سبعیت سعودی- صهیونیستی
به گزارش گروه فضای مجازی ؛ آنچه که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه خاورمیانه میگذرد، در واقع به طور مسقیم و غیرمستقیم تابعی از یک جریان مهم به نام جریان انقلابی و اسلامی با هدف از بین بردن سلطه خارجی است که از آن جمله میتوان به زورآزمایی غرب در منطقه به عنوان عاملی مؤثر و اصلی در بسیاری از قضایایی که پس از استقرار جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت، اشاره کرد. رژیم صهیونیستی به نمایندگی از صهیونیسم جهانی و قدرتهای بزرگ اروپایی و آمریکا در منطقه به عنوان عامل اجرای سیاست ادامه سلطه و استثمار، نه تنها حمایت و تقویت گردید بلکه مدیریت اجرا این سیاستها را نیز بر عهده گرفت. بنابراین آنچه که ما در طول سالیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد آن بودیم، چیزی جز روشهای مختلف عملیاتی کردن طرحهای استعماری استکبار نبوده است. بحرانهای داخل کشور اعم از تجزیهطلبی و درگیری گروههای ضدّانقلاب و جنگل تحمیلی و آنچه که در کشورهای دیگر از جمله در مصر، لبنان، سوریه، عراق، یمن، ایران، بحرین، افغانستان، پاکستان، لیبی و تونس در بیش از سه دهه گذشته شاهد آن بودیم، در واقع بخشی از طرح مهار انقلاب اسلامی و تداوم سلطه غرب بوده است. توطئهآفرینی استکبار در برخی موارد صددرصد موفقیت آمیز، در بخشی دیگر نیز کاملاً ناموفق بود و در بعضی کشورها هم موفقیت نسبی به دست آمد. به هر حال اجرای این طراحی ادامه یافت زیرا بر اساس یک اصل اساسی که اروپا و آمریکا آن را برگزیدند، رژیم صهیونیستی به عنوان مهمترین و تعیینکنندهترین سدّ دنیای غرب در مقابل جهان اسلام معیّن گردید. بنابراین، رژیم صهیونیستی با تمام امکانات، مورد حمایت قرار گرفت و توطئهها به انحاء مختلف یکی پس از دیگری شکل گرفت که قطعاً در آینده نیز این روند ادامه خواهد داشت.نکته اینجاست که انتظار استقرار صلح و ثبات در این منطقه با وجود غدّه سرطانی صهیونیسم، انتظاری کاملاً به دور از واقعیت است. موضع حضرت امام(ره) در سال 42 مبنی بر اعلام رژیم صهیونیستی به عنوان بزرگترین تهدید جهان اسلام، شعار یا سخنی از روی احساسات نبود بلکه با درک دقیق و عمیق واقعیت بیان گردید و صحت گفتار ایشان در طول سالها به اثبات رسید.
این ذهنیت در میان برخی وجود داشت که دولتهای منطقه، دولتهایی نیمه ملی و نیمه وابسته هستند و حداقل، با دشمنان نشاندار مردم، ائتلاف و همپیمانی نخواهند داشت. اما برخلاف تصور، اولین مورد از نقض چنین گمانهای، صدام بود که ماهیت وابسته و اوج سرسپردگی خود را برای ویرانی کامل این منطقه رونمایی کرد. پس از آن شاهد اقدامات سادات و حسنی مبارک در مصر بودیم. مورد اخیر از حکومتهای وابسته، دولت سعودی است که بعد از چندین دهه سرپوش گزاردن بر ماهیت وابستگی و نهایت دشمنی با ملتهای منطقه، سرانجام چهره واقعی خود را نشان داد. دولت سعودی بر اساس مدارک و اسناد موجود و همچنین تحلیل عملکرد این کشور، به دولتهای استعماری بزرگ وابستگی کامل داشته و برای تداوم سلطه در منطقه هماهنگی تامّی برقرار کرده است. این هماهنگی شامل اجزا و ارکان مختلف اعم از اجرای طرح کاهش قیمت نفت، توطئه در کشورهای منطقه برای سرکوب قیامهای مردمی از جمله مردم بحرین است. آخرین مورد از اقدامات دولت سعودی در نشان دادن ماهیت خود در هماهنگی با منافع غرب در منطقه، مخالفت با استقلال مردم و تضادّ با اسلام آزادیخواهانه، انقلابی و کفرستیز، تهاجم گسترده دولت سعودی به کشور یمن و قتل عام مردم این کشور است. دولت سعودی در این اقدام، توجیهی دارد که بسیار غیرمنطقی و غیرقانونی و غیرانسانی است و آن اینکه دولت قانونی یمن از آنها درخواست حمایت از موجودیت خود را نموده و لذا برای بازگرداندن دولت قانونی به قدرت، دست به تهاجم زدهاند. این توجیه با عملکرد آنان در یمن، مطلقاً مطابقت ندارد. کشتار مردم بیدفاع، نابود کردن مراکز عمومی و زیرساختهای کشور، از بین بردن منابع غذایی و محاصره زمینی، دریایی و هوایی یمن با این منطق به هیچ وجه سازگاری ندارد. به علاوه اینکه باید به این سوال نیز پاسخ داده شود که چه کسی به دولت عربستان این اجازه را داده است که به کشور دیگری برای دفاع از دولتی حمله کند؟ مشخص نیست که هدف این تهاجم دقیقاً چه کسانی هستند و عربستان با چه کسانی در یمن میجنگد؛ آیا با مردم یا با مخالفین دولت سرنگون شده میجنگد و یا هدفش بازگرداندن نظام دستنشاندهای است که منافع غرب و آل سعود را احیا کند؟ دولت سعودی از گذشتههای دور به این دلیل که مردم این کشور حاضر نیستند اهداف سلطهجویانه آن را بپذیرند، حساسیت ویژهای نسبت به مردم یمن داشت. علاوه بر این، از لحاظ اعتقادی، عربستان خود را به نهج ساختگی وهابیت منتسب میداند، در حالی که مردم یمن با این مذهب ساختگی و استعماری مخالفند و بیش از هر چیز خود را به اسلام واقعی معتقد و پایبند میدانند. جنایتی که سعودی در یمن در حال ارتکاب است، دقیقاً شکل دیگری از سبعیت رژیم صهیونیستی است که در فلسطین و لبنان روی میدهد و نسخه مشابهی است از آنچه داعش در سوریه و عراق در حال انجام است.
به عبارت دیگر تمامی این حوادث به ظاهر غیرمرتبط، اجزای یک طرح هستند و آن عبارت است از ویرانی خاورمیانه و به جای گذاشتن منطقهای سوخته برای اینکه امکان مقاومت در برابر سلطه غرب از آنان گرفته شود؛ نیازها، ویرانیها و عقبماندگی آنان به حدّی باشد که هرگونه عقبنشینی و ذلتی را در مقابل غرب بپذیرند و از همه مهمتر برای موجودیت رژیم صهیونیستی هیچگونه تهدیدی را موجب نشوند. بنابراین، پیام روز گذشته سید مقاومت(دبیرکل حزبالله لبنان) به اجلاسیه تشکل اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم در حمایت از مردم یمن را باید در چارچوب این تحلیل ارزیابی نمود و سنجید.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.

