یادداشت|

نگاه متفاوت به سوژه‌های اجتماعی به بهانه «آبی روشن»/ غبارزدایی از یک آینه 

13:21 - 17 بهمن 1402
کد خبر: ۴۷۵۸۶۲۱
نگاه متفاوت به سوژه‌های اجتماعی به بهانه «آبی روشن»/ غبارزدایی از یک آینه 
«سینما باید آینه‌ای در برابر جامعه باشد»؛ این جدی‌ترین استدلالی است که گروهی از سینماگران در مواجهه با انتقاد از سیاه‌نمایی در روایت‌هایی که از آسیب‌های اجتماعی در آثار خود ارائه کرده‌اند، پیش می‌کشند. استدلالی که به ظاهر نمی‌توان چارچوب کلی آن را به چالش کشید و در نگاه این گروه حکم برگ‌برنده‌ای برای گریز از اتهام «امیدکشی» در آثارشان را دارد.

خبرگزاری میزان - سینمای ایران سال‌هاست که در مواجهه با آسیب‌های اجتماعی دو رویکرد کلان را در پیش گرفته است. گروهی از سینماگران برمبنای آنچه سلیقه حاکم بر جشنواره‌های بین‌المللی بوده است، تلاش کرده‌اند تا تمرکز بر آسیب‌های اجتماعی را به سکوی پرتابی برای حضور پرثمرتر در این رویداد تبدیل کنند و در سوی دیگر، گروهی از مدعیان دلسوزی برای آنچه آبروی نظام تصور می‌کنند، مصلحت را در سکوت دیده‌اند! این گروه همان‌هایی هستند که معتقدند هرگونه پرداختن به آسیب‌های اجتماعی می‌تواند منجر به ضریب دادن به نقصان‌ها در فضای افکار عمومی شود و به همین دلیل نادیده گرفتن را تجویز می‌کنند. البته در طول چهار دهه گذشته، بوده‌اند دلسوزان واقعی که خط میانه را در پیش گرفته و تجربیات درخشانی را هم به سرانجام رسانده‌اند، اما واقعیت این است که هیچ‌گاه این جریان سوم، به جریان غالب در روند تولید آثاری که در سبد «سینمای اجتماعی» طبقه‌بندی شده‌اند، تبدیل نشده است. 

در چنین فضایی، رویکرد ارگان‌های تأثیرگذاری همچون سازمان رسانه‌ای اوج، سازمان سینمایی سوره و یا بنیاد سینمایی فارابی چه می‌تواند باشد؟ آیا نهادهایی که بخشی از مأموریت‌های‌شان جهت‌دهی به ویترین هنری، فرهنگی و رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران بوده است، در این زمینه توانسته‌اند مسیریابی و مسیرسازی درستی را به انجام برسانند؟ این همان نکته‌ای است که به‌طور خاص در مقطع برگزاری جشنواره فیلم فجر و به استناد آثار به سرانجام رسیده این نهادها و ارگان‌ها می‌توان به آن توجه ویژه‌تری نشان داد. بعضی از این نهادها گذشته درخشانی داشته‌اند، به عنوان مثال حوزه هنری در دهه شصت و هفتاد به جهت تولید آثار اجتماعی در ژانرهای درام و ملودرام دوران موفقی در همکاری با کارگردانانی چون مجید مجیدی، رضا میرکریمی، محمدمهدی عسگرپور و... داشته است، اما به مرور از آن فضا فاصله گرفت؛ فضایی که تک نگاری‌هایی چون «یه حبه قند» را در سال‌های بعدش نیز تجربه کرد و البته اخیرا با «عطرآلود» هادی مقدم‌دوست تکرارش کرد.

سازمان رسانه‌ای اوج، که فعالیت‌های شاخص خود در عرصه تولید سینمایی را از سال‌های ابتدایی دهه ۹۰ و با تجربه‌های قابل‌توجهی همچون «چ» و «ایستاده در غبار» کلید زد، در طول بیش از یک دهه گذشته، یکی از ارگان‌های موثر در چرخه تولید سینمای ایران بوده است که در یک نگاه کلی و با توجه به مأموریت‌های اصلی، بخش عمده‌ای از تمرکز خود را معطوف به بازنمایی تاریخ انقلاب و دفاع مقدس و به‌صورت مشخص‌تر پرداختن به سوژه‌های استراتژیک کرده است. رویکردی که در دوره‌های مختلف جشنواره فیلم فجر، شاهد رونمایی از محصولات شاخصی در راستای آن بوده‌ایم که به‌عنوان نمونه متأخر می‌توان به فیلم «غریب» در جشنواره چهل‌ویکم و فیلم «مجنون» در جشنواره کنونی یعنی دوره چهل و دوم اشاره کرد.

در این میان اما سازمان اوج نسبت به سوژه‌های اجتماعی هم بی‌توجه نبوده است. فیلم سینمایی «سوءتفاهم» به کارگردانی احمدرضا معتمدی در سال ۹۶ یکی از اولین آثار این سازمان بود که به ظاهر نسبتی با مأموریت‌های استراتژیک این سازمان نداشت و حتی قرار گرفتنش در سبد تولیدات «اوج» انتقاداتی را هم برانگیخت، اما همین فیلم نقطه آغاز آزمون و خطا برای ورود به عرصه‌ای متفاوت و البته مرتبط با مأموریت‌های این سازمان هنری و رسانه‌ای بود؛ مسیری که بعدها با تجربه‌هایی همچون «قسم» به کارگردانی محسن تنابنده و یا «زندانی‌ها» ساخته مسعود ده‌نمکی دنبال شد و با «روز بلوا» کمی حساسیت برانگیز نیز شد.

حالا به نظر می‌رسد فیلم «آبی روشن» می‌تواند نقطه تکاملی برای آن محسوب شود. فیلمی به کارگردانی بابک خواجه‌پاشا که سال گذشته با فیلم «در آغوش درخت» توانمندی خود برای مواجهه اصولی با آسیب‌ها و چالش‌های خانوادگی را به اثبات رساند و حالا در تجربه تازه‌اش سراغ یک سوژه اجتماعی متفاوت دیگر رفته است.

نکته مهم در مواجهه ارگان‌هایی همچون سازمان «اوج» با سوژه‌های مرتبط با آسیب‌های اجتماعی، نسبت این دست آثار با مأموریت‌های کلان آن‌هاست. طبیعتا انعکاس درست و به قاعده آسیب‌هایی که بی‌توجهی به آن‌ها می‌تواند در بلندمدت به اپیدمی‌های اخلاقی و فرهنگی در متن جامعه منجر شود، فی‌نفسه می‌تواند مأموریتی استراتژیک برای یک نهاد فرهنگی محسوب شود. به‌خصوص که در ورود به این حوزه‌ها، آینه‌ای در برابر واقعیت‌های جامعه قرار می‌گیرد که عاری از غبار ناامیدی است و می‌تواند در عین پرداختن به کاستی‌ها، روزنه‌ای به سمت قله‌های تکامل هم پیش روی مخاطب خود قرار دهد.  

سینمای موسوم به اجتماعی، در ایران، به‌شدت نیازمند چنین نگاهی است. نگاهی که در عین تلاش برای «دیدن» کمبودها، از اصرار برای «ندیدن» روزنه‌های امید هم مبراست و به همین دلیل، خروجی‌اش هیچ نسبتی با «سیاه‌نمایی» نمی‌تواند داشته باشد. تجربه‌هایی همچون «آبی روشن» که می‌تواند امتدادی از سینمای اجتماعی امیدبخش چون مجیدی و میرکریمی باشد، می‌توانند سازمان اوج را به یک پرچم‌دار در حوزه پرداختن به آسیب‌های اجتماعی در سینمای ایران، تبدیل کنند.

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *