روز جهانی سازمان ملل؛ سایه یکجانبهگرایی بر ماموریتهای نگهبان صلح بینالمللی
۲۴ اکتبر (۲ آبان) بهعنوان روز جهانی سازمان ملل تعیین شده است، زیرا در ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵ منشور ملل متحد یا همان سند تاسیس سازمان ملل بهعنوان نهاد مسئول حفظ و ارتقای صلح و امنیت جهانی تصویب شد.
سازمان ملل چیست؟
در ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵، سازمان ملل بهصورت رسمی با لازمالاجرا شدن منشور ملل متحد که توسط ۵۱ کشور تصویب شده بود، تاسیس شد؛ این تاریخ از سال ۱۹۷۱ تاکنون که شمار اعضای سازمان ملل به ۱۹۳ کشور رسیده است، بهعنوان روز سازمان ملل گرامی داشته میشود.
سازمان ملل از دل ویرانیهای جنگ جهانی دوم با هدف برقراری، حفظ و ارتقا صلح و امنیت بینالمللی متولد شد؛ ماموریت این نهاد نیز گردهم آوردن جهان برای حل فوریترین چالشهای جهان از طریق گفتوگو و همکاری بود.
این سازمان با هدف جلوگیری از جنگهای بیشتر، جایگزین جامعه ملل شکستخورده شد تا در قامت سازمانی بین دولتی وظیفه و ماموریت حفظ صلح و امنیت جهانی را برعهده بگیرد و هدفهای حفظ صلح بینالمللی، حفاظت از حقوق بشر، ارائه کمکهای بشردوستانه و ترویج توسعه پایدار و رعایت قوانین بینالمللی را پیش ببرد.
سازمان ملل دارای ارکان مختلفی است: مجمع عمومی، شورای امنیت، شورای اقتصادی و اجتماعی، شورای قیمومیت، دیوان بینالمللی دادگستری و دبیرخانه سازمان ملل.
برخی از سازمانهای تخصصی سازمان ملل نیز که بر بخشهای مختلف نظارت دارند، عبارتند از: بانک جهانی، سازمان جهانی بهداشت، سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل (یونسکو)، صندوق کودکان سازمان ملل (یونیسف)، برنامه جهانی غذا.
این در حالی است که تعهد جمعی به چندجانبهگرایی در سالهای اخیر بیش از هر زمان دیگری بهویژه ازسوی تاسیسکنندگان سازمان ملل نادیده گرفته شده و جنگها و درگیریهای نظامی در سراسر جهان غیرنظامیان را وارد چالشهای مرگباری کردهاند.
با وجود این و زیر فشار زیادهخواهیهای بازیگران غربی، سازمان ملل همچنان نقش مهمی در توسعه روابط دوستانه بین کشورها، دستیابی به همکاری بینالمللی و مرکزی برای هماهنگی ملتها ایفا میکند.

آمریکا؛ میزبانی بدعهد
آمریکا که از کشورهای دارای نقش در تاسیس سازمان ملل بود، از فرصت ایجادشده برای میزبانی مقر سازمان ملل استفاده کرد؛ این کشور در سالهای گذشته با گروگانگیری فرصت میزبانی سازمان ملل و کمکهای مالی به آن عملا این نهاد را به گروگان سیاستهای داخلی و رویکردهای یکجانبهگرایانه خود قرار داد.
این رویکرد متناقض در دولت دوم دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا به اوج رسیده و وی عملا اثربخشی سازمان ملل را زیر سوال برده است.
چهلوهفتمین رئیسجمهور آمریکا در چارچوب رویکردهای یکجانبهگرایانه و اقتدارگرایانه، از بهانههای اغراقآمیز سوءمدیریت، سوگیری سیاسی و عدم اجرای تغییرهای لازم در سازمان ملل برای توجیه اقدامهای خصمانه و تضعیفکننده خود در رابطه با سازمان ملل استفاده کرده است.
کاخ سفید ادعا کرد که شورای حقوق بشر و یونسکو از ناقضان حقوق بشر محافظت میکنند و تعصب مداوم ضدصهیونیستی از خود نشان میدهند؛ این موضعگیری در واکنش به اعتراضها، انتقادها و رویکردها علیه جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه غزه در ۲ سال جنگ علیه این باریکه تحت محاصره انجام شد.
دولت ترامپ همچنین از بررسی دورهای جهانی حقوق بشر UPR، بهعنوان بخشی از یک کنارهگیری گستردهتر از چارچوبهای توسعه جهانی و حقوق بشر، انصراف داده است.
در حالی که سازمان ملل توسط تمام ۱۹۳ کشور عضو براساس سهم آنها از اقتصاد جهانی تامین مالی میشود، آمریکا همواره این موضوع را تحتالشعاع خواستهای سیاسی خود قرار داده است؛ در حال حاضر آمریکا ۱.۵ میلیارد دلار، حدود دو سوم از کل کمکهای پرداختنشده به سازمان ملل، بدهکار است که فشار مالی جدی را بر این نهاد تحمیل میکند.
در روز جهانی سازمان ملل در سال ۲۰۲۵ آینده مشارکت و همکاری این نهاد با آمریکا بهعنوان کشور میزبان در هالهای از ابهام قرار دارد؛ چراکه آمریکا رویگردانی از چندجانبهگرایی و تعامل جهانی را در دستورکار قرار داده و تعهد خود را به آرمانهای بنیادین سازمان ملل شامل صلح، عدالت و همکاری بینالمللی نادیده میگیرد.
بیانیه آنتونیوگوترش به مناسبت روز جهانی سازمان ملل
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل به مناسبت روز جهانی این نهاد در سال ۲۰۲۵ بیانیهای منتشر کرد؛ وی با اشاره به اینکه سازمان ملل چیزی بیش از یک نهاد است، گفت: این یک وعده زنده است که مرزها را در بر میگیرد، قارهها را به هم پیوند میدهد و نسلها را الهام میبخشد.
دبیرکل سازمان ملل با نگاه به آینده اظهار کرد: ما با چالشهایی در مقیاس سرسامآور روبهرو هستیم: تشدید درگیریها، هرجومرج آبوهوایی، فناوریهای افسارگسیخته و تهدیدهایی برای تاروپود نهاد ما؛ اینجا زمان ترس یا عقبنشینی نیست.
وی تاکید کرد: اکنون، بیش از هر زمان دیگری، جهان باید دوباره به حل مشکلاتی که هیچ ملتی نمیتواند به تنهایی حل کند، متعهد شود.
افزایش درگیریهای جهانی
جامعه بینالمللی در حالی در سال ۲۰۲۵ روز جهانی سازمان ملل را گرامی داشت که با یکی از آشفتهترین دورههای تاریخ معاصر روبهرو است؛ جنگ مستمر رژیم صهیونیستی علیه فلسطین در غزه و کرانه باختری، جنگ اوکراین، تنش میان پاکستان و افغانستان، جنگ داخلی سودان و درگیری میان هند و پاکستان همچنان ثبات منطقهای و جهانی را تهدید میکند.
براساس گزارش اخیر Vision of Humanity، جهان در حال حاضر شاهد ۵۶ درگیری فعال است که بالاترین تعداد از زمان جنگ جهانی دوم محسوب میشود؛ علاوه بر این، ۹۲ کشور اکنون گرفتار درگیریهای فراتر از مرزهای خود هستند که بزرگترین رقم ثبتشده از زمان ایجاد شاخص صلح جهانی (GPI) است.
اکنون مردم جهان در کنار سران کشورهای مختلف از سازمان ملل میخواهند که گامهای محکمتری در جهت ایجاد صلح و حل مناقشات بردارد.

سازمان ملل؛ نگهبانی که اهمیت خود را از دست میدهد
شکستهای سازمان ملل در جلوگیری از درگیریهایی نظامی بهویژه در سالهای اخیر در مورد جنگهای سودان و غزه به موازات سوءاستفاده از حق فلجکننده وتو در شورای امنیت، تردیدهای جدی درباره تداوم اثربخشی سازمان ملل در قرن بیستویکم ایجاد شده است.
هشتاد سالگی سازمان ملل بهعنوان برجستهترین سازمان بین دولتی جهان در حالی فرا رسیده است که این سازمان در یک دوراهی قرار دارد.
از مهمترین دلایل تضعیف سازمان ملل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
حق وتو در شورای امنیت: حق وتوی ۵ عضو دائم شامل آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین به بزرگترین مانع برای اقدام قاطع تبدیل شده است.
جنگ غزه که به تایید نهادهای رسمی بدترین و فاجعهبارترین جنگ جاری در جهان بوده و شکلهای مختلفی از فجیعترین جنایتها در آن توسط رژیم صهیونیستی رخ داده است، به لطف استفاده آمریکا از حق وتو برای حفظ چتر حمایت برای رژیم صهیونیستی، متحد تغییرناپذیر واشنگتن قطعنامههای انتقادی از اقدامهای این رژیم در غزه را بیاثر کرد.
وتوهای مشابه، اقدامهای سازمان ملل در سودان و دیگر مناطق درگیری را متوقف کرده است، که نشان میدهد چگونه یک سیستم منسوخ ایجادشده در سال ۱۹۴۵ به چند کشور اجازه میدهد تا اقدامهای جمعی را متوقف کنند.
عدم موفقیت در جلوگیری از درگیریها و محافظت از غیرنظامیان: از رواندا (۱۹۹۴) و بوسنی (دهه ۱۹۹۰) گرفته تا عراق (۲۰۰۳) و غزه (۲۰۲۳)، سابقه سازمان ملل در پیشگیری از درگیریها با انفعال و بلاتکلیفی خدشهدار شده است.
ماموریتهای حفظ صلح اغلب به دلیل اختیارهای ضعیف و واکنشهای با تاخیر تضعیف شدهاند و سازمان ملل را به بستری برای قطعنامههای نمادین به جای مداخله موثر تبدیل کردهاند.
انساندوستی گزینشی و استانداردهای دوگانه: مداخلههای سازمان ملل اغلب نشاندهنده گزینش ژئوپلیتیکی بوده است؛ این سازمان بهسرعت مداخله ناتو در لیبی (۲۰۱۱) را مجاز دانست، اما نتوانست بازسازی پس از جنگ را تضمین کند.
در عین حال، بحرانهای بشردوستانه در آفریقا و آسیا در مقایسه با بحرانهای مناطق مهم ژئوپلیتیکی توجه بسیار کمتری را به خود جلب میکنند که به برداشتها از تعصب غربی و تناقض اخلاقی دامن میزند.
وابستگی مالی و شکنندگی: سلامت مالی سازمان ملل همچنان متزلزل است؛ سهم کشورها از تامین مالی سازمان ملل براساس سهم آنها از اقتصاد جهانی به برخی از کشورها عمدتا غربی نفوذ نامتناسبی بر این نهاد میدهد.
ناکارآمدی بوروکراتیک و اجرای ضعیف: بوروکراسی متورم و فرآیندهای تصمیمگیری کند، سازمان ملل را به ناکارآمدی متهم کرده است.
حتی توافقنامههای برجستهای مانند توافقنامه آبوهوایی پاریس (۲۰۱۵) فاقد سازوکارهای اجرایی قوی هستند؛ در نتیجه، سازمان ملل اغلب به جای ارائه راهحل در مورد مسائل جهانی فوری مانند تغییرهای آبوهوایی، تروریسم و بیماریهای همهگیر، اعلامیه صادر میکند.
تصرف ژئوپلیتیکی و سوگیری مکانی: موقعیت مقر سازمان ملل در نیویورک بهطور نمادین و عملی، پویایی قدرت آن را به سمت آمریکا و بلوک غرب متمایل میکند.
منتقدان پیشنهاد میکنند که مقر سازمان ملل به مناطق مستعد درگیری یا جنوب جهان مانند کیگالی یا خارطوم تغییر مکان داده یا جابجا شود تا آن را نمایندهتر، استوارتر و در سطح جهانی مشروعتر کند.
کمبود هدایت و بحران شجاعت: سازمان ملل که زمانی نماد اقتدار اخلاقی بود، اکنون بهعنوان ببر بیدندان و بیچنگال دیده میشود.
تحلیلگران معتقدند که این سازمان شجاعت به چالش کشیدن قدرتهای بزرگ یا اقدام قاطع در بحرانهای بشردوستانه را از دست داده است؛ فقدان هدایت جسورانه و اصولی، اعتبار و نفوذ جهانی آن را از بین برده است.
ظهور جایگزینهای چندقطبی: ظهور گروههای منطقهای و جهانی مانند BRICS بریکس و ASEAN آسهآن نشاندهنده تغییر به سمت همکاری چندقطبی است.
سازمان ملل بهطور فزایندهای برای دیپلماسی، مدیریت بحران و هماهنگی اقتصادی به این پلتفرمها متکی هستند، مکانیسمهایی که انعطافپذیرتر، فراگیرتر و پاسخگوتر از ساختارهای منسوخ سازمان ملل تلقی میشوند.
چرا سازمان ملل هنوز اهمیت دارد؟
سازمان ملل با وجود نقصهایش، همچنان ضروری است؛ این سازمان بستری جهانی برای گفتوگو فراهم میکند، کمکهای بشردوستانه را هماهنگ میکند و دستور کارهای جهانی مانند اقدامهای آبوهوایی، توسعه پایدار و حقوق بشر را هدایت میکند.
همانطور که دگ هامرشولد، دبیرکل سابق، به درستی اظهار کرد «سازمان ملل برای بردن بشر به بهشت ایجاد نشده است، بلکه برای نجات بشریت از جهنم است.»
بدون سازمان ملل، جهان در واقع ممکن است گرسنهتر، فقیرتر و خشنتر باشد.
انجام تغییرهای کلیدی ازجمله اصلاح شورای امنیت، محدود کردن یا تعلیق استفاده از حق وتو در مواردی شامل نسلکشی، جنایتهای جنگی یا بحرانهای بشردوستانه، گسترش پایه بودجه و کاهش وابستگی به چند اهداکننده اصلی، افزایش اجرای معاهدههای بینالمللی، ازجمله معاهدههای مربوط به آبوهوا و کنترل تسلیحات، افزایش همکاری با سازمانهایی مانند بریکس، آسهآن، ... برای تقویت چندجانبهگرایی و ... برای احیای سازمان ملل لازم هستند.
سازمان ملل در لحظه تعیینکنندهای قرار دارد؛ این سازمان اگر به مسیر فعلی خود ادامه دهد، در معرض خطر تبدیل شدن به یک یادگار نمادین به جای یک نگهبان کاربردی صلح و امنیت جهانی قرار میگیرد.
انتهای پیام/

