سند امنیت ملی ترامپ؛ از اول آمریکا تا آمریکای تنها
عابد اکبری، کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی برای میزان به تشریح ابعاد سند امنیت ملی آمریکا در دوره دونالد ترامپ، رئیسجمهور این کشور پرداخته است.
متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
سند امنیت ملی ۲۰۲۵ آمریکا بیش از آنکه محصول یک محاسبه راهبردی دقیق باشد، بازتاب سردرگمی و انحصارگرایی راهبردی واشنگتن در جهانی است که دیگر حاضر نیست تحت نفوذ یکجانبه آمریکا عمل کند. این سند نشان میدهد شعاری که با «اول آمریکا» آغاز شد، امروز در مسیر تبدیل شدن به «تنها آمریکا» و نهایتاً «آمریکای تنها» حرکت میکند؛ زیرا واشنگتن همچنان جهان را نه بر اساس منطق موازنه و همکاری، بلکه بر پایه تصور استثناگرایانه و حق ویژه برای مداخله تفسیر میکند.
در بخشهای مختلف سند، ایران بارها بدون هیچ تحلیل زمینهای و تاریخی «نیروی بیثباتکننده» معرفی شده است؛ گویی چهار دهه تحریم، محاصره اقتصادی، حضور نظامی گسترده آمریکا در اطراف مرزهای ایران و مداخلات متعدد واشنگتن در منطقه هیچ نقشی در شکلگیری رفتار امنیتی تهران نداشته است. این نگاه یکجانبه، بیش از آنکه تحلیل باشد، نوعی حذف واقعیتهای تاریخی و ساختاری است که بر رفتار ایران اثر گذاشتهاند. نتیجه چنین رویکردی، کاهش توان فهم سیاست خارجی ایران به «تهدیدی ذاتگرایانه» است و امکان هرگونه مذاکره یا طراحی ترتیبات امنیتی پایدار را از ابتدا محدود میکند.
تأکید شدید سند بر تنگه هرمز و «جریان آزاد انرژی» نیز نشانه همان ذهنیت کنترلگرای قدیمی است که واشنگتن سالها در خاورمیانه دنبال کرده است. امنیت انرژی در سند آمریکا صرفاً از منظر برتری نظامی و کنترل آبراه تعریف شده و از واقعیتهای پیچیده ژئوپلیتیک و اقتصادی منطقه غفلت شده است. تجربه نشان داده هرگاه آمریکا امنیت منطقه را صرفاً از طریق تهدید نظامی و حضور مستقیم دنبال کرده، نه تنها موفق به ایجاد ثبات نشده، بلکه احتمال تصادفات نظامی و واکنشهای بازدارنده ایران را افزایش داده است.
سند ۲۰۲۵ همچنین به نقش متحدان منطقهای نظیر عربستان و اسرائیل بهعنوان بازوان عملیاتی واشنگتن تاکید میکند، بدون آنکه هیچ سازوکار کنترلی بر رفتارهای پرخطر آنان داشته باشد. این سیاست در عمل، مسئولیت بیثباتی را از آمریکا دور و به متحدان منتقل میکند؛ چیزی که تجربه عراق، یمن و افغانستان نشان داده است میتواند بحرانها را تشدید کند و نه کاهش دهد. در این سند، نگاه آمریکا همچنان سلطهمحور، ابزارمحور و یکجانبه است و هرگونه الزامی برای پاسخگویی یا کنترل متحدان دیده نمیشود.
تناقض بنیادین سند در همین نقطه آشکار میشود؛ آمریکا همزمان ادعا میکند در پی کاهش حضور مستقیم در منطقه است، اما فشار اقتصادی، تهدید نظامی و حضور نظامی غیرمستقیم خود را حفظ کرده است. به بیان دیگر، واشنگتن نسخهای از «مداخلهگری کمهزینه» را دنبال میکند؛ مداخلهای که مسئولیت آن را بر دوش بازیگران منطقه میگذارد، اما خود از پیامدها مصون میماند. این سبک سیاستورزی نهتنها پایدار نیست، بلکه جایگاه آمریکا را در نظم در حال گذار جهانی تضعیف میکند.
از منظر تحلیلی، هر کشوری که قواعد بازی را با دیگران تنظیم نکند، ناخواسته خود را در مسیر انزوا قرار میدهد.
آمریکا با سند ۲۰۲۵ عملاً همین مسیر را میپیماید؛ دشمنسازی مداوم، سلطهگرایی نظامی و اتکا به متحدان ناتراز، «اول آمریکا» را به «تنها آمریکا» و در نهایت «آمریکای تنها» تبدیل میکند. کشوری که دیگر نه شبکه اعتماد دارد، نه مشروعیت منطقهای و نه ظرفیت واقعی برای شکلدهی به ترتیبات امنیتی پایدار.
واقعیت آن است که سند امنیت ملی ۲۰۲۵، اگرچه مدعی حفظ نفوذ و امنیت آمریکا است، در عمل باعث تضعیف قدرت نرم و کاهش ظرفیت واشنگتن برای مدیریت بحرانها و ترتیبات چندجانبه میشود. ادامه این خطای راهبردی، بیش از هر بازیگر دیگری به ضرر خود آمریکا خواهد بود، چرا که هزینه حفظ برتری و مشروعیت در منطقه را افزایش میدهد و احتمال برخوردهای تصادفی، تنشهای نیابتی و شکست راهبردی را بهشدت بالا میبرد.
در نهایت، اگر واشنگتن واقعاً به دنبال منافع بلندمدت خود است، باید از سیاست «اول آمریکا» که امروز به «آمریکای تنها» تبدیل شده، فاصله بگیرد و بر سیاستی مبتنی بر موازنه، تعامل ساختاری با بازیگران منطقهای، گفتوگو و کاهش تنش تمرکز کند. در غیر این صورت، سند ۲۰۲۵ نه امنیت میآفریند و نه بازدارندگی واقعی، بلکه صرفاً پیشدرآمدی برای دورهای جدید از بیثباتی در خلیج فارس و خاورمیانه است؛ بیثباتیای که خود آمریکا بیش از هر کس هزینه آن را خواهد پرداخت.
- بیشتر بخوانید:
- ترامپ و بازی صلح اوکراین
- نظامیگری محکوم به شکست ترامپ در ونزوئلا
انتهای پیام/

