«سلمان فارسی»؛ راهی طولانی برای تولد یک اثر فاخر/ آغاز یک رویا
سالها پیش، وقتی داوود میرباقری هنوز درگیر بازتاب «مختارنامه» بود و نامش در حافظه جمعی مردم با سریالهای تاریخی و مذهبی گره خورده بود، ایدهای در ذهنش شکل گرفت؛ ایدهای که از همان ابتدا بیش از یک پروژهی تلویزیونی بود؛ بازآفرینی زندگی پرماجرا و چندلایهی سلمان فارسی، صحابی ایرانی پیامبر اسلام، شخصیتی که مسیر زندگیاش از عمق ایران ساسانی تا قسطنطنیه و حجاز را دربرمیگیرد و خود بهتنهایی پلی میان سه تمدن بزرگ است.
میرباقری خوب میدانست که چنین سوژهای صرفاً با یک فیلمنامه ساده و چند لوکیشن محدود ساخته نمیشود. او به پژوهش گسترده، به بازسازی جهانهای تاریخی و به تیمی عظیم نیاز داشت. از همین رو، نگارش فیلمنامه و مطالعات مقدماتی از اوایل ۱۳۹۰ آغاز شد و چند سالی ادامه پیدا کرد. در این مدت، گروههای پژوهشی درگیر مطالعه متون تاریخی، منابع دینی، فرهنگ و زبان اقوام مختلف شدند. برای او مهم بود که سلمان فقط یک شخصیت مذهبی نباشد، بلکه بهعنوان یک انسان جستجوگر، فیلسوف و مهاجرِ حقیقت تصویر شود.
سالهای پژوهش و انتظار
نگارش فیلمنامه بهتنهایی چهار سال زمان برد. بارها بازنویسی شد، جلسات متعدد با کارشناسان تاریخ و دین برگزار شد و در نهایت متنی شکل گرفت که سه فصل بزرگ ایران باستان، امپراتوری روم شرقی و حجاز را دربرمیگرفت. میرباقری در این مرحله همزمان به پیشتولید هم فکر میکرد؛ از طراحی دکورهای عظیم گرفته تا انتخاب بازیگرانی که بتوانند با لهجهها، زبانها و فرهنگهای متفاوت نقشآفرینی کنند.
این دوره طولانی برای برخی نشانه کندی و وسواس بیش از حد بود، اما برای میرباقری یک ضرورت محسوب میشد. او تجربه «مختارنامه» را داشت و میدانست اگر از همان ابتدا زیرساختها درست چیده نشود، پروژه در نیمهراه به گل خواهد نشست.
کلید خوردن تولید؛ از رویا تا واقعیت
بالاخره در دیماه ۱۳۹۸، پس از نزدیک به دو دهه انتظار و گفتوگو، دوربینها روشن شدند. «سلمان فارسی» رسماً کلید خورد. در همان آغاز، همه میدانستند که این پروژه یک کار معمولی نیست؛ لوکیشنهای عظیم در شهرک غزالی، بازسازی کاخ تیسفون و آتشکدهها، دکورهایی به وسعت دهها هزار مترمربع، صدها بازیگر و هنرور و البته استفاده از بازیگران خارجی برای بخشهای مرتبط با روم و بیزانس نوید یک اثر فکرشده را میداد.
اما درست در همان ماهها، جهان با بحرانی به نام کرونا مواجه شد. تصویربرداری پروژه بارها متوقف و از سر گرفته شد. محدودیتهای بهداشتی، بسته بودن مرزها و کاهش بودجه صداوسیما همه دست به دست هم دادند تا روند تولید به کندی پیش برود. در این میان، حادثه تلخ فرو ریختن یک پل در شاهرود که به مرگ دو هنرور انجامید، سایهای سنگین بر سر پروژه انداخت. اما با این همه، گروه سازنده از حرکت متوقف نشدند.
دکورهایی در اندازه تاریخ
برای فصل نخست که مربوط به ایران ساسانی است، دکورهایی بیسابقه در تاریخ تلویزیون ایران ساخته شد. مجموعههایی به وسعت ۸۵ هزار مترمربع که شامل بازار، معابد، کاخها و محلههای مردمی بود. تلاش شد کوچکترین جزئیات با دقت تاریخی بازسازی شود؛ از سنگنوشتهها گرفته تا پوشش سربازان و نحوهی معماری خانهها.
میرباقری بارها اذعان کرده که قصد دارد «جهان» سلمان را بسازد، نه فقط روایت خطی زندگی او! همین نگاه باعث شده است که پروژه نهتنها یک سریال، بلکه به نوعی بازآفرینی بصری تاریخ تلقی شود.
روایت چندلایه و جهانی
«سلمان فارسی» تنها یک قصه خطی از تولد تا مرگ یک شخصیت تاریخی نیست؛ بلکه روایتی است که سه جهان متفاوت را پیش چشم مخاطب میگذارد. جهان نخست، ایران باستان است؛ سرزمینی پرشکوه، اما گرفتار تضادها و بحرانها، جایی که سلمان در جستوجوی حقیقت پای در مسیر مهاجرت میگذارد. جهان دوم، امپراتوری روم شرقی یا همان بیزانس است؛ فضایی مسیحی، فلسفی و پر از جدلهای دینی و سیاسی که او بخشی از عمرش را در آن سپری میکند و سرانجام، جهان سوم، حجاز در روزگار پیامبر است؛ سرزمینی که در آستانه تحولی عظیم قرار دارد و سلمان در آن مأوای نهایی خود را پیدا میکند.
میرباقری تلاش کرده است هر یک از این جهانها را با زبان، فرهنگ و فرم بصری خاص خود تصویر کند. از معماری و لباسها گرفته تا موسیقی و دیالوگها، همهچیز بهگونهای طراحی شده تا تماشاگر تفاوت این سه اقلیم و در عین حال پیوند درونیشان را حس کند.
به همین دلیل «سلمان فارسی» فقط روایت زندگی یک فرد نیست؛ بلکه بازنمایی سه تمدن و سه افق فکری است که در نهایت در وجود یک انسان جستوجوگر به هم میرسند.
تأخیرها و توقعات
در این سالها، هر بار خبری از توقف یا کندی پروژه منتشر شد. برخی منتقدان از هزینههای سنگین گفتند و برخی دیگر از طولانی شدن زمان ساخت. اما اگر به مقیاس پروژه نگاه کنیم، شاید این تأخیرها چندان عجیب نباشد. ساخت «مختارنامه» هم نزدیک به هشت سال طول کشید و در نهایت به اثری ماندگار تبدیل شد. این بار، اما موضوع پیچیدهتر است؛ چرا که «سلمان فارسی» نه فقط یک قهرمان مذهبی، بلکه نماد ارتباط فرهنگی ایران و اسلام است و همین حساسیتها را دوچندان میکند.
نمایش برای مدیران صداوسیما
اخیراً بخشهایی از سریال برای مدیران صداوسیما نمایش داده شد؛ اقدامی که بیشتر بهمنزله گزارش روند کار و ارزیابی کیفیت است. شنیدهها حاکی از آن است که مدیران از مقیاس و کیفیت بصری کار شگفتزده شدهاند. لوکیشنهای بازسازیشده، میزانسنهای پرجزئیات و بازیهای بازیگران در این نمایش مورد توجه قرار گرفته است. البته همچنان نگرانیهایی درباره ادامهی روند تولید، هزینهها و زمان پخش وجود دارد، اما بهنظر میرسد پروژه همچنان حمایت نهادی را پشت سر خود دارد.
میراث میرباقری؛ چرا باید منتظر یک اثر فاخر بود؟
برای فهم چرایی اهمیت «سلمان فارسی» باید به کارنامه داوود میرباقری نگاهی انداخت. او با سریال «امام علی» در دهه هفتاد نشان داد که میتواند اثری دینی را به یک روایت دراماتیک پرکشش تبدیل کند. بعدها با «مختارنامه» ثابت کرد که میتواند پروژهای عظیم را با وجود همه سختیها به سرانجام برساند و اثری خلق کند که هنوز هم تکرارش مخاطب میلیونی دارد.
در کنار اینها، تجربه او در کارهای نمایشی دیگر مثل «معصومیت از دست رفته» یا سریالهای نمایش خانگی، چون «شاهگوش» و «دندون طلا» نشان داده که میرباقری نهتنها کارگردانی تاریخساز است، بلکه در روایت قصههای پیچیده، هدایت بازیگران و خلق شخصیتهای چندوجهی مهارت ویژهای دارد.
او فیلمسازی است که میداند چطور میان روایت مذهبی و جذابیت نمایشی تعادل ایجاد کند. همین تجربهها باعث میشود انتظار داشته باشیم «سلمان فارسی» هم فراتر از یک سریال معمولی باشد و به اثری ماندگار در تاریخ تلویزیون ایران بدل شود.
راهی که ادامه دارد
«سلمان فارسی» هنوز به پایان نرسیده است. شاید ماهها و سالهای دیگری طول بکشد تا تمام فصلهای آن ساخته و آماده پخش شوند. اما همین حالا نیز میتوان گفت که پروژهای استثنایی در تاریخ رسانهای ایران است؛ پروژهای که هم بهخاطر عظمتش و هم بهخاطر موضوعش، راهی دشوار و حساس را طی میکند.
اگر صداوسیما بتواند حمایت مالی و سازمانی خود را پایدار نگه دارد، اگر گروه سازنده با همان وسواس و دقت مسیر را ادامه دهد و اگر پخش آن در بستری مناسب و با تبلیغات کافی صورت بگیرد، بیشک «سلمان فارسی» میتواند نهتنها میراث تازهای برای میرباقری، بلکه نقطه عطفی برای تلویزیون ایران باشد.
انتظارها بالاست، هزینهها سنگین است و مسیر طولانی؛ اما تجربه نشان داده است که هرگاه میرباقری دست به کار شده، در نهایت مخاطب با اثری مواجه شده که سالها در ذهنها میماند. شاید همین حالا بتوان گفت که باید صبور بود و منتظر ماند؛ چرا که «سلمان فارسی» بیش از هر چیز، وعده یک اثر فاخر است.
َ
انتهای پیام/

