نقشههای بر باد رفته! /شب انتخابات چادر نمیزنند/ «مهد آزادی» کجاست؟!
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، نقشههای بر باد رفته!، شب انتخابات چادر نمیزنند، «مهد آزادی» کجاست؟!، ترامپ برای اروپا شمشیر را از رو بسته است، ضرورتهای، ارز پایین آمد؛ قیمتها نه، آیا «بهار زرد» اروپایی در راه است؟، از جمله عناوین سرمقالهها و یادداشتهای روزنامههای امروز کشور هستند.
یادداشت امروز روزنامه حمایت با عنوان «نقشههای بر باد رفته!» منتشر شده و در آن چنین آمده است: پس از خروج ترامپ از توافق هستهای در اردیبهشت سال جاری و اعلام بازگشت تحریمها طی دو مرحله در نیمه مرداد و آبان، مقامات آمریکایی رسماً اظهار کردند که هدف از جریان سازی علیه اقتصاد ایران اسلامی، «تغییر محاسبات» کشورمان در دو حوزه «منطقهای» و «موشکی» است. مسئولین ردهبالای کاخ سفید، اما در این مقطع زمانی، اظهاراتی را بر زبان راندند که نشان میداد به اصطلاح هدف پنهانی آنها چیزی فراتر از واگذاری امتیازات از سوی جمهوری اسلامی است.
«جان بولتون»، مشاور امنیت ملی آمریکا در تیرماه سال گذشته در جمع گروه تروریستی منافقین علناً اعلام کرده بود که «نتیجه تصمیم فعلی دولت ترامپ برای بازبینی سیاستهایش در قبال ایران باید این باشد که این کشور نتواند پیروزی چهلسالگی انقلابش را جشن بگیرد.» مدتی پیش از آن نیز «رکس تیلرسون»، وزیر خارجه سابق آمریکا در نشست استماع کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان تصریح کرده بود که دولت ترامپ، سیاستش را بر همکاری با مخالفان داخلی در ایران برای «تغییر نظام» قرار داده است. میتوان اینگونه نتیجه گرفت که سیاست «اعلامی» آمریکا از برقراری مجدد تحریمها عبارت است از تلاش برای کلید زدن دور جدیدی از مذاکرات با هدف اخذ امتیازات جدید و بهاصطلاح تغییر رفتار ایران، اما سیاست «اعمالی» واشنگتننشینها چیزی کمتر از تغییر نظام نیست.
دراینارتباط، اندیشکده آمریکایی «استراتفور» در گزارشی که اخیراً آن را منتشر کرده تأکید نموده است که تحریمها هیچیک از این دو هدف را محقق نمیکند! در بخشی از این گزارش آمده است: «کارزار تحریمی تحت رهبری ایالاتمتحده به ایران لطمه میزند، اما با وجود مشکلات اقتصادی، به فروپاشی حکومت ایران منجر نمیشود. ایالاتمتحده امیدوار است با افزایش تحریمها، ایران را به بازگشت به میز مذاکره وادار کند. این اتفاق نخواهد افتاد و جناحهای سیاسی در این کشور ثبات نظام سیاسی را بر سیاستبازی ارجح قرار خواهند داد.»
تحریمهای آمریکا در این حوزه به چند دلیل فاقد کارایی است. اول اینکه بر اساس مطالعات آماری که صورت گرفته است، تحریمهای وضعشده علیه ایران هرچند ممکن است در کوتاهمدت تأثیرگذار باشند؛ اما بهمرورزمان بیفایده خواهند شد. شاهد این مدعا آن است که حذف نفت ایران از سهمیه بازار انرژی جهان موفق نبوده و آمریکاییها از سر ناچاری، مجبور شدهاند ۹ کشور را از تحریمها معاف کنند. دوم، بسیاری از کشورها در مقابل ایجاد محدودیت کاخ سفید بر سر معامله با ایران، ابراز ناراحتی و نارضایتی کرده و اعلام کردهاند که با تحریمهای آمریکا همراهی نمیکنند. سوم، سیاستهای خصمانه غرب باعث شده دیپلماسی خارجی ایران از کشورهای غربی به سمت کشورهای شرقی متمایل شود و به همین دلیل، از آثار سوء تحریمهای غرب بر کشورمان کاسته شده است. چهارم، اقتصاد جهان امروز چندقطبی شده و دیگر اینگونه نیست که با تحریمهای فشل آمریکا، ارتباطات تجاری گسترده ایران قطع شود و ساز و کار مالی کشور بهطور کل فروبپاشد و پنجم، کشورهای منطقه و همسو با جمهوری اسلامی به دنبال حذف دلار از چرخه معاملات خود هستند و در این راه، اقدامات مهمی نیز برداشتهشده است.
گفتنی است که چنانچه نیمنگاهی به زنجیره تحریمها داشته باشیم، میبینیم که کلیت این سیاست غیرانسانی، گرچه لطماتی را به کشورمان وارد آورده، اما درمجموع، اقتصاد نظام اسلامی را به سمت مقاومتی شدن و استحکام پیش برده است؛ تا جایی که «اقتصاد مقاومتی» در حال حاضر، به یک گفتمان و مطالبه عمومی مبدل شده است. از زاویه علمی هم که به بحث تحریمها نگاه کنیم، باید گفت که چنانچه کشوری بتواند در سالهای اولیه اعمال تحریمها مقاومت کند و سیستم سیاسی و اقتصادی خود را حفظ کند، تحریمها را باید شکستخورده دانست؛ همچنان که در ۴۰ سال گذشته این اتفاق افتاده است. ضمن اینکه نسخه قبلی این تحریمها با ناکامی مواجه شده و این دور نیز قطعاً با فروپاشی مواجه خواهد شد. باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین آمریکا درباره عدم کارایی تحریمهایی که در زمان وی در ریل اجرا قرارگرفته بودند، اینچنین اذعان کرد: «فقط ایران نبود که برای تحریمها هزینه میپرداخت، بلکه چین، ژاپن، کرهجنوبی، هند و تقریباً هر کشور واردکننده نفت در سراسر جهان پس از ساز و کار تحریم، خود را در موقعیتی یافته بود که ادامه یافتن این تحریمها برای آنان میلیاردها دلار هزینه دربر داشت.»
نکته مهم اینکه توان دفاعی – تهاجمی جمهوری اسلامی در اوج تحریمها به خودکفایی رسید و موانع آمریکا نتوانسته است سد راه نفوذ منطقهای ایران باشد که این حقیقت را میتوان از تقلای کاخ سفید برای تضعیف این دو مؤلفه قدرت جمهوری اسلامی بهروشنی دریافت.
در بخش دیگری از گزارش اندیشکده «استراتفور» به استراتژی آمریکا برای یارکشی از کشورهای منطقه غرب آسیا در برابر ایران اسلامی اشارهشده است. رژیم صهیونیستی، آل سعود و امارات، مثلثی هستند که واشنگتن برای بهاصطلاح مهار ایران روی آنها حساب بازکرده است. آمریکا با شرکایی که برای اقدام علیه جمهوری اسلامی انتخاب کرده، کاملاً دستخالی خود را رو کرده، چراکه این سه رژیم مرتجع، کودک کش و ناقض ابتداییترین اصول حقوق بشری در بحرانیترین و متزلزلترین شرایط خود به سر میبرند. رژیم صهیونیستی که روزگاری سودای از نیل تا فرات را در سر میپروراند و با بیپروایی به کشورهای همسایه حمله میکرد، اکنون بیش از دو روز نمیتواند در برابر مقاومت فلسطین دوام بیاورد و به دور خود دیوار کشیده است. امارات و آل سعود نیز در جنگ یمن، قافیه را باختهاند و جنایات آنها در این کشور، حتی صدای حامیان آنها را هم درآورده است. ضرباتی که انصار الله به اهداف راهبردی آل سعود و امارات وارد آورده، ضربهپذیری و ضعف مفرط آنها را آشکار کرده و این امر گویای این واقعیت است که آمریکا از این طریق به دنبال دوشیدن بیشتر آنها از طریق ایران هراسی و فروش چند صدمیلیاردی به این رژیمهای مفلوک و مرتجع است.
علاوه بر این، عربستان به دلیل سیاستهای فاجعه بارش جایگاه سابق خود را در میان کشورهای عربی ازدستداده و اختلافات در شورای همکاری خلیجفارس حاکی از این است که کشورهای همپیمان عربستان و ائتلاف نانوشته ریاض با صهیونیستها، توان آنها را تحلیل برده و حتی قادر به پر کردن شکافهای خود نیستند، چه رسد به اینکه در یک جبهه علیه ایران اسلامی دست به تحرکی تأثیرگذار بزنند.
کاخ سفید و شخص رئیسجمهور متوهم آمریکا چنانچه چشمی برای دیدن حقایق داشته باشند، باید گزارش اندیشکده استراتفور و تحقیقاتی نظیر آن را بهدقت مطالعه کنند، از گذشته درس بگیرند و در محاسبات خود تغییر اساسی ایجاد کنند، چراکه عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند. جمهوری اسلامی از مقبولیت بسیار بالایی در میان جهان اسلام و منطقه و در داخل نیز از حمایتهای ملت انقلابی برخوردار است و تجربه نشان داده است که ایجاد ائتلاف و فشار همواره به این قدرت و مقبولیت ضریب داده و آن را مضاعف کرده است.
یادداشت روزنامه کیهان نیز با عنوان «شب انتخابات چادر نمیزنند» منتشر شده و در آن آمده است: وقتی به فصل انتخابات برسیم و بخواهیم فهرست انتخاباتی تدارک کنیم، آیا فقط میخواهیم قدرت و مناصب را در اختیار بگیریم تا اغیار نباشند، یا برای تامین کرامتآمیز معاش و معاد مردم و پیشرفت معطوف به رشد فضایل اخلاقی و احکام اسلامی، نقشه و راهبرد و برنامه داریم؟ این پرسش مهمی است و سزاوار است جریان برای آن برنامهریزی کند، در غیر این صورت عدم ورود یا ورود در انتخابات، توفیر چندانی نمیکند. نکته بعدی، اهمیت زیرسازی افکارعمومی و تعمیق تحلیل و تفکر در میان عامه مردم است.
اگر بصیرت عمومی سر جایش باشد، اولا میتوان استانداردهای نامزدی و احراز صلاحیت را در تراز واقعی «منصبداری در جمهوری اسلامی ایران» بالا برد؛ ثانیا وقتی حداقلهای صلاحیت احراز شود، خیلی فرقی نمیکند چه کسی پیروز انتخابات میشود، مگر در میزان توانمندی و سرعت حرکت. ثالثا، انتخابات با پیروزی نامزدها تمام نمیشود و مطالبه آرمانها آن قدر دقیق و قدرتمند میشود که منتخبان نتوانند از پاسخگویی طفره بروند یا به مردم دهنکجی کنند. سیاستورزی انقلابی، بهجای اینکه مقطعی، راکد، پرهزینه، کمبازده و اعتبارسوز باشد، باید حالت مداوم، جریانی، موثر و معتبر پیدا کند. این مدل، نیازمند کارهای زیرساختی در ابعاد «تشکیلاتی، شبکه رسانهای، حلقههای اندیشهورز و برنامهریز، کادرسازی، و نقادی دقیق» است.
برای موفقیت در انتخابات، یا باید به کارهای عوامفریبانه و کمزحمت که عادت معمول برخی حلقههای سیاسی قدرتزده است، رو کرد؛ و یا اینکه زحمت تلاش و خدمتگزاری و تدبیر مشکلات عمومی و بسیج ظرفیتهای معطل پیشرفت و عدالت را بهجان خرید. مومن به کار ماندگار همت میکند و به تعبیر پیامبر اعظم (ص)، رحمت و لطف خداوند، شامل آنهاست که کار را محکم و استوار انجام دهند؛
روزنامه وطن امروز در یادداشت امروز خود با عنوان «میزبانان تروریسم» آورده است: گویا حمایت کشورهای اروپایی از گروهکهای تروریستی معاند ایران تمامی ندارد. پس از میزبانی کشورهای فرانسه، دانمارک، نروژ، آلمان، هلند و بلژیک از اعضای موثر و بلندپایه گروهکهای تروریستی نظیر منافقین و الاحوازیه و اعطای پناهندگی به آنها، اینبار آلبانی که در تیرانا، پایتخت خود، میزبان اردوگاه منافقین موسوم به کمپ اشرف ۳ شده است، پذیرای یک هیأت عالیرتبه شامل ۲ عضو کمیته امور خارجه و معاون کمیته امنیت و دفاع پارلمان اروپا و همچنین ۱۵۰ نفر از فعالان سیاسی حقوق بشر شده است؛
بنابراین بار دیگر رسما شاهد استقبال و همکاری دولتهای اروپایی با گروهکهای تروریستی معاند جمهوری اسلامی و تامین مالی این گروهها هستیم. کشورهایی که همواره مدعی مبارزه با تروریسم بودهاند و اتفاقا از اعضای اصلی FATF نیز هستند.
روزنامه خراسان در یادداشت خود با عنوان «ترامپ برای اروپا شمشیر را از رو بسته است» چنین نوشته است: «همه (در فرانسه) شعار میدهند که ما دونالد ترامپ را میخواهیم.» این جمله بخش پایانی یکی دیگر از توئیتهای نامتعارف و جنجالی دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا درباره موج اعتراضات اخیر در فرانسه است. در حالی که فرانسه ناآرامترین دوران سیاسی – اجتماعی خود طی نیم قرن گذشته را طی میکند، دونالد ترامپ با ریختن بنزین روی شعلههای خشم فرانسویان نوشت: «توافق پاریس خیلی خوب برای پاریس کار نکرد. اعتراضات و آشوب سراسر فرانسه را فرا گرفته است. مردم نمیخواهند پول هنگفتی به اکثر کشورهای جهان سوم بدهند تا شاید از محیط زیست حفاظت شود. شعار میدهند «ما ترامپ را میخواهیم!».
این آشکارترین دخالت آمریکا در امور کشوری است که به عنوان یکی از متحدان دیرینه ایالات متحده در جهان شناخته میشود. جنگ استقلال آمریکا از بریتانیا زمانی به نتیجه رسید که فرانسویان به کمک ارتش تحت فرمان جورج واشنگتن رفتند و انقلاب آمریکا را به پیروزی رساندند، اما اکنون دو نیم قرن بعد از کمک سرنوشت ساز فرانسویان به آمریکا، دونالد ترامپ، سلف جورج واشنگتن گویی تصمیم دارد انقلابی را علیه دولت فرانسه به راه اندازد که یادآور انقلابهای رنگین در شرق اروپاست.
به نظر میرسد موج ملی گرایی ضد اروپایی گرایی که در پی بحران اقتصادی اواخر دهه گذشته اروپا را در نوردید و با عبور از آتلانتیک به سواحل ایالات متحده برخورد کرد و دونالد ترامپ را به وجود آورد، اکنون در شکل توفانی بزرگتر در حال بازگشت به اروپاست تا دولتهای بین الملل گرای اروپایی را به زیر بکشد.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «ضرورتهای SPV» منتشر و در آن چنین آمده است: در تمام کشورها صنایع کوچک و اس. ام. ایهایی نقش فعالانهای در اقتصاد کشور دارند و میتوانند یکی از اهرمهای توسعهای کشورشان باشند، اما در ایران بیش از حد نیاز صنایع کوچک فعال شدند. فعالیت صنایع کوچک زمانی که وسیع میشود نمیتواند کمککننده اقتصاد باشد و حتی در برخی از موارد سبب بروز معضلهایی میشود. در بیشتر نقاط دنیا، صنایع بزرگ محور توسعه هستند و صنایع کوچک از آثار انتشار آنها بهرهمند میشوند.
یکی از دلایلی که باعث میشود تعداد قابل توجهی صنایع کوچک ورشکسته شوند، تعدد آنهاست. این حوزه بخش قابل توجهی از تسهیلات را از آن خود کرده است، اما توانایی بازپرداخت را ندارد. طی سالهای اخیر صنایع کوچک زیادی ورشکسته شدند، ولی تعداد صنایع کوچک نسبت به حجم و مقیاس اقتصاد بیشتر است از اینرو کشور بایستی به سمت رشد و توسعه بنگاههای بزرگ برود. با توجه به این توضیحات در جلسهای که اقتصاددانان شب دوشنبه با رئیس کل بانک مرکزی داشتند موضوع صنایع کوچک و توسعه آنها به واسطه SPV) SPV سیستم اروپایی جایگزین سوئیفت است که قرار بود پس از اینکه تحریمهای امریکا در ۱۳ آبان اجرایی شد، به تداوم مبادلات بانکی ایران کمک کند) مطرح شد.
روزنامه آرمان امروز در یادداشت امروز خود با عنوان«ارز پایین آمد قیمت ها نه» چنین آورده است: ابهام لایحه بودجه تا آنجایی که ارقام منتشر شده، ۲۰ میلیارد دلار درآمد ارزی است که ۱۴ میلیارد دلار مربوط به کالاهای اساسی با نرخ ۴۲۰۰ تومان است درحالی که متوسط نرخ محاسباتی در بودجه ۵۸۰۰ پیش بینی شده که مفهومش چندان روشن نیست. در صورتی که اگر درآمد حاصل از فروش نفت ضربدر نرخی که داده شده و میزان بشکه نفتی که باید تولید شود مورد ارزیابی قرار گیرد به طور متوسط ۵۸۰۰ تومان باشد، ۱۴ میلیارد دلار آن بحث مربوط به کالاهای اساسی و مجموعهای که تحت عنوان یارانهها باید پرداخت شود، میباشد که ظاهرا مغایرتی وجود دارد که احتمالا جایی در بودجه دیده شده و هنوز از آن مطلع نیستیم.
در این صورت ارائه تحلیل و قضاوت تا حدودی زود است. اکنون با این دادهها نمیتوان تحلیل واقع بینانهای ارائه داد و اینطور به نظر میرسد که نرخ ارز باید بالاتر از رقمی باشد که اکنون در بودجه هست. اما چون سازوکارهای افزایش نرخ ارز خود را در تورم نشان میدهد و این اتفاق از اواخر سال ۹۶ شروع شد و بعد هم در نیمه اول سال ۹۷ در فروردین ماه ۴۲۰۰ تومان اعلام شد، آثار تورمی این افزایش تقریبا روی همه کالاها ماندگار شد و قیمتها نیز افزایش یافت. حتی تاثیرات تورمی روی اجاره مسکن هم نمایان شد و روی کالاهای اساسی و مجموعه کالاها اثرگذار بود. درواقع استارت نگاه تورمی ناشی از افزایش نرخ ارز از چند ماه پیش زده شد و ادامه خواهد داشت. نکته اینجاست که بحث تورم آنی اتفاق نمیافتد و در یک مقطع زمانی خود را تخلیه میکند و اکنون تخلیه آثار تورمی در اقتصاد ما شروع شده و روندش ادامه خواهد داشت.
روزنامه سیاست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان ««خرمگس» معرکه خیابان انقلاب» آورده است: دمش گرم. دمشان گرم. (لطفا دُم خوانده نشود.) هم مسیح و هم این «شاپرک» تازه از پیله بیرون زده. یعنی خدمتی که اینها در راستای تنویر پروژههای غربی و «عریان» کردن عداوت دشمن میکنند، دولتمردان و دستگاه دیپلماسی ما نمیکنند.
هر چه از خارجیها میگیرند نوش جانشان. همهی دستخوشهای دلاری از شیر مادر حلالتر.
من اگر بودم به جای بیلبورد و بنر و تبلیغات محیطی و غیرمحیطی برای نشان دادن نقشههای دشمن، دستور میدادم، روی تمام «پستهای برق» به جای آنکه سطح «شیب» دار درست کنند، آنها را با یک «چوب» و «لچک» بر فرازِ آن بیارایند!
اینطوری مردم میتوانستند هر روز ببینند چه رکبی خوردند، از آنهایی که نان و آبشان را غرب میدهد.
روزنامه صبح نو هم در یادداشت امروز خود با عنوان «پرسش از بورس نفت» چنین آورده است: این روزها خبرهای متفاوتی در مورد میزان فروش نفت ایران منتشر میشود؛ ابزار تحریمی که آمریکا به کار گرفته تا میزانش به صفر برسدتاکنون نتوانسته آنرا محقق سازد. در برابر این خدعه، پیشنهادهایی در داخل کشور مطرح شده که مهمترین آنها راهاندازی بورس نفت است؛ این طرح حدود ۱۱سال پیش اعلام و اجرا شد، لیکن بخش تجارت نفت خام آن در تمام این سالها مغفول مانده.
بورس نفت داخلی، ابتکار عملی خاص برای دور زدن تحریمهاست که در آن به کارگرفتن نقدینگی و سرمایههای وسیع بخش خصوصی، تضمین سقف تولید نفت و مهمتر از همه، ورود اسکناس ارز (نه حواله و امثال آن) به داخل رقم خواهد خورد. هرچند در آبانماه در چند نوبت نفت خام در بورس عرضه شد، اما وزارت نفت به بهانه اخذ مجوز از شورای عالی هماهنگی اقتصادی فرآیند عرضه نفت در بورس را متوقف کرد. همچنین شواهد نشان میدهد الزامات قانونی کافی در این راستا وجود دارد و مانع اصلی اجرای این راهکار انحصارطلبی وزارت نفت در صادرات نفت کشور است.
روزنامه جوان در یادداشت امروز خود با عنوان «بهار زرد» آورده است: حوادث فرانسه میتواند بسیار خطرناک بوده و پیامدهای وخیمی برای این کشور بلکه تمامی اروپا به همراه داشته باشد. نکته قابل ملاحظه این است؛ شرایط کنونی پس از درگیری سیاسی فرانسه با ایالات متحده امریکا به وجود آمد. فرانسه پیش از این حوادث، از همپیمان خود ایالات متحده امریکا فاصله گرفت و پیشنهاد ایجاد ارتش یکپارچه اروپایی را مطرح نمود. واشنگتن نیز این موضوع را تلاش برای خروج اروپا از هیمنه ایالات متحده و پایان همکاری سنتی با اروپا تلقی کرد و نسبت بدان واکنش نشان داد. میتوان گفت: این مسئله پیامدهای منفی بر تحولات داخلی فرانسه برجای گذاشت و شاید یکی از عوامل ناآرامیهای پاریس ارزیابی شود.
پرسش بسیار مهمی که در ذهن تداعی میشود این است که آیا به کارگیری خشونت از سوی پلیس فرانسه در پاسخ به اعتراض تظاهرکنندگان، واکنشی از سوی سازمانهای حقوق بشری در پی خواهد داشت؟ آیا با تداوم خشونت در فرانسه، فعالان حقوق بشری در رویارویی و اعتراض به دولت فرانسه اقدام مؤثری انجام میدهند؟
به نظر میرسد در شرایط کنونی کشورهای دیگر قاره اروپا با احتیاط، نگرانی و دوراندیشی رویدادهای فرانسه را دنبال میکنند و نگرانند مبادا تظاهرات جلیقهزردها مرزهای فرانسه را درنوردیده و به دیگر مناطق اروپا نیز سرایت کند که در این صورت، ممکن است موجی از انقلابهای بهار زرد، قاره سبز را دربر گرفته و حوادث شگفت انگیزی روی دهد.