوریت قصه حول شخصیتی به نام بهرام «بوقچی» است؛ فردی از دل فوتبال محلی که بهطور غیرمنتظره در جایگاه مربی یک تیم قرار میگیرد. تیمی که متعلق به کارخانهای در حومه تهران است و با تغییر مالکیت، سرنوشت آن به بازی گرفته میشود. مالک جدید که در پی تعطیلی کارخانه است، تصمیم میگیرد ابتدا تیم فوتبال را از بین ببرد. او برای این کار، «بوقچی» تیم را بهعنوان سرمربی منصوب میکند؛ اقدامی که زمینهساز روایت طنزآمیز و پرکشمکشی میشود. این خط اصلی داستان، خود بازتابی از واقعیتهای تلخ اجتماعی است: جایی که خصومتهای شخصی و منافع کوتاهمدت، گاه به بهای نابودی جمعی تمام میشود.
حضور بازیگران سرشناسی همچون حسن پورشیرازی در نقش بهرام «بوقچی» و بیژن امکانیان در نقش ارسلان موفق، یکی از امتیازهای ویژه سریال است. پورشیرازی با تجربه و مهارتش توانسته شخصیت «بوقچی» را واقعی و باورپذیر جلوه دهد؛ فردی که هم خنده میآورد و هم به فکر وامیدارد. بازگشت امکانیان به قاب تلویزیون نیز اتفاقی خوشایند اوست. ترکیب این دو بازیگر در کنار چهرههایی چون شهره سلطانی و دیگران، توانسته سطح بازیگری مجموعه را ارتقا دهد.
خانواده «بوقچی» نیز در این روایت نقش مهمی دارند. طراحی درست روابط خانوادگی، فضای داستان را از صرفاً یک ماجرای ورزشی فراتر میبرد و آن را به تجربهای خانوادگی بدل میسازد. تماشاگر نهتنها با رقابتها و تنشهای فوتبالی، بلکه با دغدغهها و روابط انسانی اعضای خانواده نیز همراه میشود.
یکی از نقاط قوت «بوقچی» نزدیکی آن به واقعیت فوتبال ایران است. خصومتهای شخصی، درگیزیهای مدیریتی و تصمیمهایی که گاه به قیمت از بین رفتن یک تیم یا پروژه تمام میشود، همه در دل فوتبال و حتی عرصههای دیگر جامعه ما تکرار میشوند. سریال با زبان طنز این واقعیتها را بازنمایی میکند؛ طنزی که نه از جنس تمسخر و ابتذال، بلکه از جنس نقد است. همچنین استفاده از بداههگویی در برخی دیالوگها، آن هم توسط بازیگری که خود سابقه و علاقه فوتبالی دارد، باعث شده فضای سریال طبیعیتر و زندهتر به نظر برسد. همین ویژگی به مخاطب حس نزدیکی بیشتری با داستان میدهد.
یکی از نقدهایی که به «بوقچی» مطرح شده شباهتهای آن با سریال معروف «تدلاسو» است تا جایی که هرکسی که این دو سریال را دیده باشد متوجه این شباهت میشود. هرچند کارگردان «بوقچی» تأکید کرده این شباهت تنها در ایده اولیه وجود دارد و مسیر روایتها بهطور کامل از هم جدا میشود. اگر «تدلاسو» بر محوریت امید و انگیزه بخشی در سطحی جهانی پیش میرود، «بوقچی» در زمینه خاص فوتبال ایران و با تمرکز بر مناسبات محلی و اجتماعی روایت خود را پیش میبرد. همین بومیسازی، ارزش افزودهای برای سریال محسوب میشود.
انتشار فصل دوم سریال و ثبت بیش از ۲۲۸ هزار بازدید در تلوبیون نشان داد که «بوقچی» توانسته جای خود را در میان مخاطبان پیدا کند. این استقبال نشانگر عطش جامعه برای دیدن آثاری متفاوت و نزدیک به تجربه زیسته مردم است؛ آثاری که هم سرگرم میکنند و هم آینهای در برابر واقعیتها میگذارند.
از این رو، «بوقچی» فراتر از یک کمدی فوتبالی، تجربهای است که نشان میدهد تلویزیون ایران میتواند با جسارت در انتخاب سوژه و دقت در اجرا، مخاطب را غافلگیر کند. این سریال در عین وفاداری به سرگرمسازی، ارزشهایی چون خانواده، نقد اجتماعی و طنز شریف را نیز برجسته میکنند. اگرچه هنوز جای نقد و بحث درباره آن وجود دارد، اما «بوقچی» بیتردید گامی تازه در مسیر بازآفرینی کمدی تلویزیونی و بهرهگیری از جذابیتهای فوتبال در روایتگری است.
انتهای پیام/

