نظر شهید مطهری درباره تکلفورزی افراد
خبرگزاری میزان: شهادت قرآنی و کتب تاریخی درباره شیوه زندگی غیر متکلفانه پیامبر (ص) نشان میدهد که ایشان یک زندگی ساده و بیتکلف داشت. بی تکلف غذا میخورد، با مردم سخن میگفت، معاشرت میکرد، ساده لباس میپوشید و با مردم مینشست.
شهادت قرآنی و کتب تاریخی درباره شیوه زندگی غیر متکلفانه پیامبر (ص) نشان میدهد که ایشان یک زندگی ساده و بیتکلف داشت. بی تکلف غذا میخورد، با مردم سخن میگفت، معاشرت میکرد، ساده لباس میپوشید و با مردم مینشست.
به گزارش میزان: یک زندگی هدفمند و خردمندانه دارای اصول و موازینی است. قرآن کریم میفرماید مراعات حدود و موازین الهی، موجب سعادت، فلاح و دستیابی به نعمتهای اخروی میشود و تجاوز و تعدی نسبت به حدود الهی و نادیده گرفتن مقررات و موازین دینی موجب شقاوت و دخول در عذاب جهنم خواهد شد.
قرآن کریم برای محافظت از زیست مؤمنانه و سبک زندگی ایمانی از مؤمنان میخواهد حریم حدود الهی و موازین دینی را نگه دارند و به آنها تجاوز نکنند: «تِلْکَ حُدُودُ اللهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَأُوْلَئِکَ هُمْ الظَّالِمُونَ﴾ اینها حدود الهی است از آنها تجاوز نکنید و هر کس از حدود الهی تجاوز کند، ستمکار است ـ بقره آیه 229»
گاهی یک سلسله قیود و تکلفات و رسومات بی دلیل در میان افراد و جوامعی رواج مییابد که نه تنها خدمتی به حیات مؤمنانه نمیکنند که در جهت عکس آن هستند نه تنها عمل به آنها شرط زیست عادلانه و دیندارانه نیست که موجب ظلم و ستم بر خود و دیگران دوری جامعه از اهداف متعالی آن خواهد بود.
شهید مطهری در جایی منشأ این قیودات و تکلفات را کوچکی روح و نداشتن شخصیت میداند و میگوید: بعضی افراد در خود احساس حقارت میکنند و بعد میخواهند این حقارت را جبران کنند و برای خود در نظر دیگران شخصیتی اثبات کنند. این گونه افراد بیشتر خود را به تظاهر به یک سلسله قیود وادار میکنند.
متکلف یعنی کسی که خودش را در معرض کاری قرار میدهد که آن را دوست ندارد و آن را نمیخواهد، این نوع تکلف در حقیقت از نوعی نفاق درونی خبر میدهد. به همین دلیل است که امام علی (ع) تکلف را از ویژگیها و اوصاف و اخلاقیات منافقان و افراد دو رو و دودل میداند: التکلف مِن اخلاقَ المنافقین.
اهل بیت (ع) نه تنها اهل تکلف و تصنع نبودند که به دیگران نیز اجازه نمیدانند با آنها به صورت تصنعی رفتار نمایند. تکلفهای بی مورد میتواند فضائل اجتماعی و روابط سالم اجتماعی را نیز خدشه دار کند و از مسیر صحیح خارج کند.
قرآن کریم به پیامبر اکرم (ص) میفرماید شیوه رفتاری و سلوک اجتماعی خود را برای مردم بازگو کن و به آنها بگو که اهل تکلف و تصنع نیستی: قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ: ای پیامبر بگو: من در برابر این دعوت هیچ پاداشی از شما نمیطلبم و من از متلکفان نیستم.
شهادت قرآنی درباره شیوه زندگی غیر متکلفانه پیامبر اکرم (ص) و کتابهای تاریخی نیز مشحون از مطالبی در این باره است. همگی تصریح کردهاند که از ویژگیهای پیامبر اعظم (ص) این بود که یک زندگی ساده و بی تکلف داشت. بی تکلف غذا می خورد، با مردم سخن میگفت، بی تکلف با مردم معاشرت میکرد، ساده لباس میپوشید و بی تکلف با مردم مینشست. به گونهای که وقتی با یاران خود حتی در دوران حکومت مدینه در جایی مینشست اگر شخص تازه واردی میآمد و از قبل پیامبر را نمیشناخت نمیدانست که پیامبر کدامیک از آنهاست.
امیرالمؤمنین (ع) نیز در جریان جنگ صفین در ضمن یک سخنرانی خطاب به یاران خود فرمود:
فلا تکلمونی بما تکلم به الحبابره و لا تتحفظو منی بما یتحفظ به عند اهل البادرة و لا تخالطونی بالمصانعة: با من چنانکه با سرکشان گویند سخن مگویید و چونان که با تیزخویان کنند از من کناره مجویید و با ظاهر آرایی آمیزش مدارید.
همان حضرت در جایی دیگر میفرماید: بدترین دوستان کسی است که انسان خود را برای او به تکلف بیندازد.
در کتاب مصباح الشریعه یک باب به بحث و تحلیل از تکلف اختصاص یافته است. براساس این نقل، امام صادق (ع) هم پیامدهای عینی و بیرونی تکلف را بیان کردهاند و هم منشأ آن و هم سیره پیامبران و اولیا و پارسایان را در این مسئله گوشزد نمودهاند.
آن حضرت در ادامه منشأ و سرچشمه درونی تکلف را بیان میکنند و میفرمایند تکلف از نفاق درونی سرچشمه میگیرد. ظاهر متکلف ریاکارانه است و باطنش دورویی و نفاق، ریا و نفاق دو بالی است که متکلف با آنها پرواز میکند. زیرا ظاهر رفتار شخص متکلف هر چند مشروع است و خیرخواهانه و محترمانه و نمایان گر محبت به دیگران و خلوص در رفتار است اما چون هدف و نیت فرد صادقانه نیست و از روی تکلف صورت میگیرد و از صمیم قلب نیست، طبیعتاً رفتاری منافقانه و ریاکارانه است.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: نحن معاشر الانبیا و الامناء و الاتقیاء براء من التکلف؛ ما پیامبران، امانت داران الهی و پارسایان از تکلف بیزار هستیم.
منبع:خبرگزاری فارس
به گزارش میزان: یک زندگی هدفمند و خردمندانه دارای اصول و موازینی است. قرآن کریم میفرماید مراعات حدود و موازین الهی، موجب سعادت، فلاح و دستیابی به نعمتهای اخروی میشود و تجاوز و تعدی نسبت به حدود الهی و نادیده گرفتن مقررات و موازین دینی موجب شقاوت و دخول در عذاب جهنم خواهد شد.
قرآن کریم برای محافظت از زیست مؤمنانه و سبک زندگی ایمانی از مؤمنان میخواهد حریم حدود الهی و موازین دینی را نگه دارند و به آنها تجاوز نکنند: «تِلْکَ حُدُودُ اللهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَأُوْلَئِکَ هُمْ الظَّالِمُونَ﴾ اینها حدود الهی است از آنها تجاوز نکنید و هر کس از حدود الهی تجاوز کند، ستمکار است ـ بقره آیه 229»
گاهی یک سلسله قیود و تکلفات و رسومات بی دلیل در میان افراد و جوامعی رواج مییابد که نه تنها خدمتی به حیات مؤمنانه نمیکنند که در جهت عکس آن هستند نه تنها عمل به آنها شرط زیست عادلانه و دیندارانه نیست که موجب ظلم و ستم بر خود و دیگران دوری جامعه از اهداف متعالی آن خواهد بود.
شهید مطهری در جایی منشأ این قیودات و تکلفات را کوچکی روح و نداشتن شخصیت میداند و میگوید: بعضی افراد در خود احساس حقارت میکنند و بعد میخواهند این حقارت را جبران کنند و برای خود در نظر دیگران شخصیتی اثبات کنند. این گونه افراد بیشتر خود را به تظاهر به یک سلسله قیود وادار میکنند.
متکلف یعنی کسی که خودش را در معرض کاری قرار میدهد که آن را دوست ندارد و آن را نمیخواهد، این نوع تکلف در حقیقت از نوعی نفاق درونی خبر میدهد. به همین دلیل است که امام علی (ع) تکلف را از ویژگیها و اوصاف و اخلاقیات منافقان و افراد دو رو و دودل میداند: التکلف مِن اخلاقَ المنافقین.
اهل بیت (ع) نه تنها اهل تکلف و تصنع نبودند که به دیگران نیز اجازه نمیدانند با آنها به صورت تصنعی رفتار نمایند. تکلفهای بی مورد میتواند فضائل اجتماعی و روابط سالم اجتماعی را نیز خدشه دار کند و از مسیر صحیح خارج کند.
قرآن کریم به پیامبر اکرم (ص) میفرماید شیوه رفتاری و سلوک اجتماعی خود را برای مردم بازگو کن و به آنها بگو که اهل تکلف و تصنع نیستی: قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ: ای پیامبر بگو: من در برابر این دعوت هیچ پاداشی از شما نمیطلبم و من از متلکفان نیستم.
شهادت قرآنی درباره شیوه زندگی غیر متکلفانه پیامبر اکرم (ص) و کتابهای تاریخی نیز مشحون از مطالبی در این باره است. همگی تصریح کردهاند که از ویژگیهای پیامبر اعظم (ص) این بود که یک زندگی ساده و بی تکلف داشت. بی تکلف غذا می خورد، با مردم سخن میگفت، بی تکلف با مردم معاشرت میکرد، ساده لباس میپوشید و بی تکلف با مردم مینشست. به گونهای که وقتی با یاران خود حتی در دوران حکومت مدینه در جایی مینشست اگر شخص تازه واردی میآمد و از قبل پیامبر را نمیشناخت نمیدانست که پیامبر کدامیک از آنهاست.
امیرالمؤمنین (ع) نیز در جریان جنگ صفین در ضمن یک سخنرانی خطاب به یاران خود فرمود:
فلا تکلمونی بما تکلم به الحبابره و لا تتحفظو منی بما یتحفظ به عند اهل البادرة و لا تخالطونی بالمصانعة: با من چنانکه با سرکشان گویند سخن مگویید و چونان که با تیزخویان کنند از من کناره مجویید و با ظاهر آرایی آمیزش مدارید.
همان حضرت در جایی دیگر میفرماید: بدترین دوستان کسی است که انسان خود را برای او به تکلف بیندازد.
در کتاب مصباح الشریعه یک باب به بحث و تحلیل از تکلف اختصاص یافته است. براساس این نقل، امام صادق (ع) هم پیامدهای عینی و بیرونی تکلف را بیان کردهاند و هم منشأ آن و هم سیره پیامبران و اولیا و پارسایان را در این مسئله گوشزد نمودهاند.
آن حضرت در ادامه منشأ و سرچشمه درونی تکلف را بیان میکنند و میفرمایند تکلف از نفاق درونی سرچشمه میگیرد. ظاهر متکلف ریاکارانه است و باطنش دورویی و نفاق، ریا و نفاق دو بالی است که متکلف با آنها پرواز میکند. زیرا ظاهر رفتار شخص متکلف هر چند مشروع است و خیرخواهانه و محترمانه و نمایان گر محبت به دیگران و خلوص در رفتار است اما چون هدف و نیت فرد صادقانه نیست و از روی تکلف صورت میگیرد و از صمیم قلب نیست، طبیعتاً رفتاری منافقانه و ریاکارانه است.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: نحن معاشر الانبیا و الامناء و الاتقیاء براء من التکلف؛ ما پیامبران، امانت داران الهی و پارسایان از تکلف بیزار هستیم.
منبع:خبرگزاری فارس
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *