تروریسم تکفیری و اقتصادی/ترامپ؛ دکترین نیکسون و سقوط چرخه باشکوه امریکا/ماکرون رفتنی است؟ /۳ نکته بودجه و توجه نمایندگان مجلس
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، تروریسم تکفیری و اقتصادی، ترامپ، دکترین نیکسون و سقوط چرخه باشکوه امریکا، ماکرون رفتنی است؟، ۳ نکته بودجه و توجه نمایندگان مجلس، پول کثیف و سرنوشت سیاست، اشتباهی به نام واگذاری سرخابیها، آمریکا علیه اوپک!، عناوین سرمقالهها و یادداشتهای روزنامههای امروز کشور هستند.
یادداشت امروز روزنامه حمایت با عنوان «تروریسم تکفیری و اقتصادی» منتشر شده و در آن چنین آمده است: تروریسم همچون دیگر کلیدواژههایی که غرب آنها را جعل و بکار گرفته است، همیشه یک بام دارد و دو هوا! تروریسم از منظر اروپا و آمریکا به مفهوم هر نوع تحرک و اقدامی است که منجر به «ارعاب» و «به خطر افتادن منافع کشورها» - بخوانید کشورهای غربی - میشود. در این میان، اما اقدامات خرابکارانه، کشتار مسلحانه، تخریب و حملات انتحاری به ویترین «تروریسم» تبدیلشده است، درحالیکه دامنه این پدیده بیش از مؤلفههای ذکرشده است.
امروزه تروریسم به شاخهها و زیرشاخههایی تقسیم میشود که بهعنوان مثال میتوان به تروریسم دولتی، سایبری، هستهای، اقتصادی و ... اشاره کرد؛ موضوعی که روز گذشته، دستمایه دومین کنفرانس روسای مجالس کشورهای آسیایی برای مقابله با این پدیده شد و مورد نقد کارشناسی قرار گرفت.
آنچه در این وجیزه به این مناسبت مورد واکاوی قرار خواهد گرفت، ارتباط و تعامل تروریستهای اقتصادی با تروریستهای مسلح به معنای عام آن است. تروریسم اقتصادی نوع جدیدی از چالشهای امنیت ملی کشورهاست که مصداق بارز آن را میتوان در تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران اسلامی آدرس داد. اگر کمی به اوایل سال جاری بازگردیم، میبینیم که نقطه غایی واشنگتن از کلید زدن تحریمها با خروج از برجام، پروپاگاندای ترس و وحشت در میان مردم برای کاهش مقاومت آنها در برابر استکبار بود. کاخ سفید در این خصوص چند اقدام را به طور همزمان در دستور کار قرار داد.
در زمستان ۹۶ و همزمان با نوسانات ارزی که حسب تحقیقات و گزارشهای اطلاعاتی، دست سرویسهای اطلاعاتی در آن نمایان بود، موجی از اغتشاشات هدایت شده در چند شهر شکل گرفت که تنگناهای معیشتی و اقتصادی را مستمسک قرار داده بود. معترضین با حملات کور به نیروهای پلیس، پاسگاهها، مردم و اموال عمومی درصدد ارسال این پیام به جامعه بودند که مشکلات اقتصادی، آنها را به ستوه آورده و کارد را به استخوانشان رسانده که اینگونه توحش میکنند.
عوامل رسانهای آنها در شبکههای مجازی و ماهوارهای با رپرتاژهای ویژه مردم را تشویق میکردند که به معترضان بپیوندند تا اوضاع از این بدتر نشود و حکومت بهاصطلاح در مقابل خواست آنها تسلیم شود. پس از فروکش کردن سراب اعتراضات، رئیسجمهور آمریکا و اروپا با یک تقسیم کار دقیق، خبر خروج کاخ سفید از توافق هستهای را در بوق و کرنا کرده و اینگونه وانمود کردند که اگر ایران اسلامی مطالبات آنها را در خصوص عقبنشینی از نفوذ منطقهای و توان دفاعی نپذیرد، به تعبیر ترامپ با شدیدترین تحریمهایی مواجه خواهد شد که کمتر کشوری آن را تجربه کرده است.
به بیان دیگر، تیره و تار کردن آینده اقتصادی کشور ابتدا از سوی پیاده نظام اغتشاشگر غرب و سپس از طریق تبلیغات شدید و گسترده در خصوص بازگشت تحریمهای بیسابقه، گامهای نخست «تروریسم اقتصادی» بود که مرحله اول آن در نیمه مرداد و فاز بعدی آن در نیمه آبان سال جاری کلید خورد.
وزیر خارجه و خزانهداری آمریکا به صراحت و بهکرات اعلام کردهاند که هدف آنها از تحریمهایی که با چاشنی تبلیغات روانی به منظور ایجاد رعب و وحشت در کشور اعمال شدهاند، قرار دادن مردم در مقابل حاکمیت است. واشنگتن از یکسو ادعا میکند که تحریمها علیه مردم نیست و از سوی دیگر، با ایجاد محدودیتهای فراوان، عملاً بخشهای مرتبط با معیشت مردم کوچه و بازار را هدف قرار داده است؛ محدودیتهایی که برخلاف اصول اولیه حقوق بشر بوده و دادگاه لاهه رسماً حکم به رفع آن داده است.
بخش مکمل تروریسم اقتصادی، اما افزایش تحرکات تروریستهای مسلح تکفیری و اجیر شده مثلث عبری، عربی، غربی است. «دونالد ترامپ»، درست پیش از حمله مسلحانه به رژه نیروهای مسلح در اهواز، طی یک سخنرانی اعلام کرده بود که آمریکا اقداماتی را علیه ایران آماده کرده است و اندکی پسازآن، فاجعه اهواز رقم خورد. نکته اینجاست که بلافاصله پس از این واقعه، شبکه تلویزیونی «ایران اینترنشنال» که به اذعان روزنامه گاردین، تحت حمایت مالی مستقیم «محمد بن سلمان»، ولیعهد سعودی قرار دارد، سرکرده عاملان این جنایت را روی خط آورد و به وی خوشامد گفت!
در حال حاضر، برنامه این است که افزون بر تدارک حملات تروریستی در مرزهای غربی، تکفیریهای تار و مار شده از سوریه و عراق، به افغانستان منتقل شوند و عملیات تروریستی مسلحانه را از مرزهای شرقی به موازات تروریسم اقتصادی به پیش ببرند. مؤید نکات پیشگفته، رفت و آمدهای آزادانه منافقین و برگزاری جلسات سالانه آنها در پاریس است؛ گروهی جنایتکار که دستشان تا مرفق به خون مردم ایران آغشته است و بیش از ۱۵ هزار نفر را به شهادت رساندهاند.
منافقین در اغتشاشات سال گذشته نقش فعالی داشتند، همچنان که تروریستهای تکفیری مورد حمایت غرب که به فکر ناامن کردن مرزها و شهرهای کشور هستند نیز در راستای بهاصطلاح براندازی و تجزیه جمهوری اسلامی حرکت میکنند. از این رو، عملیات ربایش مرزبانان، حمله تروریستی چابهار و نمونههای از این دست که به گفته وزیر اطلاعات، سرویسهای اطلاعاتی این مثلث شوم در آن دست دارند، بدون کوچکترین تردیدی در راستای القای این انگاره به جامعه است که جمهوری اسلامی باید در مقابل استکبار جهانی کوتاه بیاید وگرنه همین آش است و همین کاسه!
در این میان نباید از این مسئله غفلت کرد جریانی که نسخههای لیبرالیستی برای اقتصاد کشور پیچیدند و علیالدوام تبلیغ کردند که انقلاب اسلامی راهحلی برای معیشت مردم ندارد و امور کشور را معطل گوشه چشم بیگانگان نمودند؛ در پروژه نفوذ و استیلای غرب بر مقدرات کشور جدول دشمن را پر کردند؛ و بالاخره اینکه تروریسم اقتصادی و تکفیری، آخرین حربه و تیر ترکش دشمنان داخلی و خارجی جمهوری اسلامی است که در مرحله عمل قرار گرفته و پس از این، هیچ راهحلی برای مقابله با این موج توفنده ندارند. ایران اسلامی همچنان که امواج ترور را تاکنون از سر گذرانده، سریال تکراری تحریمهای اقتصادی را نیز پشت سر خواهد گذاشت و با قدرتی مضاعف به سمت قله آرمانها حرکت خواهد کرد.
یادداشت روزنامه کیهان نیز با عنوان «آمریکا علیه اوپک!» منتشر شده و در آن آمده است: آمریکا تلاش داشت از طریق اوپک بر ایران فشار بیاورد، حتی نماینده خود در امور ایران را برای تحت فشار قرار دادن اعضای اوپک به تولید نفت بیشتر به وین فرستاده بود، اما بعداز اینکه در اجرای سیاست به صفر رساندن فروش نفت ایران شکست خورد و مجبور شد اعلام کند هشت کشور مشتری اصلی نفت ایران را از تحریمها معاف میکند، اکنون توافق تولیدکنندگان عضو و غیرعضو اوپک و مستثنی شدن ایران از کاهش تولید نفت شکست دیگری برای آمریکا محسوب میشود.
نشست ۱۷۵ اوپک با اعتراض اعضا به سیاستهای عربستان، شاهد برتری سیاست منافع تولیدکنندگان نفت بر سیاست حفظ منافع سعودی - امریکایی بود. نکته بارز در نشستهای اخیر اوپک همسویی عربستان و آمریکا برای مقابله با سیاستهای منطقهای و فرامنطقهای جمهوری اسلامی ایران از طریق کاهش درآمدهای نفتی و ارزی و فشار بر ملت ایران از طریق جنگ اقتصادی بود. آمریکا به شدت نگران کاهش منابع نفتی در جهان نیز میباشد. این موضوع سبب شده تا ترامپ تلاش کند تولید نفت اوپک کاهش نیابد تا با خرید نفت ارزان هم ذخائر خود را افزایش دهد و هم قیمت بنزین در کشورش را پایین نگه دارد و وضع اقتصادی را بهتر کند تا ریاست جمهوری دور دوم خود را تضمین کند.
روزنامه وطن امروز هم در یادداشت امروز خود با عنوان «اشتباهی به نام واگذاری سرخابیها» آورده است: واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی موضوعی است که پیش از این در چند برهه در دستور کار دولت قرار گرفت و خوشبختانه هربار بنا به دلایلی این موضوع منتفی شد. با این وجود وزیر ورزش و جوانان به صورت رسمی اعلام کرده بنا به دستور رئیسجمهور، قرار است بار دیگر این موضوع در دستور کار قرار گیرد و سرخابیها به بخش خصوصی واگذار شوند.
موضوع بسیار مهم و حائز اهمیت، طرفداران میلیونی این ۲ تیم است. شاید به جرأت بتوان عنوان کرد آنچه استقلال و پرسپولیس را در جهان با همه تیمهای دیگر متمایز میکند، گستردگی هوادارانشان در سطح کشور است.
آنها بسان کالایی استراتژیک هستند که نمیشود براحتی کنترلشان را به هر گروه خاصی داد. تیمهایی که میلیونها هوادار در سطح ایران دارند میتوانند در بسیاری از مناسبات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تاثیرگذار باشند و وقتی با چنین پتانسیل بزرگی مواجهیم باید با تأمل بیشتری دربارهشان تصمیم گیری کنیم.
استقلال و پرسپولیس و پتانسیل بزرگ و بیهمتای آنها فرصتی بکر است که در صورت گرفتن هر تصمیم اشتباهی براحتی میتواند تبدیل به یک تهدید بزرگ شود؛ تهدیدی علیه میلیونها هوادار شیفته این دو تیم که نشان دادند در صورت اداره درست تیمشان، رفیق روزهای سخت تیمشان باقی خواهند ماند.
روزنامه خراسان در یادداشت خود با عنوان «ماکرون رفتنی است؟» چنین نوشته است: ماکرون بعد از عقب نشینی مرحلهای از افزایش قیمت سوخت و سپس لغو آن اکنون از ترمیم کابینه و برکناری برخی مقامات سخن به میان آورده است.
پالسی که خیلیها معتقدند معترضان را به افزایش مطالباتشان تحریک کرده است. ماکرون غیر از بازی متزلزل خود در مقابل معترضان از یک پاشنه آشیل جدی نیز رنج میبرد. وقتی سال گذشته امانوئل جوان بدون تکیه بر هیچ کدام از نیروهای سیاسی سه گانه جامعه فرانسه یعنی احزاب چپ، راستها و راستهای افراطی با تاسیس حزبی جدید و در شرایطی که جامعه فرانسه خسته از سیاستمداران سنتی در بین انتخاب میان راست افراطی به رهبری مارین لوپن و ماکرون قرار گرفته بودند توانست به کاخ الیزه راه یابد فکر نمیکرد این مسئله بتواند به یکی از نقاط آسیب پذیری او تبدیل شود. وی عملا امروز در احزاب سیاسی فرانسه هیچ حمایتی را پشت خود ندارد. در عین حال یکی دیگر از مواردی که میتواند ماکرون را به ماندن در کاخ الیزه امیدوار کند پراکندگی طیف مخالفان اوست که امروزه گسترهای از مردم عادی تا راستهای افراطی و چپهای دو آتشه و حتی نژاد پرستان ضد مهاجرت را دربر میگیرد چیزی که شاید بتواند به کمک ماکرون بیاید هرچند به نظر میرسد همه این افراد فعلا در یک چیز با هم اشتراک نظر پیدا کرده اند وآن هم مقابله با شرایط بغرنج فقر و درماندگی در مقابل هزینههای زندگی است. آینده ماکرون اکنون بیش از آن که در دستان خودش باشد به بازی مخالفان او گره خورده است مثلا این که جلیقه زردها تا چه حد بتوانند همچنان موتور محرک این اعتراضات را روشن نگه دارند و طیفهای جدید را وارد این کارزار کند یا آمدن تمام قد راست افراطی و رهبرانش از جمله مارین لوپن به میدان که ممکن است بخشی از جامعه فرانسه و معترضان را نگران کند و به خانه بازگرداند همان نگرانی که شاید مهمترین عامل رای آوردن ماکرون بود.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «۳ نکته بودجه و توجه نمایندگان مجلس» منتشر و در آن چنین آمده است: اولین نکته از نمایندگان مجلس میخواهیم بودجه را به نحوی تصویب کنند که نیازی به ارائه متمم از سوی دولت نباشد. اگر چنین اتفاقی رخ دهد بخشهای مختلف اقتصادی و حتی بخش خصوصی صدمه میبینند.
دومین نکته که از مجلس توقع داریم به آن توجه شود این است که نمایندگان بر اساس واقعیات موجود بودجه ۹۸ را تصویب کنند. موضوع دیگری که اهمیت زیادی دارد، عملیاتی بودن بودجه است. نمایندگان مجلس با بررسی این امر میتوانند به این مهم برسند که بودجه سال آینده تا چقدر عملیاتی است. اگر بودجه عملیاتی باشد بخش خصوصی در شرایط باثبات تری میتواند ادامه حیات بدهد.
نکته دیگری که باید به آن دقت شود، این است که بودجه در قالب برنامه ششم و احکام بالادستی، چون اقتصاد مقاومتی تنظیم شده باشد. نمایندگان مجلس اگر انحرافی از این موضوع دیدند باید نسبت به اصلاح آن اقدام کنند.
اگر بودجه سال آینده براساس برنامه ششم توسعه و اقتصاد مقاومتی نباشد هر آن چیزی که سیاستگذاران برای آن زحمت کشیدند نادیده گرفته میشود. همانگونه که در سنوات گذشته چنین اتفاقی افتاد. دولتها در تنظیم بودجه به برنامههای بالادستی بیتوجهی کردند و نمونه بارز آن هم برنامه سوم و چهارم است.
یادداشت امروز روزنامه آرمان امروز هم با عنوان «تروریسم دونالد ترامپ» منتشر و در آن چنین آمده است:رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده آمریکا، دونالد ترامپ بچه کودنی است که نه حاضر است به گزارش گوش دهد و نه مایل است حتی یک صفحه بخواند.
صرفا خودش تصمیمات بچهگانهای میگیرد و این مایه دردسر جهان و مردم آمریکا شده است. دونالد ترامپ در حالی که رهبری اعمال تروریستی را در جهان به عهده دارد، از اقدامات تروریستی اسرائیل آشکارا حمایت میکند و موجب کشته شدن صدها فلسطینی بیگناه شده است، از اقدامات سبوعانه عربستان و متحدین آن در بمباران شبانهروزی مردم مظلوم یمن که به کشته شدن هزاران نفر منتهی گردید و میلیونها نفر دچار قحطی و بیماری شدهاند، پشتیبانی کرده است، از عمل جنایتکارانه محمد بنسلمان و گروهش در سلاخی مرحوم جمال خاشقچی آشکارا حمایت مینماید و در مقابل معرفی محمد بنسلمان از سوی سیآیای به عنوان مسئول قتل خاشقچی بیاعتنایی کرده و انکار مینماید. از تحریمهای ناموجه و بیدلیل علیه مردم ایران ابا ننموده و با وقاحت دست به جنایت اقتصادی و گرسنگی مردم ایران میزند تا متحدین جنایتکار خود را در منطقه خوشحال نماید و به قول خودش ایران را تنبیه و دستش را از منطقه کوتاه کند. آنگاه دونالد ترامپ با این همه سابقه تروریستی با پررویی، ایران و مردمش را تروریست مینامد و دلیل آن را شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل توسط مردم ایران ذکر میکند.
روزنامه صبح نو هم در یادداشت امروز خود با عنوان «پول کثیف و سرنوشت سیاست» چنین نوشته است: حدود دو هفتهای است که در رسانههای رسمی یا خبرهای غیررسمی، تحرکات متنوعی از جانب چهرههای قدیمی جریان دوم خرداد منتشر شده؛ برخی از آنها طعنه به سیاست خارجی کشور در محور مقاومت بوده، مواردی تعریض به سازمانهای انقلابی و بخشی هم اعلام ابتکارهایی جدید نظیر ایجاد ملیشیای اعتراضی در خیابانها. نقطه محوری همگی این تحلیلها، ترسی است که در جان سیاستبازان افتاده است، چرا که آنها هراس دارند تاوان اشتباهشان در انتخابات اخیر را مردم در صندوقهای رأی آتی بدهند و به اعتبار این جریان، دیگر رأیشان را در سند هر کسی نریزند. این آشفتگی زمانی آشکارتر میشود که متوجه شویم برخی از همین به اصطلاح ایدئولوگها، تلاش دارند در جایگاه هدایت اپوزیسیون قرار بگیرند و حرفها و مواضع تند و تیزشان را به این دلیل توجیه میکنند. سرچشمه اصلی این بههمریختگی را باید در ایدئولوژیزدایی از دوم خرداد دید؛ پروژهای که بهمثابه یک ابزار انتخاباتی و برای کسب رأی به کار گرفته شد و خود بلیهای گردید برای جریان اصلاحات. در فقدان ایدئولوژی و جایگزین شدن قدرتطلبی محض، این پولهای کثیف و لابیهای سیاسی بود که سرنوشت احزاب دوم خرداد، نامزدهای آنها و مشارکت سیاسیشان را رقم میزد و کار را به جایی رسانده که صرفاً همه چیز برای جریان، محدود به حفظ خودش شده و نه تأمین منافع ملی. عقلا باید به فکر چاره باشند، اگر عقل ابزاری و عافیتاندیششان اجازه بدهد.
روزنامه جوان هم در یادداشت امروز خود با عنوان «ترامپ، دکترین نیکسون و سقوط چرخه باشکوه امریکا» چنین نوشته است: او با بالا بردن تعرفهها، کاهش مالیات، برچیدن قانون اصلاح وال استریت و حفاظت مصرفکننده، لغو لایحه حفاظت از بیماران و مراقبت مقرون به صرفه و مخالفت با حق برخورداری از تأمین اجتماعی و سلامت همگانی، موفق به رشد بیسابقه ۱/ ۳ درصدی اقتصاد امریکا شد، کاهش بیکاری و شکوفایی اقتصاد بخشی از اهدافی بودند که او به آنها دست یافت و در نتیجه از دل دیوانهای که در بدو ورود به کاخ سفید همه را نگران کرده بود، نابغهای متولد شد که سکان اقتصاد امریکا را با قدرت در دست داشت.
با این حال، انسانها به اندازه نبوغشان میتوانند خدمت کنند یا فجایع بزرگی به بار بیاورند. اشکال کار ترامپ از آنجایی مشخص شده که نشانههایی از تکرار فروپاشیهای پیشین اقتصاد امریکا در سیاستهای او نمایان شد. دکترین نیکسون، ترامپ با فروش اسلحه در مقابل نفت به عربستان و تقویت قدرت دلار و... قرار است که اقتصاد امریکا را در سراشیبی قرار دهد. عارضه اقتصادی ترامپ از جایی شروع شد که در ژانویه سال ۱۹۸۱، پس از اینکه رونالد ریگان به مسند ریاست جمهوری رسید، رئیسجمهور محافظهکار در نظر داشت که بدون افزایش مالیات و با سیاستهای بهینهسازی روابط با شوروی سابق، کمپینی برای تقویت نظام دفاعی امریکا آغاز کند. سیاستهای جدید ریگان که چرخه باشکوه نام داشت، در مرکز و ظاهر بسیار مطبوع و در حواشی و لایههای زیرین بسیار ترسناک بود و بر نظام جهانی بر پایه دلار، اقتصاد قوی ایالات متحده، کسری بودجه و کسری تراز تجاری رو به رشد، افزایش نرخ بهره و معاملات املاک استوار بود.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.