سریال میراث؛ موفق در روایت یا اسیر کلیشهها؟
پسریال «میراث» که این شبها از شبکه دو سیما در حال پخش است، روایتی درباره یک روحانی جوان است که به یک باره اموال قابل توجهی به او میرسد و صاحب یک کارخانه بزرگ با تعداد زیادی کارگر و کارمند میشود. سریال قصد دارد با استفاده از این فضای روایی اهمیت کارآفرینی و برونرفت از تنگناهای اقتصادی را به تصویر بکشد و در این زمینه تلاش کرده است تا نقش روحانیت را برجسته کند.
همین قصه یک خطی نشان میدهد که این سریال پتانسیل افتادن در دام کلیشههای مرسوم سریالهای تلویزیونی را دارد، اما سعی کرده است در لحن کمی متفاوت باشد و از آنها فاصله بگیرد.
«میراث» علاوه بر قصه محوری، چند داستان موازی دیگر را نیز در دل خود جای داده است که همین موضوع باعث شده است تا روند کلی سریال کمی با چاشنی طنز و لحن شیرین درآمیخته شود و فضایی خانوادگی و دوستانه را ترسیم کند، اما ضعف اصلی سریال چندپاره شدن قصهها و تداوم نداشتن داستان شخصیتهای فرعی در طول روایت است. در بخشهایی از سریال قصهها بعضا رها شدهاند یا ترتیب علت و معلولی در آنها رعایت نشده است و همین موضوع باعث گم شدن خط اصلی داستان و پرش قصه برای مخاطب میشود.
حضور بازیگرانی همچون داریوش کاردان، امیرحسین صدیق، لعیا زنگنه و ثریا قاسمی رنگ و لعاب خاصی به این سریال بخشیده و توقعات از آن را چند برابر کرده است. بازیگرانی که به جهت شرایط پیچیده تلویزیون در سالهای اخیر کمتر مقابل دوربین رفتهاند، اما در این سریال ایفاگر نقشهای اصلی بودهاند.
نقش آفرینی روحانیت در کارهای نمایشی پیش از این نیز در سینما و تلویزیون اتفاق افتاده است و نمونههای موفقی مانند «طلا و مس»، «فرشتهها باهم میآیند»، «روز بلوا» و… وجود دارد که در این ژانر خوش درخشیدند. پرداختن به قصههایی با مرکزیت یک روحانی بارها و بارها در سینما و تلویزیون رقم خورده است و همیشه با استقبال مخاطبان نیز همراه بود. یکی از دلایل این موضوع میتواند ملموس بودن این قشر از جامعه ایرانی برای مردم کوچه و بازار باشد که در بسیاری از موارد نقش پررنگی در زندگی روزمره همه مردم دارند.
به اعتقاد بسیاری از منتقدان هنری و حتی جامعهشناسان فرهنگی، هنوز اقشار مختلفی از جامعه ایران راهی به سینما و تلویزیون پیدا نکردهاند و اثری از آنها در کارهای نمایشی دیده نمیشود. باید پذیرفت که ایران منحصر به چند قشر خاص یا چند شهر بزرگ نیست و وسعتی به اندازه یک تاریخ و فرهنگی ریشهدار دارد که باید همه ابعاد آن در آثار هنری نمایان باشد و همه مخاطبان سهمی از تولیدات هنری خصوصا تلویزیونی داشته باشند.
از این جهت موضوع زندگی روحانیون و نقشآفرینی خانوادگی و اجتماعی آنها در جامعه، از آن دست کارهایی است که به دلیل اهمیت و حساسیت موجود همیشه مورد اقبال هنرمندان دغدغهمند و مخاطبان بوده است. مهمترین و شاید اصلیترین موضوع در پرداختن به این جنس از آثار دوری از کلیشههای مرسوم و آشنای مخاطبان است که باعث میشود کارهای ضعیفی تولید شوند. سریال «میراث» تلاش کرده است که با استفاده از لحن جدیدی از این کلیشهها دوری کند و قصه خود را سر راست و بدون لکنت تعریف کند. این امر تا حدودی در این سریال موفق بوده است اما در بخشهایی نیز خالی از ایراد نیست. به طور مثال سکانس خفتگیری از یک روحانی در بدو ورود به شهر تهران جسورانه پرداخت شده است اما علیرغم ایدههای خوب در فیلمنامه این سریال، در عمل خروجی برخی از آنها استاندارد نیست. هرچند به نظر میرسد سریال «میراث» تلاشی در جهت تصویر کردن پیوند جامعه با روحانیت باشد اما در بخشهایی نیز به سمت شعار دادن حرکت کرده است.
سریال «میراث» تجربه دیگری برای روایت زندگی و نقشآفرینی روحانیون در جامعه ایران است که نشان میدهد همچنان این ژانر ویژه و خاص در سینما و تلویزیون جای کار دارد.
انتهای پیام /

