رمزگشایی از پیامهای متعارض دولت ترامپ

حنیف غفاری، کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی برای میزان به بررسی و تحلیل مواضع متناقض دولت آمریکا در قبال ایران پرداخته است.
در ادامه این یادداشت را میخوانید:
درست در زمانی که قرار بود دور چهارم مذاکرات هستهای غیرمستقیم تهران-واشنگتن در رم، پایتخت ایتالیا برگزار شود، شاهد به تعویق افتادن این مذاکرات بودیم.
منابع گوناگون خبری و تحلیلی، گمانهزنیهای زیادی در این باره مطرح کردند که مهمترین آنها عبارتند از: وضع تحریمهای جدید از طرف دولت آمریکا علیه ایران، تهدید امنیت ایران از طرف وزیر دفاع دولت ترامپ، اختلافهای داخلی در دولت آمریکا درباره مذاکرات، عقبنشینی آمریکا از پذیرش اصل غنیسازی در خاک ایران و ....
واقعیت امر این است که همه این دلایل «هست» و در حقیقت هیچ یک از آنها «نیست»! در این باره نکاتی وجود دارد که لازم است مدنظر قرار گیرد:
نخست اینکه ترامپ نسبت به رویکرد سلبی افرادی مانند مایک والتز و روبیو در قبال مذاکرات هستهای با ایران آگاه است و این مسئله، در عرض ۲۴ ساعت اخیر برای رئیسجمهور آمریکا محرز نشده است! به عبارت بهتر، برکناری والتز معلول مخالفت وی با روند مذاکرات نبوده و باید در این باره به دنبال دلایلی دیگر بود.
نکته دوم اینکه مخالفت افرادی مانند مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا با غنیسازی در خاک ایران (حتی در حد ۳.۶۷ درصد) نیز موضوع تازهای نیست و ترامپ حتی پیش از آغاز اولین دور مذاکرات مسقط نسبت به این مسئله آگاه بوده است.
نکته حائز اهمیت اینکه ویتکاف، نماینده آمریکا در مذاکرات، از همان دور نخست مدعی بود که کاخ سفید مشکلی با فرآیند غنیسازی صنعتی در خاک ایران ندارد و اکنون، شاهد ارسال پیامهای متفاوتی در این خصوص هستیم!
- بیشتر بخوانید:
- تعهد به دیپلماسی؛ حلقه مفقوده رویکرد آمریکا به مذاکرات غیرمستقیم با ایران
- مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا؛ جدیت در تهران و اختلاف در واشنگتن
نکته سوم اینکه دولت آمریکا بهصورت غیررسمی تعهد داده بود که در دوران برگزاری مذاکرات، تحریمی علیه ایران وضع نکرده و تهدیدی نیز علیه کشورمان صورت ندهد. اما نهتنها وزیران دفاع و خارجه آمریکا، بلکه شخص رئیسجمهور این کشور صراحتا هم ایران را تهدید کرده و هم ما را تحریم کردند!
چینش این مؤلفهها در کنار یکدیگر نشان میدهد که آمریکا در حال پیادهسازی یک فرمول نخنما در مواجهه با پدیده مذاکرات هستهای است؛ اینکه در یک بستر زمانی واحد، چندین سیگنال متعارض و پارادوکسیکال را به ایران و نظام بینالملل مخابره کند تا به قول خود، ابعاد فرامتنی مذاکرات را دِفرمه سازد.
هدف واشنگتن از این دفرمهسازی، تاثیرگذاری بر متن مذاکرات و تغییر خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران است.
واقعیت امر این است که جمهوری اسلامی ایران، عاقلانه و قاطعانه در حال رصد ماهیت و شکل بازی تاکتیکی دولت ترامپ در مذاکرات بوده و هرگز اجازه نخواهد داد واشنگتن با دستکاری افکار عمومی و ارسال پیامهای چندگانه و متناقض، خطوط قرمز ایران را در پرونده هستهای تغییر داده یا حتی کمرنگ سازد.
آنچه ترامپ از آن بهعنوان عقلانیت تاکتیکی یاد میکند، در آیندهای نزدیک میتواند تبدیل به پاشنه آشیل سیاست خارجی وی شود؛ آمریکا فرصت بسیار اندکی جهت جبران مافات در مذاکرات هستهای با تهران دارد و بهتر است او صبر استراتژیک ایران را بیش از این در مواجهه با توطئههای تکراری خود محک نزند.
انتهای پیام/