رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

منصوریان: حقمان بود یک مساوی از پرسپولیس بگیریم/ داور گفت چون جان مادرت را قسم خوردی به تو کارت می‌دهم

20:16 - 03 آذر 1400
کد خبر: ۷۷۶۸۰۰
دسته بندی: ورزشی ، فوتبال
سرمربی تیم صنعت نفت آبادان گفت: از رییس فدراسیون می‌خواهم طوری برنامه ریزی کند که در بازی آینده هواداران ما هم در ورزشگاه‌ها حضور پیدا کنند.

- علیرضا منصوریان، سرمربی تیم صنعت نفت آبادان در نشست خبری پایان بازی تیمش مقابل پرسپولیس صحبت‌هایی انجام داد که گزیده آن را در زیر می‌خوانید.

* بازیکنانم خیلی خوب بازی کردند و بعد از یک بر صفر چند تعویض انجام دادیم که باعث شد بازی را در دست بگیرند.
 
* وقتی مقابل پرسپولیس و استقلال بازی می‌کنید زیاد فرصت گل نصیب تیم شما نمی‌شود، ولی بازیکنی که به زمین فرستادیم تمام تلاش خود را کرد که گل بزنید، اما حامد لک با هنرنمایی اجازه گلزنی نداد.
 
* روی یک صحنه هم حریف خوش شانس بود. به پرسپولیس و هواداران نفت که در این سرما تیم ما را تشویق کردند تبریک می‌گویم.
 
* از رییس فدراسیون می‌خواهم طوری برنامه ریزی کند که در بازی آینده هواداران ما هم در ورزشگاه‌ها حضور پیدا کنند. هواداران به زیبایی فوتبال کمک می‌کنند.
 
* در دقیقه ۹۳ حق ما این بود گل بزنیم و حداقل یک مساوی از این بازی بگیریم. بعد از بازی از هواداران نفت تشکر کردیم، چون آن‌ها با برد تیمشان خوشحال می‌شوند و با باختشان اشک می‌ریزند. گلی که خوردیم تاکتیکی نبود و به دفاع تیم ما خورد.
 
* روند بازی را می‌دانستیم به چه شکل جلو ببریم. سعی ما این بود توپ و میدان را به پرسپولیس بدهیم و از ورد بازیکنان این تیم به ۱۸ قدم جلوگیری کنیم. وقتی گل خوردیم توپ به ساق پای بازیکن ما خورد. نمی‌توانم بگویم که این اشتباه فردیی بود، ولی خوش شانسی پرسپولیس بود. جریان بازی به شکلی بود که تا دقیقه ۷۰، پنج تعویض خود را انجام بدهیم، اما گل حریف روند فکری ما را تغییر داد.
 
* پرسپولیس شانس آورد که توپ از پای لک رد شد و توپ به تیر دروازه خود و ضربه بزرگ را هم لک به زیبایی مهار کرد. مهار امیری، ترابی و عالیشاه این شانس را به ما می‌داد که روند پرسپولیس را کند کنیم. در یک صحنه هم حریف به صحنه‌ای که توپ به تیر دروازه ما خورد که پیروانی به آن اعتراض داشت، اما سرعت ضربه آنقدر زیاد بود که حتی اگر داور پشت دروازه هم داشتیم نمی‌توانست آن صحنه را ببیند. اگر لک به ما کمی شانس می‌داد بازی مساوی می‌شد.
 
* به فوتبال ایران بابت حضور تماشاگرانش تبریک می‌گویم. برای ما اصلا مهم نبود که امروز ۵۰ هزار نفر در ورزشگاه حضور می‌داشت. آن‌ها جریان بازی را برای دقایقی عوض کردند، ولی امیدوارم این فقط برای استقلال و پرسپولیس نباشد.
 
* تماشاگران نفت با عشق به ورزشگاه می‌آیند و آن‌ها صبح با فوتبال بیدار شده و شب با همین رشته می‌خوابند. در مجموع به پرسپولیس تبریک می‌گویم، ولی از بازیکنانم بسیار عالی بازی کردند، آن‌ها به تمام مواردی که گفتیم عمل کردند و ان شاالله در بازی خانگی هوادارانمان را در استادیوم ببینیم.
 
* رییس فدراسیون فوتبال و نایب رییس اول و سعید محمد به اردوی ما آمدند. شما به نقطه ابهام این مساله نگاه نکنید. امروز این مسائل دیگر تاثیری در فوتبال نمی‌گذارد. حتی اگر دیروز پیشکسوتان پرسپولیس هم میهمان ما بودند در روند بازی تغییری ایجاد نمی‌شود.
 
* از آقایان سعید محمد و رییس پخش و پالایش شرکت نفت که در اردوی ما حضور پیدا کردند تشکر می‌کنم. قرار شده با رفتن تفرکات ۸ سال گذشته ایده‌های جدید به ما وارد شود. ما، نفت مسجد سلیمان و پارس جنوبی تیم‌هایی هستیم که به کمک بیشتری نیاز داریم. اگر منابع مالی ما توسعه پیدا کند قطعا بازیکنان زیادی به فوتبال ایران معرفی می‌شد. شک و شبهه‌ای در این زمینه وجود نداشت و حتی اگر وزیر ورزش در اردوی پرسپولیس هم حض ۱ ار می‌شد تاثیری در بازی نداشت.
 
*  نمی‌دانم در مورد داور چه بگویم. او انسان خوبی است و خوب قضاوت کرد. به او گفتم به خدا خطا نبود، ولی به جان مادرم قسم خوردم، ولی طوری جواب داد که اگر پاسخ او را روی کامپیوتر بگذارید آن هنگ می‌کند. او گفت، چون جان مادرت را قسم خوردی به تو کارت می‌دهم.
 
* وی خیلی خوب داوری کرد و در کل داوری سرحال و سر زنده قضاوت کرد. من از حرکت و جواب داور خنده‌ام گرفت. نمی‌توانم بگویم، چون آن کارت را به من نشان داد بد قضاوت کرد. باید خودش را ببینم و از او سوال کنم دفعه آینده باید به چه کسی قسم بخورم که کارت ندهد، چون از او گلایه دارم.
 
* به جرات می‌گویم آن‌ها با تیمشان زندگی می‌کنند. خودِ من هم هر وقت به تیمی بروم با هوادارانش زندگی می‌کنم. همیشه سال ۶۰ را یادم می‌آید که یک هوادار بودم. زمانی که استقلال بازی‌ها را می‌برد سر حال به خانه می‌رفتیم و اتوبوس‌های دو طبقه را خیلی اذیت می‌کردیم!
 
* در آبادان هم با این تیم زندگی می‌کنم، یادم می‌آید روزی که به آبادان رفتم پیرمردی آمد و از من قول گرفت که بعد از چند وقت حرفی در مورد مسائل مالی نزنم و نگویم چه مشکلاتی داریم.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *