حمایت از خبرنگاران در حقوق بینالملل؛ وجدان بیدار جهان و مسئولیت حقوقی دولتها
حسن عبدلیان پور در یادداشتی که به مناسبت روز خبرنگار در اختیار خبرگزاری میزان قرار داد نوشت: حمایت از خبرنگاران در نظام حقوق بینالملل، نه یک ضرورت اخلاقی صرف، بلکه یک التزام حقوقی روشن و چندلایه است؛ التزامی که در دو بعد مکمل قابل تحلیل و ارزیابی است: اولا، در چارچوب حقوق بینالملل بشردوستانه که در بستر مخاصمات مسلحانه، خبرنگاران را ذیل حمایت از غیرنظامیان جای میدهد و آنان را مشمول قواعد حمایتی همانند کنوانسیونهای ژنو و پروتکل الحاقی اول (۱۹۷۷) میسازد؛ و ثانیا، در حوزهی حقوق بشر بینالملل که در وضع صلح نیز، آزادی بیان و آزادی رسانه را بهعنوان حقوق بنیادین انسان مورد شناسایی قرار داده و دولتها را ملزم به تضمین، حمایت و عدم مداخله در آن میداند.
از منظر حقوقی، نقض حقوق خبرنگاران در عرصهی ملی یا بینالمللی، واجد پیامدهایی چندگانه و بنیادین است:
اولا، تخلف از تعهدات بینالمللی دولتها که به موجب الحاق به معاهدات الزامآور نظیر میثاق حقوق مدنی و سیاسی یا پروتکلهای الحاقی به کنوانسیونهای ژنو، به حمایت از تمامیت جسمی و معنوی اشخاص، از جمله خبرنگاران، متعهد شدهاند.
ثانیا، نقض قواعد عرفی حقوق بینالملل بشردوستانه که نه تنها در زمان جنگ، بلکه در بحرانهای داخلی و مخاصمات غیردولتی نیز اعتبار دارند.
ثالثا، تضعیف ساختاری نظم حقوق بشر جهانی، چرا که حمله به خبرنگار، حمله به صدای قربانیان و وجدان جامعه جهانی است.
رابعا، تحقق مسئولیت بینالمللی دولت ناقض که میتواند از طریق دیوان بینالمللی دادگستری، دیوان کیفری بینالمللی یا نهادهای منطقهای حقوق بشری، پیگیری شود.
در این چارچوب، کمیسیون حقوق بینالملل سازمان ملل متحد نیز در پیشنویس مواد مربوط به «مسئولیت دولتها در قبال اعمال متخلفانه»، صراحت دارد که تعرض به تمامیت جسمانی یا معنوی افراد، نقض مستقیم تعهدات بینالمللی تلقی شده و مستوجب جبران خسارت و تضمین عدم تکرار است. خبرنگار، بنا بر موقعیت حرفهای خویش، از مصادیق بارز چنین حمایتهایی است.
خبرنگار و جنگ روایتها در حمله ۱۲ روزهی رژیم صهیونیستی علیه ایران
در جریان جنگ ۱۲ روزهای که با حمله برنامهریزیشده و ناجوانمردانهی رژیم صهیونیستی علیه خاک ایران و متحدان محور مقاومت رقم خورد، رسانهها و خبرنگاران مستقل، بهویژه آنان که در نقاط حساس عملیات یا مناطق هدفگیریشده مستقر بودند، در معرض نقض فاحش اصول مسلم حقوق بینالملل قرار گرفتند. اسناد تصویری و شواهد میدانی متعدد، گویای آن است که هدف قرار دادن مستقیم خبرنگاران، دفاتر رسانهای و زیرساختهای مخابراتی نه از روی اشتباه، بلکه در قالب سیاست سیستماتیک سانسور و حذف صدای مقاومت صورت پذیرفت؛ امری که چنانچه در یک نظام بیطرف قضایی رسیدگی شود، بهروشنی قابلیت انطباق با عناصر تشکیلدهندهی جنایت جنگی را دارد.
آنچه در این جنگ، بیش از همه خودنمایی کرد، نبرد روایتها و تلاش برای خاموشسازی حقیقت بود. خبرنگارانی که در دل آتش، مشغول مخابرهی صدای ملت ایران بودند، با همان شدتی هدف قرار گرفتند که زیرساختهای دفاعی کشور؛ گویی جنگ صرفاً با موشک نبود، بلکه با دوربین، قلم، اینترنت و حقیقت نیز اعلان جنگ شده بود.
از این منظر، سکوت مجامع بینالمللی و نهادهای حقوق بشری در قبال این سطح از خشونت علیه خبرنگاران، نه تنها با فلسفه وجودی آن نهادها ناسازگار است، بلکه مشروعیت ادعای بیطرفی آنها را نیز زیر سوال میبرد؛ و در نهایت اینکه خبرنگار در جهان امروز، دیگر فقط راوی یک خبر یا ناقل یک گزارش نیست؛ او حافظ حقیقت است، و حقیقت، نخستین قربانی هر جنگ، هر دروغ و هر سرکوب سازمانیافته است. اگر از خبرنگار، بهویژه در میانهی آتش، خون و تحریم، حمایت نشود، دیر یا زود، باید فاتحهای برای شفافیت، مسئولیتپذیری و حقیقتطلبی در عرصهی جهانی خواند.
انتهای پیام/

