گفت‌وگو|

تلاش منافقین برای فریب و جذب اسرای جنگ تحمیلی/ مدیران فرهنگی خطرات جنگ نرم را باور ندارند

8:02 - 21 آبان 1402
کد خبر: ۴۷۴۳۵۲۰
تلاش منافقین برای فریب و جذب اسرای جنگ تحمیلی/ مدیران فرهنگی خطرات جنگ نرم را باور ندارند
یک نویسنده ضمن اشاره به جنایات منافقین از تسلط آنها بر اردوگاه‌های اسرای ایرانی در عراق و نیروگیری آنها با تکیه‌بر ابزار فریب و مخدوش کردن ذهن افراد خبر داد.

امیرمحمد عباس‌‌نژاد، نویسنده کتاب «کوپه مطرب‌ها» در گفت‌وگو با خبرگزاری میزان در مورد این کتاب گفت: کتاب «کوپه مطرب‌ها» خاطرات مجید رنجبر، از آزادگان هشت سال دفاع مقدس است که مجید رنجبر با ذکر خاطراتش از دوران اسارت، چگونگی تلاش‌ منافقین برای جذب نیرو در اردوگاه‌های اسرای ایرانی در عراق را بیان کرده است. در این کتاب به خاطراتی اشاره شده است که کمتر در کتاب‌های دیگر آورده شده و از دید مخاطبان مغفول مانده است.

وی ادامه داد: ادبیات پایداری دو عنصر دارد که در کتاب «کوپه مطرب‌ها» هر دو عنصر وجود دارد. مجید رنجبر و دیگر اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق با مقوله‌های ناپسندی که زندگی شرافتمندانه آن‌ها را تهدید می‌کرد، جنگیدند. نمونه بارز آن منافقین بودند که می‌خواستند زندگی شرافتمندانه، عزتمندانه و آزادانه زیستن اسرای ایرانی را از بین ببرند. آن‌ها با منافقین جنگیدند و اجازه ندادند زندگی اسرا تحت‌الشعاع منافقین قرار گیرد. اسرای ما در اردوگاه‌های عراق در برابر اعمال قدرت نامشروع توسط منافقین و سربازهای عراقی تاب‌آوری زیادی داشتند، هیچ‌وقت زیر بار حرف زور نرفتند و مردانه جلوی عراقی‌ها با دست ‌خالی ایستادند.

عباس‌نژاد در مورد کتاب «کوپه مطرب‌ها» بیان کرد: کتاب «کوپه مطرب‌ها» به لایه‌های زیرین و پنهان روایت‌های اسارت می‌پردازد. در این کتاب روایت صِرف انجام‌ نشده بلکه خاستگاه اجتماعی و تفکر اعتقادی راوی مطرح‌ شده است که با توجه به کم‌سن بودن راوی و با وجود شکنجه‌های سخت و طاقت‌فرسای عراقی‌ها، او همچون اسرای دیگر و پسرخاله‌اش محمود اسماعیلی به منافقین ملحق نشد. چرا مجید رنجبر، راوی این کتاب سعی کرده است افراد دیگر و محمود اسماعیلی را منصرف کند؟ که هر یک از این موارد با روایت خاطراتی که سندیت دارند، جواب داده ‌شده است.

این نویسنده بیان کرد: هشت سال و نیم اسارت محمد رنجبر در ‌اردوگاه‌های مختلف عراق فقط یک زندگی ساده در اسارت نبوده است. با توجه به جزئیات و دقیق شدن در روایت می‌توانیم به سیر تطور شخصیتی راوی برسیم. راوی کتاب «کوپه مطرب‌ها» با وجود سن کم و تنبیه‌های سخت عراقی‌ها روی عقیده خودش ایستاد و سعی کرد دوستانش را از پیوستن به منافقین منع کند. این فرد در یک کشور غریب و در فضایی آکنده از ناامیدی و یأس به یک بلوغ فکری رسیده است که امیدوارانه به زندگی ادامه می‌دهد. در 27 فصل این کتاب می‌توان مسیر تکامل یک نوجوان برای تبدیل‌شدن به مردی مقاوم و بزرگ شدن او در این مسیر را دید.

وی تاکید کرد: ویژگی کتاب «کوپه مطرب‌ها» از این ‌جهت مورد توجه است که مجید رنجبر لابه‌لای خاطراتش از اسارت، گهگاه به دوران کودکی و نوجوانی‌ا‌ش نیز اشاره دارد و نمایی از یک پسرک شهرستانی در انقلاب را نشان می‌دهد؛ اگرچه بخش اعظم کتاب به خاطراتش از دوران اسارت او و پسرخاله‌ای می‌پردازد که همراه با این آزاده به جبهه می‌رود، اسیر می‌شود و مدت‌ها رنج اسارت را پشت سر گذاشته اما در انتهای راه به‌واسطه وسوسه‌های شیطانی منافقین مسیر زندگی‌اش به اردوگاه اشرف ختم می‌شود و به سازمان منافقین پیوسته و اردوگاه اشرف را به اردوگاه‌های کشور عراق ترجیح می‌دهد؛ از این ‌رو سرنوشت او برای خواننده جذاب است.

عباس‌نژاد در مورد لزوم نگارش کتاب در مورد اسارت و منافقین بیان کرد: بیان خاطرات مجید رنجبر ضمن فراهم کردن شرایطی برای نگاه به تفکرات متعدد نوجوانان رزمنده در آن برهه، روایتی از لایه‌های پنهان اسارت و عملکرد منافقان را بیان می‌کند. اینکه چگونه یک نوجوان دست به انتخاب می‌زند و چگونه منافقین را بر اردوگاه عراقیان ترجیح می‌دهد، قابل ‌توجه است. مسموم‌سازی فضای ذهن اسرای نوجوانان به دست منافقین یک مقوله ویژه است که نیاز به تفکر و بررسی دارد، زیرا آنها همچنان به دنبال گمراه کردن نوجوانان ما هستند.

این نویسنده درباره علت نام‌گذاری کتاب «کوپه مطرب‌ها» گفت: شب اعزام به جبهه رزمندگان نوجوان در یک کوپه قطار قرار می‌گیرند و یکی از آنها که با خود نی همراه داشته، اقدام به نواختن نی می‌کند. در همین زمان فرمانده سر می‌رسد و همزمان با باز کردن در کوپه خطاب به آنها بیان می‌کند که شما در حال اعزام به جبهه هستید، آن‌وقت در قطار کوپه مطرب‌ها راه انداخته‌اید. همین جمله سبب شده بود دستمایه‌ای شود برای اینکه این هشت نفر که بعدها با هم اسیر می‌شوند، در اسارت اتاق سربازهای عراقی را «کوپه مطرب‌ها» نام‌گذاری کنند. با توجه به خاطره مشترک این افراد از «کوپه مطرب‌ها» من از همین نام برای نام‌گذاری کتاب بهره بردم.

وی یادآوری کرد: امروز نبرد روایت‌هاست، ما اگر ننویسیم، دشمن همانگونه که می‌خواهد رویدادها را به ما القا می‌کند. آنها در بحث حوادث اخیر چگونه وارد میدان شدند و پمپاژ خبری کردند؛ متأسفانه مدیران فرهنگی ما کتاب نمی‌خوانند و کاری هم برای کتاب‌خوانی نمی‌کنند. دشمن از این کم‌کاری مسئولان نهایت استفاده را می‌برد و حقایق انقلاب و پیشرفت‌های ایران را مخدوش کرده، یک نقطه‌ضعف را صد برابر بزرگ می‌کنند. جنگ سوریه، دفاع مقدس و جبهه مقاومت نمونه‌هایی هستند که دشمن بر آنها متمرکز شده تا تاریخ را تحریف ‌کند و به دنبال تغییر فکر و اندیشه‌های انسان‌ها و فرهنگ جامعه است.

این نویسنده تاکید کرد: امروز در یک نبرد نرم فرهنگی هستیم. دشمن به وسیله ابزارهای پیشرفته و با توانایی بسیار بالا کشور را هدف قرار داده، ولی متأسفانه هیچ‌کدام از مدیران هنوز این مهم را قبول نکردند، زیرا اگر به آن ایمان داشتند، برای ضربه زدن به مهاجم و جلوگیری از هجوم دشمنان همه نیروها را متمرکز می‌کردند.

وی تصریح کرد: ادبیات پایداری یکی از مصادیق جهاد تبیین است، چراکه جهاد تبیین به دنبال روشنگری و رفع ابهام بوده و هدف اصلی آن مبارزه با دشمن و وسوسه‌های محسوب می‌شود. جلوگیری از تحریف حقایق تاریخی از دیگر اهداف جهاد تبیین محسوب می‌شود. رسانه‌ها به دلیل نفوذ در برابر اقشار مختلف جامعه به‌راحتی و با ساختن دروغ‌هایی به‌ظاهر درست و با مغلطه‌کاری به تحریف تاریخ می‌پردازند و جنگ روایت‌ها را شکل می‌دهند.

عباس‌نژاد در پاسخ به این سوال که چرا نویسندگان کمتر به نگارش کتاب‌های در مورد جنایات منافقین می‌پردازند، بیان کرد: اگر امروز از سوژه‌هایی که به جنایات منافقین می‌پردازد، کمتر استفاده می‌شود به دلیل ترس از منافقین نیست، بلکه به علت عدم آشنایی نویسندگان با ذائقه مخاطب است. متأسفانه نویسندگان امروز نتوانسته‌اند ذائقه مخاطب را بشناسند و با مخاطب ارتباط خوبی برقرار نکرده‌اند. شناخت ذائقه مخاطب باید توسط نویسندگان صورت بگیرد. تعداد تجدید چاپ‌های متعدد کتاب‌ها و یا تبلیغ و همچنین فروش‌های ارگانی به معنی استقبال مخاطبان نیست. یکی از دلایلی که سبب شده نتوانیم، ذائقه مخاطب را بشناسیم و کتاب به جامعه معرفی کنیم، عدم کتاب‌خواندن مدیران فرهنگی‌ است.

هنر ابرازی در خدمت شفاف‌سازی جنایات منافقین

عباسی نژاد همچنین ساخت آثار هنری با بهره‌گیری از کتاب‌های خوب را عاملی برای آگاهی ذهن جامعه و نوجوانان دانست و پرده‌برداری از ابعاد جنایات منافقین را در کتاب «شبیه دیوارها» خواندنی عنوان کرد.

نویسنده کتاب «شبیه دیوارها» درباره لزوم پرداختن به جنایات منافقین با ابراز فرهنگ گفت: کتاب خوب می‌تواند عاملی در جهت روشنگری و توسعه اطلاعات در مورد عملکرد، افکار و ابعاد برنامه‌های منافقان محسوب شود. فیلمسازان نیز می‌توانند در این زمینه با اقتباس از کتاب‌های خوب آثاری جذاب و ارزشمند را به مخاطبان ارائه کنند.

وی ادامه داد: باید توجه داشت که دشمنان همانند برخی از مسئولان ما دست روی دست نمی‌گذارند، بلکه با ابراز نوین و فناوری به دنبال جوانان و نوجوانان ما می‌آیند تا بتوانند بهره لازم را از آنها ببرند. منافقین جنگ هویت را راه‌اندازی کرده و تلاش دارند تا اهداف شوم خود را با استفاده از این روش پیش ببرند.

عباسی‌نژاد در مورد کتاب «شبیه دیوارها» بیان کرد: کتاب «شبیه دیوارها» که خاطرات یکی از آزادگان غیرایرانی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است، به فتنه‌های منافقین اشاره دارد. شیخ ماجد الحاج سلیمان که طلبه جوانی بود، پس از پیروزی انقلاب برای درس به ایران آمد و با آغاز جنگ تحمیلی به‌سوی جبهه‌ها رفت. وی در دوران اسارت برای کارهای اطلاعاتی به قلب منافقین نفوذ کرد و بعد از شناسایی و برگرداندن شماری از اسیران اغفال‌شده، به ایران بازگشت.

این نویسنده تاکید کرد: اطلاعاتی که شیخ ماجد کسب کرده بود، ابعاد جدیدتری از افکار و فتنه‌های منافقین را برملا کرد. این کتاب توسط سید حسن نصرالله مطالعه شد و یک قرآن کریم نیز به‌عنوان هدیه به من داده شد.

وی ادامه داد: شیخ ماجد الحاج سلیمان بیست و هشتم آبان ۱۳۵۹در تپه‌های الله اکبر به سمت حمیدیه و در هویزه، به اسارت نیروهای عراقی درآمد. وی از هم‌سلولی‌های عباس پاک‌نژاد، عظیمی، یحیوی و بوشهری بود که در زندان الرشید نگهداری می‌شدند. شیخ ماجد دیواربه‌دیوار سلول معصومه آباد نگهداری می‌شد و با خانم‌های زندانی توسط پیام‌هایی که با مشت به دیوار (مورس) می‌زدند، هم‌صحبت می‌شد. او از دوستان و همرزمان سید حسن نصرالله بود.

عباسی‌نژاد در مورد علل نگارش کتاب «شبیه دیوارها» بیان کرد: نوشتن خاطرات شیخ ماجد از سوی حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی شیرازی، نماینده ولی‌فقیه در سپاه قدس به من پیشنهاد شد.

 وی در مورد نام‌گذاری کتاب «شبیه دیوارها» تاکید کرد: چون شیخ ماجد مدت یک سال و نیم از اسارت خود را در زندان انفرادی به سر برده و این مدت شرایط بد روحی و جسمی را پشت سر گذاشته بود، او در خلال گفت‌وگوها و مصاحبه‌های خود تاکید می‌کرد که «گاهی احساس می‌کردم شبیه یک دیوار شده‌ام.» به همین دلیل نام کتاب را «شبیه دیوارها» گذاشتم.

این نویسنده در مورد آگاهی‌بخش به نسل جوان تاکید کرد: آشنا کردن نسل جوان و نوجوان با افکار و رویکرد منافقین و جنایات آنها بسیار مهم است و این آگاهی به تلاش‌های منافقین صدمه وارد می‌کند. اگر هنرمندان و کارگردان‌ها به مطالعه می‌پرداختند، سوژه‌های ناب بسیاری را در بین کتاب‌های خوبی که منتشر شده است، پیدا می‌کردند. مسئولان ما کتاب‌خوان نیستند، آنها نه کتاب می‌خوانند و نه کتاب معرفی می‌کنند. در لایه‌های پایین‌تر نیز در آموزش‌وپرورش مطالعه کتاب‌های غیردرسی جایی در مدارس ندارد و این یعنی خطر، زیرا عدم آگاهی نسل نوجوان از همین مسیر شروع می‌شود.

وی آگاهی‌بخشی به جامعه از روند فعالیت‌های جنایات منافقین را مهم خواند و تصریح کرد: متاسفانه امروز منافقین در لباس آموزش وارد عرصه شده و از این ‌رو خطر آن نامحسوس است و در عین ‌حال دسترسی آنها به نوجوانان ناآگاه بسیار زیاد شده است. دلیل این ادعا را می‌توان در اغتشاشات سال گذشته جست‌وجو کرد، بنابراین نیاز است تا از ابراز هنر برای آگاه‌سازی بیشتر و بهتر نسل آینده بهره برد.

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *