نگاهی به آیین خونصلح در لرستان/ وقتی بخشش، قانون را معنا میکند
در کوهستانهای سترگ و دامن فرهنگ غنی استان لرستان، سنتی دیرپا و ژرفاندیش به نام «خون صلح» یا «خون بس»، همچون ستونی استوار در نظام حل و فصل اختلافات قومی و عشیرهای ایستاده است.
«خون صلح»؛ تجلی عینی خرد جمعی، غیرت قبیلهای و تعهد عمیق به صلح
این آیین کهن، فراتر از یک سازوکار حقوقی ساده، تجلی عینی خرد جمعی، غیرت قبیلهای و تعهد عمیق به صلح و همزیستی در میان طوایف لر است. در سرزمینی که تاریخش با رشادتها و ایستادگی آمیخته، خون صلح بهعنوان ابزاری کارآمد و مقدس برای قطع چرخه انتقام و خشونت، تکامل یافته و جایگاه بیبدیلی در ساختار اجتماعی منطقه پیدا کرده است.
ریشههای خون صلح را میتوان در سنتهای دیرین ایرانی و بهویژه فرهنگ اصیل عشایری جستوجو کرد که بر شرف، تعهد، و پاسداری از امنیت جمعی تأکید دارند.

در مواقع وقوع جنایت (بهویژه قتل) که آتش کینه و انتقام میتواند نسلها را به کام درگیری بکشاند، بزرگان، ریشسفیدان مورد احترام طوایف و کدخدایان یا خانها وارد عمل میشوند. هدف آنها نه تشدید تنش، بلکه یافتن راهی برای «بستن خون» و «برقراری صلح پایدار» است. آنها با تکیه بر نفوذ معنوی، جایگاه اجتماعی و درک عمیق از قوانین نانوشته عرفی میانجیگری میکنند.
آیینی برای برقراری آشتی و بازگشت به نظم اجتماعی
فرآیند خون صلح، مراسمی پرشکوه و آیینی است که نماد آشتی و بازگشت به نظم اجتماعی محسوب میشود. در کانون این آیین، صلحخوانی قرار دارد. ریشسفیدان با بیانی شیوا و آمیخته به شعر و ضربالمثلهای لری، بر پیامدهای شوم ادامه خصومت، ارزش والای زندگی انسانی و لزوم حفظ وحدت طوایف تأکید میکنند. سپس، شرایط صلح مطرح میشود که اغلب شامل پرداخت «دیه» (دَیَت) یا «صلحنامه» به شکل مشخصی از غرامت (مالی، دامی یا حتی زمین) از سوی طایفه مقصر به طایفه مصدوم میشود. در گذشته و در قالب این آیین از طایفه یا خانواده قاتل زنی به عقد و نکاح یک نفر از خانواده یا طایفه مقتول در میآمد تا این پیوند جدید زمینه توقف اختلافات و درگیریهای طرفین باشد. پذیرش این شرایط و پرداخت دیه، بهطور رسمی و با تشریفاتی خاص، بهمعنای پایان رسمی دشمنی و آغاز دورهای جدید از روابط مسالمتآمیز است.

تسلیم در برابر حق و عدالت
در این آیین با گردهمایی سران و بزرگان طوایف درگیر در منازعه، فرد محکوم (قاتل) به صورت کفنپوش و با دستان بسته در برابر صاحبان حق (اولیای دم) قرار میگیرد. بر روی دستان محکوم یک سینی حامل یک قرآن کریم و یک کارد (آلت قتاله) قرار میدهند و محکوم از صاحبان حق میخواهد که یا به حرمت کتابالله او را ببخشند و یا او را بکشند و معمولا با مذاکراتی که از قبل توسط بزرگان و سران طوایف انجام میشود، صاحبان حق از حق خود گذشته و با بوسه بر کتاب آسمانی و مصحف شریف قرآن، دستان متهم را به نشانه آزادی و رهایی از بند باز میکنند.

خون صلح، صرفاً یک توافق مالی نیست؛ سوگندی مقدس و تعهدی همگانی به آیندهای عاری از خونریزی است. نقض صلحنامه، عملی ننگین و خلاف شرف تلقی میشود و مجازات اجتماعی سنگینی در پی دارد. این آیین، نمونهای بارز از حکمرانی محلی و حل اختلاف مبتنی بر جامعه است که قرنهاست کارآمدی خود را در حفظ ثبات نسبی در بافت پیچیده عشایری لرستان به اثبات رسانده است.
آنجا که خرد جمعی و ایمان در هم میآمیزند
این آیین در حقیقت نشان از تسلیم و تواضع قوم لر در برابر آیات الهی و تصمیم و خردجمعی بزرگان و ریشسفیدان محلی است. خون صلح، دریچهای است به سوی درک جهانبینی، ارزشهای اخلاقی و مکانیسمهای هوشمندانهای که مردمان سختکوش لرستان برای پاسداری از صلح و کرامت انسانی در دل تاریخ پرتلاطم خود پروراندهاند. سنتی که با وجود تحولات جامعه مدرن، همچنان بخشی زنده از حافظه جمعی و هویت فرهنگی این دیار است.

بازتاب خونصلح در هنر و فرهنگ لرستان
اهمیت این آیین و ارزش آن برای قوم لر تا حدی است که ناصر غلامرضایی هنرمند فیلمساز لرستانی در سال ۱۳۶۹ فیلم سینمایی «خون بس» را بر اساس داستانی از مرتضی مختاری تهیه و تولید کرد. در این فیلم ماهیت و نحوه برگزاری آیین خون صلح در لرستان و آثار و نتایج گذشت و سازش در برقراری صلح و آرامش در بین طوایف به تصویر کشیده شده است.
در بسیاری از اشعار، ترانهها و قطعات موسیقی لری نیز به اهمیت صلح و دوستی اشاره شده است و این امر نشان از بزرگ منشی و صلحطلبی قوم لر دارد.
به گفته یاراله کاکولوند معاون قضایی رئیس کل و رئیس شورای حل اختلاف استان لرستان، صلح و سازش ریشه در مبانی اسلامی، آیات قرآن، فقه جعفری، مذهب شیعه و فرهنگ ملی ما دارد و در رابطه با اهمیت آن آیات، روایات و احادیث مختلفی وجود دارد. در سوره آلعمران توصیه شده در دعاوی مختلف ابتدا از باب صلح و سازش وارد شده اگر صلح برقرار نشد از باب حکومتداری، رای مقتضی در محاکم صادر شود.
آنگونه که کاکاولوند میگوید: مردم و بزرگان قوم لر از گذشته به بحث صلح و سازش بسیار پایبند بودند و تا جای ممکن از مراجعه به دادگاهها و محاکم پرهیز کردهاند. بر همین اساس شورای حل اختلاف نیز به عنوان یک نهاد جایگزین رسیدگی قضایی صلح و سازش در دعاوی را در دستور کار خود قرار داده است.
اختلافهایی که برای همیشه کنار گذاشته میشوند
او میافزاید: مهمترین مزیت برقراری صلح و سازش در پروندهها این است که اختلافات و کدورتها به صورت ریشهای حل میشود، در حالی که برخورد قهری و تحکمی با برخی دعاوی مانند آتش زیر خاکستر عمل میکند و احتمال دارد به هر دلیلی و با هر جرقهای آتش این اختلافات شعلهورتر شود؛ لذا در قلع نزاع حکمی و قضایی اختلافات همچنان باقی میماند. این در حالی است که در فرآیند صلح و سازش رضایت قلبی و حاصل میشود، بسیاری از زندگیها از نو جریان مییابد و روابط طوایف و ایلات مجددا برقرار وکینهها کنار گذاشته میشود.
به گفته کاکولوند با تکیه بر همین فرهنگ و نگاه، در یک سال گذشته ۲۱ فقره قتل عمد در استان لرستان منجر به صلح و سازش شده است و سازش در این پروندهها به معنای جلوگیری از تشکیل چند صد پرونده قضایی در رابطه با هرکدام از این قتلهاست.
در برخی پروندههای قتل، بزرگان و ریشسفیدان شاید صدها بار برای اخذ رضایت با خانواده شاکی، تشکیل جلسه میدهند. مرسوم است که در این آیین باید رضایت قلبی همه اولیای دم و صاحبان حق و حتی طایفه آنها جلب شود. این اقدام برای این است که رضایت ۱۰۰ درصدی و حداکثری حاصل شود تا از بروز هرگونه اختلافی در آینده از سوی هر شخصی جلوگیری شود.
نگاهی جامعهشناختی به آیین خونصلح
مجتبی ترکارانی جامعهشناس لرستانی که سالها در حوزه فرهنگ و آیینهای بومی پژوهش کرده است در رابطه با این آیین، میگوید: پدیده خونصلح از منظر تاریخی و جامعهشناختی، محصول جوامعی است که در گذشته مکانیزمهای رسمی برای حل اختلاف نداشتند. این آیین با هدف فرو نشاندن نزاعها و رفع کینهها شکل گرفت و معمولاً از طریق پیوندهای خانوادگی مانند ازدواج میان خانوادههای درگیر اجرا میشد تا خصومتها به دوستی تبدیل شود.
دوگانگی میان فرهنگ سنتی و نظام حقوقی مدرن
به گفته او خونصلح در روزگار گذشته کارکردی اجتماعی و فرهنگی داشت، اما با ظهور نظام حقوقی مدرن، حل اختلافها به مسیر قانونی و قضایی هدایت شد و این سنت بهتدریج نقش پیشین خود را از دست داد. وی معتقد است جامعه امروز در نوعی دوگانگی قرار دارد؛ از یک سو بقایای فرهنگهای قبیلهای و انتقامجویانه هنوز در برخی مناطق وجود دارد، و از سوی دیگر، دستگاه قضایی مدرن در پی حل عادلانه اختلافها بر پایه قانون است.
او یکی از عوامل اصلی کمرنگ شدن این سنت را افزایش آگاهی و تحصیلات زنان میداند. در گذشته زنان برای فروکشکردن اختلافهای قبیلهای تن به ازدواج اجباری میدادند و عملاً قربانی اختلافها میشدند، اما امروز با رشد آگاهی اجتماعی و تأکید بر حقوق زنان، این نگاه منسوخ شده است.
این جامعهشناس با نگاهی انتقادی تأکید میکند که نباید انسانها قربانی اختلافهای قبیلهای شوند. به گفته او، اگر تعارض یا نزاعی در جامعه پیش میآید، باید دولت با ابزارهای حقوقی، انتظامی و فرهنگی وارد عمل شود تا مسئله در چارچوب قانون حل شود. او هشدار میدهد که ترویج بیضابطه آیین خونصلح نباید به این تصور دامن بزند که مرتکبان جرم میتوانند از مجازات بگریزند.

وی در ادامه به تغییر ساختار قدرت اجتماعی در مناطق محلی اشاره میکند و میگوید: در عصر امروز شبکههای اجتماعی مدرن و ارتباطات جدید جایگزین روابط سنتی شدهاند. امروز تصمیمگیریها متأثر از منافع اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی است و گاهی انگیزههای مادی در پذیرش صلح نقش دارد.
تعادل میان صلح و عدالت؛ راهی برای همبستگی پایدار اجتماعی
این استاد دانشگاه در پایان خاطرنشان میکند: دستگاه قضایی میتواند از جنبههای فرهنگی مثبت این سنت بهره ببرد، اما باید با ظرافت و دقت عمل کند. همانطور که فرهنگ بخشش باید تقویت شود، فرهنگ مسئولیتپذیری نیز نباید فراموش شود. ترویج افراطی بخشش ممکن است حس پاسخگویی اخلاقی را در جامعه تضعیف کند.
به اعتقاد او، تعادل میان صلح و عدالت شرط حفظ همبستگی اجتماعی است. خونصلح اگر در چارچوب درست فرهنگی و حقوقی بهکار گرفته شود، میتواند ابزاری برای تقویت دوستی، بخشش و آرامش در جامعه باشد ، اما اگر بیضابطه رواج یابد، خطر نادیدهگرفتن عدالت و حقوق افراد را در پی خواهد داشت.

بر پایه این گزارش؛ سنت «خونصلح» را میتوان آیینهای دانست از گذار جامعه ایرانی از ساختارهای قبیلهای به نظم حقوقی مدرن. آیینی که زمانی برای جلوگیری از خونریزی و انتقام کارکردی حیاتی داشت، امروز در پرتو آگاهی عمومی، گسترش آموزش و حاکمیت قانون، معنایی تازه یافته است. اکنون وظیفه نهادهای فرهنگی و قضایی آن است که از بستر تاریخی این سنت، پیام صلح، گذشت و همدلی را استخراج کنند، بیآنکه عدالت و مسئولیت اجتماعی در حاشیه قرار گیرد.
خونصلح اگر در چارچوب قانون و اخلاق احیا شود، میتواند به الگویی بومی برای «عدالت ترمیمی» تبدیل شود؛ الگویی که هم ریشه در فرهنگ ایرانی دارد و هم با ارزشهای انسانی معاصر سازگار است. چنین نگاهی نه بازگشت به گذشته، بلکه گامی است به سوی جامعهای که در آن بخشش و عدالت دوشادوش هم گام برمیدارند.
انتهای پیام/

