«هل من ناصر ینصرنی»؛ فریادی که تاریخ را به گریه نشاند

در غروب خونین عاشورا، وقتی خورشید به افق میرسید، گویی آسمان نیز از فرط اندوه سرخ گشته بود. امام حسین (ع)، تنها و مظلوم، در میان اجساد یاران و عزیزانش ایستاده بود. تنهایی او در آن لحظه، چنان سنگین بود که تاریخ تا ابد از بازگو کردنش عاجز است. او که فرزند رسول خدا (ص) و سرور شهیدان بود، در آن بیابان سوزان، نه آبی داشت و نه یاوری، اما قلبی پر از عشق به هدایت بشریت را در سینهاش حمل میکرد.
حتی در آخرین لحظات، دغدغهی امام حسین (ع) نجات انسانها بود. او که با لبهای خشکیده از تشنگی، هنوز دعا میکرد: "خدایا، اگر این قوم را نمیبخشی، پس قومی دیگر را جایگزینشان کن که تو را بهتر عبادت کنند. "اینجاست که عظمت روح او آشکار میشود؛ در اوج مظلومیت و تنهایی، باز هم به فکر نجات امت بود.
در روز عاشورا مقام حضرت عبدالله بن حسن (ع) نیز، نمادی از وفاداری و شجاعت است. کودکی که با وجود سن کم، تا آخرین لحظه سرباز امام حسین (ع) ماند و با شهامت تمام، در آغوش عمویش به شهادت رسید. شهادت او، زهر چشمهای تاریخ را تلخ کرد و نشان داد که حتی کودکان کربلا نیز درسهای جاودانهای از ایمان و مقاومت به بشریت آموختند.
امام حسین (ع) در روز عاشورا، شش ماههترین فرزندش، حضرت علی اصغر (ع) را نیز در راه خدا فدا کرد. آن طفل معصوم، با تیری که به گلویش نشست، به شهادت رسید تا ندای مظلومیت امام حسین (ع) در تمام تاریخ طنینانداز شود. این فداکاریها نشان میدهد که حسین (ع) نه برای قدرت، که برای احیای حق و حقیقت قیام کرد.
"تنهایی امام در غروب عاشورا" رخشانترین درس عاشوراست. او که میتوانست با پذیرفتن ذلت، زنده بماند، اما مرگ با عزت را به زندگی با خواری ترجیح داد. این تنهایی، جهانیان را به تفکر واداشت که چرا فرزند پیامبر (ص) باید اینگونه تنها و مظلوم به شهادت برسد؟ پاسخ در ندای همیشگی اوست: «هیهات منا الذله»
هنگام غروب تاسوعا، امام حسین (علیهالسلام) در میان یاران خویش چنین فرموند:
«پروردگار را به نیکوترین شیوه ستایش کرده، در گرفتاریها و آسایش در برابر نعمتهای بیکرانش سپاسگزارم. خداوندا، تو را میستایم که بر خاندان ما با دادن نبوت کرامت بخشیدی و قرآن را به ما آموختی و به دین و آیین ما را آشنا ساختی و بر ما گوش حق شنو و چشم حق بین و قلبی روشن عطا کردی و از گروه مشرکان و خدانشناسان قرار ندادی.
من اصحاب و یارانی وفادارتر و نیکتر از اصحاب خویش و خاندانی بهتر و خویشاوندانی دوستتر از خاندان خود نمیشناسم. پروردگار به همه شما پاداش نیک دهد!
بدانید که من بر آن چه فردا میان ما و این گروه پیش میآید، آگاهم. من با رضایت به شما اجازه میدهم که همگی بروید، من عهد و پیمانم را از شما برگرفتم.
اینک تاریکی شب، همه جا را پوشانده است، از آن برای رفتن استفاده کنید.
گروهی رفتند و در تاریخ محو شدند؛ گروهی ایستاند و تاریخ را ساختند…»
امروز، پس از قرنها، عاشورا زنده است، چون درسهایش جاودانه است. امام حسین (ع) با خون خود، درسی به بشریت داد که "حقطلبی، آزادگی و مقاومت در برابر ظلم"، ارزشهایی فراتر از مرگ هستند؛ و اینگونه، کربلا تبدیل به دانشگاهی شد که هر ساله میلیونها دلداده را به سوی خود میخواند تا از مکتب حسینی بیاموزند.
«یا لیتنا کنا معک یا اباعبدالله الحسین (ع)»
انتهای پیام/