۵ اشتباه رایج در یادگیری زبان
یادگیری زبان یکی از مسائل مهم برای بیشتر افراد است. اشتباهاتی مانند ترس از صحبت کردن و ایجاد وقفه در فرایند یادگیری، باعث میشود اکثر افراد در کسب این مهارت با مشکل رو به رو شوند.
_ ایرنا نوشت: بزرگترین اشتباهی که زبانآموزان مرتکب میشوند این است که خیلی به خودشان سخت میگیرند.
۱. ترس از صحبتکردن
بزرگترین اشتباهی که زبانآموزان مرتکب میشوند این است که خیلی به خودشان سخت میگیرند. این سختگیری باعث میشود اعتماد به نفس شان از این هم کمتر شود. برای موفقشدن در یادگیری زبان دوم باید به خودتان اعتماد داشته باشید و نباید از صحبتکردن بترسید و خجالت بکشید. همیشه این موضوع را در نظر داشته باشید که همینکه زبانی بهغیراز زبان مادریتان میدانید، یک قدم از افراد دیگر جلوتر هستید. همین موضوع خیلی از افراد را تحتتأثیر قرار میدهد. یادتان باشد که حرفزدن، بدون ترس از اشتباه، مهمترین گام در یادگیری زبان خارجی است و شما برای آموختن باید تمرین کنید؛ پس اگر بخواهید عقب بکشید، تجربهٔ کافی را به دست نخواهید آورد.
۲. ترجمه مستقیم از زبان مادری
یکی دیگر از اشتباهات مهمی که زبانآموزان مرتکب میشوند این است که دائما میخواهند زبان دوم را به زبان مادری ترجمه کنند. با اینگونه ترجمهکردن، فقط خودتان را گیج میکنید. هر زبان ساختاری متفاوت، روشی متفاوت برای صرف فعل دارد و از زمانها به روش متفاوتی استفاده میکند. بهعلاوه، نباید فراموش کنیم که زبان محاورهای، استعارهها و اصطلاحات در هر زبانی متفاوت هستند. بهترین راه برای آموختن زبان دوم، مشاهده زندگی روزمرهٔ مردم آن زبان بدون ترجمهٔ مستقیم به زبان مادری است. با این روش شما ابتدا با فرهنگ زبان موردنظر آشنا میشوید و سپس میتوانید بفهمید که آن زبان چطور کار میکند.
۳. انجامندادن تمرین و مرور مطالبی که آموختهاید
خیلی از زبانآموزان بهسختی مطالبی را که آموختند به خاطر میآورند. شاید روزی ده کلمه میآموزند؛ اما روز بعد فقط یکی از آنها را به یاد میآورند. شاید هم مدتزمان زیادی برای آموختن حال کامل صرف میکنند؛ اما وقتی در حال صحبتکردن هستند، ناگهان یادشان میرود چطور باید از این ساختار گرامری در جمله استفاده کنند.
۵. ایجاد وقفه در فرایند یادگیری
دو زبانآموز را تصور کنید: اولی زبانآموزی است که از سطح مبتدی شروع میکند و هیچ چیزی نمیداند؛ اما پشتکار خوبی دارد، هر روز در کلاسها شرکت میکند و یکونیم سال یا حتی دو سال کلاسهایش را بیوقفه سپری میکند. حالا در مقابل این زبانآموز، فرد دیگری را تصور کنید که زبان را از سطح متوسط آغاز میکند، ولی خیلی از جلسات غیبت دارد، تمرین نمیکند و بعد از شش ماه کلاس را رها میکند و دوباره بعد از وقفهٔ چندماهه به کلاس بر میگردد. به نظر شما کدامیک از این دو پیشرفت میکند و میتواند به سطح قابلقبولی در همهٔ این مهارتها برسد؟
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *