محرومیت ۶۵ درصد مبتلایان به اختلالات روانی از درمان/ تغییرات آرام ولی امیدوارکننده نسل جوان در مراجعه به مشاور خانواده
یکی از راهکارهای موثر برای کاهش مشکلات خانوادگی و به ویژه اختلافات بین زوجین مراجعه به روانشناس و مشاور خانواده است که میتواند علاوه بر پیشگیری از طلاق و جدایی عاطفی در بهبود روابط اعضای خانواده و زوجین موثر باشد، این در حالیست که متاسفانه همچنان تعدادی از افراد دیدگاه خوبی نسبت به مراجعه به روانشناس و مشاور ندارند و آمار مراجعه به روانشناس و مشاور خانواده در کشور ما به نسبت سایر کشورها آمار خوبی نیست.
در همین رابطه زینب غدیری، مشاور خانواده و پژوهشگر روانشناسی تربیتی در گفتوگو با میزان ضمن اشاره به اینکه وضعیت مراجعه به مشاوره خانواده در کشور ما یک پارادوکس عجیب است و ما در این رابطه در یک شرایط پارادوکسیکال گیر کردهایم گفت: طبق آمار سلامت روان در ایران که درپیمایش ملی سلامت روان (IranMHS - ۲۰۱۱) بیان شده، شیوع ۱۲ ماهه اختلالات روانی در مجموع ۲۳.۶ درصد، در زنان ۲۶.۵ درصد·و در مردان ۲۰.۸ درصد بوده است. شایعترین اختلالات نیز مربوط به اختلالات اضطرابی با ۱۵.۶ درصد و اختلالات افسردگی با ۱۲.۷ درصد بوده است.
وی ضمن اشاره به شکاف درمانی نگرانکننده و اینکه تنها ۳۴.۷ درصد از مبتلایان به خدمات سلامت روان دسترسی داشته و ۶۵.۳ درصد از افراد نیازمند از درمان محروم ماندهاند، ادامه داد: طبق یافتههای پژوهشهای اخیر (۲۰۱۵-۲۰۲۴) درمان ندیدهها تقریبا ۶۵ درصد هستند.
از هر ۴ ایرانی، یک نفر نیازمند خدمات سلامت روان است
این مشاور خانواده با بیان اینکه در زوجدرمانی نرخ موفقیت واثربخشی بالای مداخلات تخصصی بسیار چشمگیر و ۷۰ درصد گزارش شده که امیدوارکننده است و باید در این رابطه برنامهریزی داشته باشیم، افزود: نرخ مراجعه به خدمات سلامت روان در ایران ۳۵ درصد از مبتلایان و حدود ۸ درصد کل جمعیت، در آمریکا ۲۰ تا ۲۱ درصد از کل بزرگسالان، در بریتانیا ۳۵ درصد از بزرگسالان و در کانادا ۲۶ درصد بوده است.
وی با اشاره به اینکه از هر ۴ ایرانی، یک نفر نیازمند خدمات سلامت روان است و تنها یکسوم نیازمندان به خدمات تخصصی دسترسی دارند، توضیح داد: شکاف درمانی زیاد است و نیاز فوری به مداخلات هدفمند و فرهنگسازی در این رابطه وجود دارد. گزارشها نشان میدهد که اگرچه آگاهی و تقاضا برای خدمات روانشناختی در حال افزایش است، اما زیرساختها و نگرشهای اجتماعی هنوز با نیازهای جامعه همگام نیست اما نشانههای امید در نسل جدید وجود دارد و در سالهای اخیر تغییرات آرام ولی امیدوارکننده را شاهد هستیم.
این مشاوره خانواده گفت: نسل جوان امروز به ویژه در شهرهای بزرگ دیگر آن نگاه قدیمی را به مشاوره ندارد و برای بسیاری از آنها مراجعه به روانشناس نهتنها عار نیست، بلکه نوعی هوشمندی و مسئولیتپذیری محسوب میشود. به عنوان مشاور خانواده زوجهایی را میبینم که میگویند ما نمیخواهیم مثل پدر و مادرمان سالها با دل شکسته زندگی کنیم، میخواهیم از اول یاد بگیریم که چگونه با یکدیگر به خوبی صحبت کنیم که این امر نشان دهنده شکلگیری تحول فرهنگی در مورد مراجعه به مشاور هرچند تدریجی ولی واقعی است.
غدیری ضمن بیان اینکه در کشورهایی نظیر انگلیس یا کانادا، نرخ مراجعه به روانشناس گاهی ۳ تا ۴ برابر ایران است و این رقم فقط یک تفاوت عددی نیست بلکه تفادت فرهنگ را نشان میدهد ادامه داد: ما در فرهنگی بزرگ شدیم که صبر فضیلت محسوب میشود و سکوت نشانهی بلوغ است و غصه خوردن مسئلهای عادی است. از این رو ما باید الگوی خودمان را بسازیم، نه اینکه نسخهی غربی را کپی کنیم و نباید صرفا مقایسه کمی نرخ مراجعه به مشاوره بدون در نظر گرفتن تفاوتهای بنیادین را داشته باشیم. در جامعهای که سکوت عمیقتر از سخن است و تفکر والاتر از گفتوگو قرار دارد، معیارهای کاملاً متفاوتی برای سنجش سلامت روان نیاز است.
مشاور باید روانشناس، حکیم، مشورتدهنده، مهارتآموز و همدل باشد
وی ضمن اشاره به اینکه الگوی پیشنهادی من تلفیق حکمت کهن با ابزار مدرن در سنت اصیل ایرانی است، افزود: مشورت نه یک خدمت حرفهای بلکه هنر زندگی و فرآیندی حکمتبنیان و فراشخصی بوده است و مجالس وعظ و ارشاد برای تهذیب نفس و سخنرانیهای حکیمانه در حجرههای دروس اخلاق و مکاتبات عرفانی نمونهای از این فرهنگ اصیل در مشورتورزی است. بازتعریف مشاوره به مثابه معنا درمانی جمعی و راهنمایی حکیمانه، تلفیق مفاهیم عرفانی با روانشناسی مثبتگرا، تغییر نگاه از حل مشکل به کشف معنا و ترکیب حکمت عملی سنتی با رواندرمانی مدرن الگوی پیشنهادی من در این رابطه است.
این مشاور خانواده در مورد راهکارهای فرهنگسازی و ترغیب مردم برای مراجعه به مشاور توضیح داد: ساختار اجرایی از جمله طراحی مراکز حکمتآموزی خانواده در کنار کلینیکهای رواندرمانی، همافزایی اتاق مشاوره استریل با حجرههای گفتوگوی صمیمی، استقرار نظام راهبری حکیمانه به جای مشاوره محض و اجرای برنامههای سلوک خانوادگی در کنار جلسات مشاوره مجزا میتواند در این زمینه مورد استفاده قرار گیرد.
غدیری در رابطه راهکارهای عملی و فوری نیز بیان کرد: گنجاندن جلسات مشاوره در پوشش بیمه پایه، آموزش مهارتهای ارتباطی در مدارس و دانشگاهها، تولید برنامههای آموزشی در رسانه ملی با رویکرد بومی، بازآفرینی نهادهای سنتی، احیای حلقههای ذکر و تفکر و برگزاری مجالس وعظ فلسفی و ایجاد خانههای حکمت محلی در مساجد در این مورد تاثیرگذار هستند.
وی ادامه داد: استفاده از ابزارهای نوین از جمله استفاده از سامانههای هوش مصنوعی برای بازخوانی متون حکم و توسعه پلتفرمهای دیجیتال آموزش مفاهیم حکمتبنیان نیز میتواند کمک کننده باشد.همچنین شاخصهای بومی ارزیابی از جمله شاخص عمق ارتباطات خانوادگی به جای رضایت فردی، شاخص معناداری زندگی مشترک و شاخص تعادل عاطفی-عقلانی نیز در این خصوص موثر است.
این مشاور خانواده با بیان اینکه مسئله ما کمبود تبیین مفهوم مشاوره و مشورت و فراموشی تعریف حکیمانه این مقوله ارزشمند و بنیادین است، گفت: در مدل پیشنهادی بنده، نه نفی دانش مدرن، که تکمیل آن با حکمت شرقی است که این الگو میتواند زمینهساز خلق پارادایم بومی مشاوره شود و پاسخگوی نیازهای عمیقتر جامعه ایرانی باشد و الهامبخش نظامهای مشاوره در دیگر جوامع نیز شود. این تحول پارادایمی، نه تنها به ارتقای سلامت روانی و اجتماعی جامعه میانجامد بلکه احیای هویت تمدنی ایران در عصر فعلی را به همراه دارد و مشاور، حکیمی راهنما و مراجع، سالکی جویای معناست و این بازتعریف ریشهای عمیق در تمدن ایرانی دارد.
غدیری افزود: تأسیس کرسیهای مطالعاتی تلفیق حکمت شرقی و روانشناسی مدرن، طراحی دورههای آموزشی مشاوران حکمتمحور و تولید محتوای علمی-ترویجی مبتنی بر این پارادایم وآموزش مهارتهای اصیل شامل هنر سکوت و تفکر، و آداب گفتوگوی حکیمانه از جمله پیشنهادات اجرایی در این رابطه است. همچنین مشاوره به سبک ایرانی یک مدل بومی و دلنشین است و ما نیاز داریم مشاورمان فقط یک متخصص نباشد بلکه حکیمی راهنما و کسی باشد که بلد باشد هم گوش دهد و هم معنا و هم مهارت یاد دهد و ایجاد آرامش کند.
این مشاور خانواده گفت: مشکل اصلی ما فقط کمبود متخصص نیست، بلکه شکاف بین نیاز و مراجعه است و راه حلش در کپیبرداری از مدلهای غربی نیست بلکه راه چاره در خلق الگوهای بومی است، ما نیاز داریم مشاور هم روانشناس هم حکیم هم مشورتدهنده هم مهارتآموز هم همدل و هم آگاه باشد. این تحول، هرچند سخت ولی کاملا شدنی است.
موانع مراجعه مردم به روانشناس
وی در رابطه موانعی که سبب میشود مردم کمتر به روانشناس مراجعه کنند، توضیح داد: از جمله این عوامل نگرش اجتماعی است و هنوز بسیاری از افراد فکر میکنند که مراجعه به مشاور یعنی شکست و دومین عامل نیز هزینههاست؛ مشاوره گران است و مورد حمایت بیمهها نیز نیست. سومین عامل نیز کمبود متخصص به ویژه در شهرهای کوچک و مناطق محروم است و در نهایت عامل آخر کماطلاعی است، بسیاری از افراد فکر میکنند که مشاوره فقط برای زمانی است که زندگی در آستانهی طلاق است در حالی که مشاوره واقعی یک فرآیند مهارتآموزی است برای اینکه اصلا به بحران نرسیم.
این مشاور خانواده با اشاره به اینکه از جمله راهکارهای عملی این مسئله این است که باید همزمان چند جبهه را فعال کنیم، بیان کرد: از جمله اقدامات فوری و کمهزینه در این خصوص اضافه شدن حداقل ۵ جلسه مشاوره به بیمه پایه و آموزش مهارتهای ارتباطی قبل ازدواج، تولید برنامههای آموزشی جذاب و غیرمستقیم در رسانهها است. همچنین از جمله اقدامات میانمدت در این رابطه نیز راهاندازی مشاوره تلفنی رایگان، تربیت مشاورهای بومی برای مناطق محروم و ایجاد مراکز مشاوره محلهمحور با تعرفه مناسب است و از جمله اقدامات بلندمدت و ریشهای نیز میتوان به بازتعریف مفهوم مشاوره بر اساس فرهنگ ایرانی و تلفیق حکمت کهن ایرانی با روانشناسی مدرن اشاره کرد.
انتهای پیام/

