طرح ترامپ درباره غزه؛ رسمیت دادن به اشغالگری در قالب صلح
همزمان با پیشرفت مذاکرات برای اصلاح «طرح صلح غزه» ۲۰ مادهای دونالد ترامپ، بسیاری از تحلیلگران این ابتکار را کمتر بهعنوان مسیری برای صلح و بیشتر بهعنوان تلاشی برای رسمیت بخشیدن به کنترل بر یک سرزمین ویران شده میبینند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا که پیشنهاد بهاصطلاح طرح صلح غزه را بهعنوان بخشی از چارچوب سیاست خارجی مبارزه انتخاباتی خود اعلام کرد، آن را یک دیدگاه جسورانه و بشردوستانه برای «پایان دادن به جنگ و بازسازی غزه» عنوان میکند.
با این حال، مفاد آن از جمله درخواست تسلیم کامل حماس، نظارت بینالمللی بر این منطقه محصور و انتصاب «هیئت صلح» به ریاست خود ترامپ، کارشناسان خاورمیانه را نگران کرده است که میگویند این طرح به جای حل ریشهای درگیری، آن را تشدید میکند.
طرح صلح ترامپ؛ طرحی بر اساس قدرت و نه مشارکت
در قلب این طرح یک نقص اساسی نهفته است؛ فلسطینیها پشت میز مذاکره نیستند.
به نظر میرسد که آنها تلاش میکنند کل موضوع آزادی زندانیان صهیونیست را از سایر جنبههای طرح ۲۰ مادهای ترامپ که به آینده غزه میپردازد، جدا کنند.
آنها بر مسائل کوتاهمدت (آزادی زندانیان، مدت آتشبس، کمکهای بشردوستانه) تمرکز دارند، اما مسائل بلندمدتتر، مانند اداره غزه از طرف تونی بلر، نخستوزیر پیشین انگلیس و خلع سلاح حماس به حاشیه رانده شدهاند.
این طرح خواستار آتشبس مرحلهای با شرایط سختگیرانه و به دنبال آن استقرار یک نیروی بینالمللی متشکل از کشورهای عربی و اسلامی است.
براساس این طرح، پس از خلع سلاح حماس، یک دولت انتقالی -به اصطلاح «هیئت صلح» - غزه را اداره خواهد کرد و بر بازسازی نظارت میکند.
ترامپ، این پیشنهاد را بهعنوان یک مصالحه تاریخی مطرح کرده است که «به صلح فرصتی میدهد» و در عین حال از امنیت رژیم صهیونیستی محافظت میکند.
اما منتقدان معتقدند که معماران صلح، به نظر میرسد همان قدرتهایی هستند که محاصره و تسلط نظامی رژیم صهیونیستی را بر این منطقه محصور حفظ کردهاند.
عدم حضور فلسطینیان در طرح ترامپ
هیچ نمایندهای از فلسطین در این طرح وجود ندارد، با هیچ فلسطینی مشورت نشده است، حتی با سران رامالله؛ این یک شکاف بزرگ است، بهویژه با توجه به اینکه ترامپ و بسیاری از کشورها این طرح را بهعنوان طرحی برای صلح در خاورمیانه میبینند.
به گزارش المیادین، مفهوم طرح «صلح» پس از ۲ سال ویرانی عمیقا گمراهکننده است؛ در تمام جنگهای نامتقارن، وقتی اشغالگر پیروز نمیشود، فقط میتواند ببازد و تمام اهداف اعلام شده رژیم صهیونیستی شکست خورده است.
نامیدن این لحظه بهعنوان لحظه صلح یا پیروزی، نادیده گرفتن این است که فلسطینیها حتی به غذا و آب چه برسد به مراقبتهای بهداشتی مناسب دسترسی ندارند.
کنار گذاشتن فلسطینیها از آینده خودشان
از نظر بسیاری از ناظران، فقدان عاملیت فلسطینی، واضحترین نشانه این است که این طرح نه در مورد آشتی، بلکه در مورد مدیریت است؛ یک سیستم بینالمللی کنترل بر جمعیت غزه.
هیچ مقام فلسطینی و شریک شناختهشده بینالمللی وجود ندارد، فلسطینیان صراحتاً کنار گذاشته شدهاند؛ همچنین هیچ فرضی درباره خروج کامل رژیم صهیونیستی از نوار غزه وجود ندارد و در واقع، برعکس این امر پیشبینی شده است.
کنار گذاشتن عمدی فلسطینیان نشاندهنده دور زدن عمدی چارچوبهای دیپلماتیک تثبیتشده مانند توافقنامه اسلو است؛ پیشنهاد ترامپ نهتنها تعریف میکند که چه کسی حق اظهار نظر دارد، بلکه قدرت را نیز تعریف میکند.
- بیشتر بخوانید:
- صلحی بر ویرانهها؛ وقتی آمریکا و اروپا شریک جنایتاند نه صلح
- مقامت حماس؛ درهم تنیده با بافت سیاسی و اجتماعی فلسطین
پذیرش شرایط این طرح از طرف رژیم صهیونیستی -مواردی که پیش از این غیرممکن میدانست - به جای قدرت، موقعیت ضعیف آن را نشان میدهد.
ارتش رژیم صهیونیستی بیش از حد درگیر است، امور مالی آنها تحت فشار است و این توافق برای نجات رژیم صهیونیستی بود که نمیتوانست یک کارزار طولانیتر را تحمل کند.
برای نتانیاهو جسورانه است که ادعای پیروزی کند در حالی که همه حقایق خلاف آن را ثابت میکند؛ این آمریکا بود که به رژیم صهیونیستی فرصت داد، نه یک پیروزی.
طرح اخاذی و نسلکشی
این طرح نه نشان دهنده ایجاد صلح، بلکه نشان دهنده اجبار است؛ بهترین بخشهای این طرح، درخواست آتشبس و کمکهای بشردوستانه است؛ اما اینها حقوق اساسی بشر هستند، نه نکات مذاکره؛ به همین دلیل است که این طرح یک طرح اخاذی و نسلکشی است، زیرا ترامپ اساسا پذیرفته است که اگر حماس تسلیم کامل نشود، به نتانیاهو چراغ سبز نشان خواهد داد تا به نسلکشی ادامه دهد و فلسطینیها را گرسنه نگه دارد.
چنین طرحی، رفتار کابینه سرکش رژیم صهیونیستی را در ارتکاب جنایت علیه فلسطینیان تقویت میکند.
انتهای پیام/

