مجتبی میناوند: مستند «جاسوسان صنعتی» از رازهای جاسوسی صنعتی پرده برمیدارد
خبرگزاری میزان - وقتی سخن از جاسوسی میشود کلماتی همچون سری، محرمانه، غیرقابل دستیابی و از این قبیل موارد به ذهنمان خطور میکند، دستیابی به مدارک جاسوسی نیز همچون کلماتشان بسیار سخت و دشوارند و افراد نمیتوانند به سادگی از جاسوسیهای دیگران آگاه شوند. از طرف دیگر جاسوسی تنها بر موارد شخصی دلالت نمیکند، یعنی اینگونه نیست که فقط ما بتوانیم با فالگوش ماندن در اتاق کسی، جاسوسیاش را کنیم، بلکه مراتب بسیاری دارد و در دنیای مدرن به کشورها نیز سرایت کرده است، البته نمیتوان گفت که کشورها در مرزهای یکدیگر فالگوش میمانند تا ببینند کشور همسایه چه کار میکند، بلکه راههای متفاوتی دارد که به اندازه خود کلمه جاسوسی، سری و محرمانه هستند.
اگر این روزها پای گیرندههای تلویزیونی خود نشسته و شبکه مستند را برای تماشا انتخاب کرده باشید، با یکی از انواع مختلف جاسوسی آشنا شدهاید؛ جاسوسی صنعتی که از دل مجموعه مستندی با همین نام آوازهاش را به گوشمان رسانده است.
مجموعه مستند «جاسوسی صنعتی» به تهیهکنندگی و کارگردانی مجتبی میناوند، مستندیست که طبق سلیقه همه پیش نمیرود یعنی مخاطبان خاص خود را دارد، اما از رازهایی پرده برمیدارد که شنیدن یا دیدن آنها بدون لطف نیست. این مستند در ادامه «جنگ؛ ظهور غولهای نظامی صنعتی» ساخته شده است. در ادامه در گفتوگویی با مجتبی میناوند میخوانیم تا بیشتر از آن بدانیم.
مجموعه «جاسوسان صنعتی» به شکل جدیدی از جاسوسی اشاره دارد که بسیاری از آن چیزی نمیدانیم و میتواند حس کنجکاوی ما را برانگیزد. میتوانید برای ما توضیح دهید که این مستند به چه وجهی از جاسوسی اشاره دارد، به قدرت صنعت در جهان یا صرفا کلمه جاسوسی؟
در دنیا با مقولهای به نام صنعت مواجه هستیم که در کشورهای مختلف مثل ژاپن، انگلستان، امریکا، روسیه، چین و...، به شکلهای گوناگون پیش میرود. کشورها به واسطه دسترسیشان به علم، در جایگاه صنعتیشان از یکدیگر متمایز میشوند و این جایگاههای متفاوت و قدرتی که در پی دارد، عنصر محرکی برای دستیابی کشورها به علم است.
از طرفی هر کشوری خواهان دسترسی به پیشرفتهای صنعتی از راه آسانتر است، چراکه رسیدن به تکنولوژی حاصل سالها هزینه کردن، آزمایش کردن، در دست داشتن نیروی انسانی متخصص و... است و کشورها نمیتوانند به سادگی به آن دست یابند، بنابراین مفهومی بهنام جاسوسی صنعتی ظهور میکند. جاسوسی صنعتی برخلاف معنای لغوی جاسوسی، روی صنایع مختلف مثل هواپیماسازی، هستهای و موارد مهم دیگری دست میگذارد، دست گذاشتن میتواند به معنای خرابکاری، سرقت و نمونههایی از این قبیل باشد.
پس میتوان گفت رسیدن به پیشرفتهای صنعتی کشورها را به جاسوسی وامیدارد. به نظر شما قدرت صنعتی چقدر موازنه قدرت را در جهان بر هم زده و دنیا در این چرخش سیاسی به کدام طرف کشیده شده است؟ میتوان گفت که صنعت قدرتطلبی کشورها را بیشتر کرده است؟
صنعت در قدرت هر کشوری بسیار تاثیرگذار است. در دهههای گذشته کشورها به نوعی تکنولوژی دست یافته و بهوسیله این تکنولوژی فاصله خود را از دیگر کشورها بیشتر کردهاند، مثلا پیشرفت صنعتی آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم در صنایع موشکی و رسیدن به ماه، به حضور دانشمندان نازی در این کشور وابسته است و شکل جهان را بهطور کلی تغییر میدهد، یعنی اگر جنگ جهانی دوم به شکل دیگری پایان مییافت، شاید دنیا به شکلی که در حال حاضر میبینیم، نبود. حضور دانشمندان نازی در آمریکا پس از جنگ جهانی دوم، فاصله این کشور را از نظر صنعت با کشورهای دیگر بسیار زیاد کرد، به همین دلیل کشورهای دیگر برای کم کردن فاصله، از جاسوسی صنعتی استفاده میکنند.
نمونه جالب دیگری که وجود دارد کشور چین است. چین روش دیگری را پیش گرفت. این کشور معتقد است که اگر مثلا نتواند به تجهیزات ساخت برشکاری دست پیدا کند و نتواند هواپیما بسازد، پس قطعا نمیتواند ماهوارهبر یا جنگندههای پنهانکار قدرتمند را تولید کند. این دغدغه باعث میشود که این کشور به سمت پژوهش بیشتر برود که بسیار زمانبر است، اما بهوسیله جاسوسی صنعتی هم در زمان صرفهجویی میکند، هم فاصلهاش با دیگر کشورها را کم میکند.
عملا کشورها برای تبدیل شدن به یک قدرت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی چه در شرق و چه در غرب باید به انواع مختلف علم بهخصوص صنعت دست یابند. دستیابی به علم نیز در کشورهای مختلف متفاوت است، مثلا دانشمندان شوروی در دهه ۵۰ یا ۶۰ برای حضور در کنفرانسهای مختلف علمی کشورهای مختلف ثبتنام میکردند و به پژوهش در آن کشورها میپرداختند، این افراد جاسوسان شوروی بودند.
البته باید گفت، به نظر من جاسوسی صنعتی نمیتواند تمام چیزهایی باشد که یک کشور لازم دارد، بلکه باید حفرههای موجود را از این طریق پر کند.
این مجموعه مستند در چند قسمت روی آنتن رفت و چگونه از آن استقبال شد؟ با توجه به اینکه دستیابی به مدارک جاسوسی بسیار دشوار است، میتوانید از سختیهای تولید برایمان بگویید؟
مجموعه «جاسوسان صنعتی»، مجموعهای با ۲۰ قسمت ۳۰ دقیقهای است که دوشنبهها ساعت ۲۲:۳۰ از شبکه مستند پخش میشد. هر قسمت از مجموعه مستند داستانی جداگانه دارد و هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند، اما قسمتهایی وجود دارد که بهطور خاص به شخصیتهایی از قسمتهای قبل میپردازد، یعنی برخی قسمتها را به یکدیگر ارجاع دادهایم و به نوعی تکمیلکننده یکدیگر هستند.
مخاطبان این کار، خاص هستند مثل کسانی که به حوزه نظامی علاقه دارند، برای این علاقهمندان همیشه حفره بزرگی در تلویزیون وجود داشت که به اینگونه مباحث بپردازد. باید گفت مستندهای نظامی طیف وسیعی از مخاطب را به خود جذب میکنند که جدای از تخصصشان، انسانهای بسیار باسوادی هستند. مثلا یکی از قسمتهای ما درباره عملیات مرلین با نام «بمب ایرانی» روی آنتن رفت و با توجه به رصدهای گوناگونی که توسط تیم تولید انجام شد، یکی از پرمخاطبترین قسمتهای مجموعه به شمار میرود.
درباره قسمت دوم سوالتان باید بگویم، تولید کردن اثری درباره جاسوسی بسیار سخت است، ما کشورها را به دو بخش جاسوس و کشوری که مورد جاسوسی قرار گرفته است، تقسیم میکنیم که هر کدام روایت کاملا متفاوتی درباره اتفاق مورد نظر با یکدیگر دارند و کارگردان هرچه برای رسیدن به یک قصه و روایت صحیح تلاش کند، ممکن است برخی مخاطبان و پژوهشگران آن را نپذیرند. اگر مخاطب باهوش باشد به مسائل کلان توجه میکند و مسائل جزئی چندان مورد توجه او نیست.
شبکه مستند چقدر در ساخت «جاسوسان صنعتی» به شما کمک کرد؟ پخش آن از سوی شبکه دغدغه بود یا فقط برای پر کردن آنتن نسبت به ساخت مستند واکنش مثبتی نشان داد؟
به نظر من پخش مجموعهها از سوی شبکه برای پر کردن آنتن چیز بدی نیست، اما اگر به رویهای عادی تبدیل شود، نتایج بدی خواهد داشت. پر کردن ۲۴ ساعته آنتن، با توجه به بودجههایی که در اختیار شبکههای سازمان صداوسیماست، کار سختیست و محتوا از سوی مدیران به دستهبندیهای خوب و ضعیف تقسیم میشوند. ساخت «جاسوسان صنعتی» از زمانی که مستند «جنگ؛ ظهور غولهای نظامی صنعتی» روی آنتن رفت، آغاز شد. مستند نامبرده نیز بسیار در تلویزیون مورد استقبال قرار گرفت که برای من خیلی ارزشمند است.
در هنر مفهومی به نام آشناییزدایی وجود دارد، وقتی مخاطب تصویری میبیند که مثلا شرکتی به نام هیوندا یا سامسونگ فعالیتی دارند، برایش کنجکاوی برانگیز است و دوست دارد آن را دنبال کند. ما نیز مجموعه قبلیمان یعنی «جنگ؛ ظهور غولهای نظامی صنعتی» و این مجموعه یعنی «جاسوسان صنعتی» را جدا از یکدیگر تولید کردیم، اما موضوع و مفهومشان متصل است و از مفهوم آشناییزدایی برای مخاطب استفاده کردهایم. البته باید گفت در نظر داریم این مستندها را به سهگانه تبدیل کنیم.
اینگونه مفاهیم مثل پازل هستند، مثلا از خود میپرسیم چرخه صنعتی شدن در کشورهای دیگر چگونه آغاز شده است، پاسخ به این سوال در مستند «جنگ؛ ظهور غولهای نظامی صنعتی» داده شد و در ادامه با ساخت مستند «جاسوسان صنعتی» به بخش دیگری از سوالات این پازل میپردازیم. امیدوارم که قسمت سومی هم وجود داشته باشد اما هر کاری سختیهای خودش را دارد، همچنین باید دید این مجموعه به چه شکل بازخورد دارد.
با توجه به موضوع خاصی که مستند «جاسوسان صنعتی» دارد؛ آیا نگاه یکسویه به ماجراها داشتید یا دوربین و پژوهش در جهت آگاهیسازی کلان پیشرفته است؟
همه کارهایی که تولید میکنیم، چه مستقل و چه سفارشی، جهتدار هستند یعنی به سمت نگاه سازنده و کارگردان میروند. اگر کاری که من ساختهام، کارگردان دیگری تولید میکرد، ممکن بود نگاه متفاوتی به موضوع داشته باشد مثلا کارگردانی ممکن است نگاه ضدغربی داشته باشد و این مساله بر کل کارهای او تاثیر بگذارد، اما کارگردانی دیگر بخشهای مثبت غرب را نیز در نظر بگیرد و اثری متفاوت تولید کند.
هیچ اثری نمیتواند مستقل باشد و من به کل با این مفهوم در فیلمسازی مشکل دارم. مستقل بودن معنی ندارد، میتوان گفت که اثری در تولید مستقل بوده است، اما در محتوا جهتگیری وجود دارد. باید بگویم با توجه به مخاطبی که داریم، میتوان با جهتگیریهای بسیار مستند ساخت اما باید توجه داشت که اگر من در اثری که تولید میکنم، نگاهم را بهطور عمیق غالب کرده باشم، باید آن را در طبقهبندیهای مختلف، آرام آرام به مخاطب تزریق کنم. همچنین مستندساز و فیلمساز هرگز مسیر تعیین نمیکند، بلکه میتواند با آیینهای در دست، مسائل مختلف را بازنمایی کند.
در پایان، هدفتان از ساخت این مجموعه آگاهیرسانی در چه زمینهای برای مخاطب بوده است؟ آیا هدف خاصی را دنبال میکردید؟
اصولا تولیدکننده، چه کسی که کتاب و مقاله مینویسد، چه کسی که فیلم میسازد، در شروع کار هر اثر هنری میگوید که میخواهم مخاطبم را از این مسئله آگاه کنم و با تاکید بر بخشهای خاصی توجه بیشتر مخاطب را جلب کنم. تاکنون به بحث جاسوسی صنعتی پرداخت زیادی نشده است و حتی میتوان گفت پرداختهای موجود در اقلیت هستند، این مساله هم جذابیت موضوع را بیشتر میکند، هم برای مخاطب جالب و جدید است.
نکته مهمتر اینکه، اصولا بخشی از اطلاعات و دانش مردم به دلیل نداشتن تجربه و مطالعه، ناقص است، ما میخواهیم اینگونه کارها را بسازیم تا مردم با مسائلی که آگاهی ندارند، آشنا شوند و نتیجه هم برای من و هم برای مخاطب ارزشمند است. میتوان گفت مخاطب نسبت به اینگونه آثار گارد ندارد و من به تجربه این مساله را درک کردهام.
انتهای پیام/