ماجرای نبش قبر و پیکری که ماه ها بعد از دفن سالم بود

23:10 - 09 فروردين 1397
کد خبر: ۴۰۶۶۹۳
تعداد نظرات: ۳ دیدگاه
با حکم قضایی، کار نبش قبر انجام شد و آنچه که مشاهده کردیم بسیار غیر باور بود.
نبش قبر به گزارش خبرنگار گروه جامعه ، سال ۱۳۶۹ بود. من مسئول پذیرش سازمان بودم. آن موقع سیستم ثبت و دریافت مشخصات به صورت دستی انجام می‌شد. مانند امروز نبود که همه چیز به صورت اتوماتیک و ماشینی انجام شود.
 
ما چند نفر داشتیم که کار‌های اداری مردم را انجام می‌دادند. معمولاً سرمان خیلی شلوغ بود. یک روز دو خانم میانسال مراجعه کردند. از نوع پوشش آن‌ها مشخص بود که از خانواده‌های مذهبی و معتقد بودند. آنها را دعوت کردم که روی صندلی بنشینند و بگویند که چه می‌خواهند.
 
درخواست آن‌ها کمی عجیب بود. حکمی از یکی از شعبات دادگاه داشتند مبنی بر مجوز نبش قبر جنازه یک خانم که حدود ۲ یا ۳ ماه پیش دفن شده بود.
 
کمی تأمل کردم، با توجه به داشتن دستور قضائی و قانونی، نبش قبر بلامانع بود، ولی از لحاظ انسانی سعی کردم که از این خواسته دست بردارند. اما تلاش من کارگر نشد و آن‌ها اسرار داشتند که این مهم انجام شود و گفتند: پس از پیدا شدن وصیتنامه متوفی و سفارش او مبنی بر اینکه پس از مرگش در وادی الاسلام شهر قم دفن شود، ما می‌خواهیم بنابر وصیتش این کار انجام شود.
 
حتی در وصیتنامه نیز اشاره کرده که اگر هم جنازه من دفن شده بود باید نبش قبر شود و جنازه منتقل شود. من با شنیدن این موضوع و اصرار متوفی در زمان حیاتش، متقاعد شدم و کار را پیگیری کردم تا انجام شود.
 
با مسئولین ذیربط هماهنگ کردم. نیرو‌های واحد دفن در اختیار قرار گرفتند و کار‌ها انجام شود، ولی مهمتر از نبش قبر، فرستادن و انتقال جسد بود به شهر مقدس قم که خود این کار داستانی بود.
 
معمولاً جنازه بعد از چند روز متلاشی می‌شود، بو می‌گیرد و شرایط خوبی ندارد. هیچ راننده‌ای نبود که این کار را قبول کند. با اینکه یکسری از این ماشین‌های بنز داشتیم که اتاقک حمل جنازه با قسمت راننده جدا بود، ولی باز هم کسی زیر بار این کار نرفت.
 
در نهایت به ذهنم آمد که از راننده‌های یک شرکت خصوصی که گاهی در حمل جنازه به سازمان کمک می‌کردند استفاده کنم.
 
در بین راننده‌های این شرکت یک نفر را می‌شناختم و ارادت متقابلی بین ما بود. ایشان همیشه به من لطف داشت. خلاصه با وی تماس گرفتم و او قبول کرد که این کار را انجام دهد.
 
ماشین او یک استیشن معمولی بود و هیچ فاصله‌ای بین راننده و جنازه نبود. با این حال او قبول کرد و فرستادمش به قطعه مورد نظر و من هم خیالم راحت شد که کار انجام شده است.
 
مشغول رفع و رجوع کار‌های دیگر شدم. حدود یک ساعت و یا بیشتر گذشت. تلفنم زنگ زد و دیدم راننده با صدای بلند گریه می‌کند و می‌گوید فلانی بیا! خواهش می‌کنم بیا. من گفتم: گفته بودم که این مورد شرایط عادی ندارد. خودت قبول کردی. گفت: نه اشتباه نکن بیا خودت ببین.

من رفتم پائین، کنار آمبولانس، انگار نه انگار که این جنازه بیش از چند ماه است که دفن شده. کفنی سفید و روشن، بوی خوش و معطر از این جنازه بلند بود. همه گریه می‌کردند. عجیب بود. باورش هم عجیب است. نمی‌دانم چگونه و با چه حالی دفترم برگشتم.
 
آن دو خانم برای ادامه کار‌های اداری آمدند. ناخودآگاه پرسیدم: ایشان کی هستند؟ چه کرده اند؟ شما را به خدا بگوئید. آن‌ها گفتند: هیچ. ایشان هم یک انسان معمولی مثل ما بودند. فقط صبح‌های جمعه زیارت عاشورای ایشان ترک نمی‌شد. با زیارت عاشورا مأنوس بود.
 
من تعجب نکردم. در این سال‌ها که در سازمان بهشت زهرا (س) مشغول کارم، زیاد شنیده بودم کسانی که با زیارت عاشورا و در یک کلام با امام حسین (ع) سر و سری دارند، متفاوت اند. اصلاً همه چیز آن‌ها تفاوت دارند. خیلی از اینکه همکاری کرده بودم تا وصیتنامه این خانم اجرا شود راضی بودم.
 
بر اساس خاطره‌ای از کارمند بهشت زهرا
 


علی
|
Iraq
|
۲۳:۱۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۰۴
0
0
سال ۹۶داخل گنبدامام حسین شدم که ۵۰۰سال از ساخت آن که خشت و گل بود می گذشتیعنی دوران حکومت صفویان موریانه چوب هایی را که به صورت ضربدرنصب شده بودن خورده بودن اما در مدت این ۵۰۰سال گنبد نریخته بود
فدای مردمم هستم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۲/۰۷
0
0
بله این چیزها رو هست و خیلی زیاد هم هست و من شنیدم.انسان وقتی باخدا رفیق باشد و از او طلب کندو از او بخواهد دیگه نیازی به هیچ چیزی ندارد.بلاخص افرادی که عاشق ائمه اطهار علیهم السلام هستند ، این اشخاص نزد پروردگار متعال گرامی و عزیز هستند.من خدا را هزاران بار شکر میکنم که بنده او هستم و هزاران بار شکر میکنم که نعمتی مانند حضرت امام حسین ع به ما داده تا با توسل به او و خاندان مطهرش ، گره از این دنیا باز کنیم و بتوانیم با اعمال خوب و پسندانه خودمان ، کاری که مقبول ربی تعالی و ائمه اطهار هست را انجام دهیم و توشه آخرت را آماده سازیم.خدا را هزاران بار شکر.
رضا دعایی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۳۵ - ۱۴۰۲/۰۵/۲۸
1
0
سلام و درود.هرمسله ای در جهان پایه علمی وصحت وسقم پایدار ومنطقی داره.که اعتقادات فلسفه وحکمت خودش رو داره.مثل وجود هوا که اثبات شدنی هست اما قابل روییت نیست.بنابراین در این روایت نمیشه شک کرد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *