«همیشه مربی» روی پله دوم نشست

11:00 - 20 بهمن 1400
کد خبر: ۷۹۵۲۶۶
چاپ دوم «همیشه مربی» روایتی از فعالیت‌های فرهنگی و سیره تربیتی شهید محمد عبدی، معلم و استاد پرورشی، توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

- «کتاب همیشه مربی» مجموعه گفتار‌های مرتبط و به هم پیوسته‌ای از فعالیت‌های فرهنگی و سیره تربیتی شهید محمد عبدی به قلم حسن مجیدیان به رشته تحریر در آمده و توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.

این کتاب که حاصل گفتگو با خانواده، دوستان و شاگردان شهید است در سه فصل با عناوین «خدا کند همیشه جا برای دویدن باشد»، «خداوند مرا آفریده است برای معلمی و مربی‌گری» و «من مثل حضرت زهرا (س) شهید می‌شوم» تدوین شده است. شهید محمد عبدی در دهه ۱۳۷۰ در شرق تهران و منطقه تهرانپارس از جمله بسیجیان فعال و مربیان با همتی بود که در سنگر مسجد و مدرسه در ارتباط فعال و سازنده با جوانان و نوجوانان، نقشی ویژه و ماندگار داشت.

ناگفته‌های از یک مربی شهید بر روی پله دوم«شهید محمدعبدی» را آن‌ها که دغدغه «بچه‌های مردم» را دارند، خوب می‌شناسند. محمد عبدی، مربی و معلم و دلسوز نوجوان و جوان بود. عمر کوتاه و پرمخاطره او بر سر تربیت نسلی گذشت که قرار است در آینده بسیار نزدیک، علمدار عرصه فرهنگ و تربیت این انقلاب باشند. او و هم نسلان و هم‌قطارانش بعد از رحلت امام راحل (ره) و با آغاز دهه‌ی ۱۳۷۰ و خوابیدن شور و حال جنگ، به اقتضای ضرورت آن دهه و آن سال‌ها، در سنگر فرهنگ مشغول مجاهدت و فعالیت شدند. شب و روزشان و جوانی و سرمایه و استعداد و آینده‌شان را به این مسیر آوردند و کار کردند. در این میان محمد عبدی، اما چیز دیگری بود! او با آتش درون، پیوسته در مخاطره سوختن و در سودای رفتن بود؛ و عاقبت سوخت و رفت...

در تمام این سال‌ها ضرورت پرداختن به زندگی او و جمع آوری خاطراتش دغدغه شاگردان او بوده است. این مهم به لطف الهی در یکی دو سال گذشته منجر به تولید کتاب «همیشه مربی» شد. از آنجا که هنوز یاد و نام او و روش‌ها و توصیه‌های او در فضای تربیتی در بین دوستان و شاگران او زنده است، بخش اعظم کتاب را خاطرات تربیتی و سر و کله زدن‌های او با بچه‌های نوجوان تشکیل می‌دهد. همچنین به فعالیت‌ها و دوندگی‌های او در مسجد و پایگاه بسیج و مدرسه و حال و هوای این شهید عزیز در ماه‌ها و روز‌های پایانی زندگی او و حضور و مأموریتش در استان سیستان و بلوچستان پرداخته شده است.

در یکی از خاطراتی که از سوی دوستان شهید عبدی نقل شده است، می‌خوانیم:

یک روز وقتی فهمید جمعه بیستم ماه رمضان قرار است شهداء را تشییع کنند، شب نوزدهم با تعدادی از بچه‌ها به معراج شهداء رفت و آنجا ماند و شب قدر خود را با شهداء سپری کرد؛ آن شب به یکی از دوست‌هایش گفته بود: «من آنچه را که می‌خواستم، بدست آوردم و گرفتم.»

علاقه‌مندان جهت تهیه کتاب می‌توانند از طریق سایت رسمی انتشارات شهیدکاظمی (https://nashreshahidkazemi.ir/) و یا ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه کنند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *