«سفر» و «باشو»؛ آثاری که کودک ایرانی را از حاشیه به مرکز آوردند
مهدی صالحی- آنچه این رویداد و اکران را ویژهتر میسازد بهروزرسانی نگاه به کودک ایرانی و واسازی مضامین فراموش شدهای است که امروز همچنان در بطن جامعه حضور دارند؛ مضامینی از قبیل بیگانگی، پیوند فرهنگی، جنگ و آوارگی که با نگاهی شاعرانه و در عین حال تیزبین و انتقادی بیان شدهاند.
بهرام بیضایی و زیربنای سینمای کودک و نوجوان
بیضایی تنها دو فیلم کوتاه و بلند تحت عنوان سینمای کودک و نوجوان ساخته است: «سفر» (۱۳۵۱) و «باشو غریبه کوچک» (۱۳۶۴). هرچند آثار نمایشی و داستانی او نیز مملو از شخصیتهای کودکانه، روایتهای تمثیلی و دغدغه تربیتی است. در نمایشنامههایش همچون «عروسکها» «قصه ماه پنهان» و «ساحل نجات» کودک و جهان پیرامون او حضوری بیبدیل دارند؛ هم از نظر تصویرپردازی هنری و هم در نقشپردازی اجتماعی. بیضایی خود تصریح کرده است که کودکان، زنان و بیگانگان (غریبهها) سه قطب تکرارشونده روایتهایش را میسازند؛ عناصری که اغلب به دنبال یافتن هویت خویش، عبور از جهان بیپناه یا نامهربان و تحقق رؤیایی از مهر و پیوند هستند.
تحلیل فیلم «سفر»؛ استقلالطلبی کودکانه و جستوجوی هویت
فیلم کوتاه «سفر» ساخته بهرام بیضایی، محصول سال ۱۳۵۱ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اثری درخشان و ماندگار در سینمای کودک ایران محسوب میشود. این فیلم ۳۴ دقیقهای، روایتگر داستان دو پسربچه کارگر است که یکی از آنها در جستوجوی پدر و مادرش، سفری خیالی را آغاز میکند و دیگری او را همراهی میکند.
بیضایی در این اثر، واقعگرایی اجتماعی را با عناصر شاعرانه و نمادین درهم میآمیزد. فیلم با نگاهی عمیق به مسائل کودکان کار و حاشیهنشین میپردازد و پرسشهای هویتی «من کیستم؟» و «آیا خانهای خواهم داشت؟» را در مرکز توجه قرار میدهد. سفر کودکان در فیلم، تنها جستوجویی برای یافتن والدین نیست، بلکه استعارهای است از تلاش برای هویتیابی و گذر از جهان بیگانگی.
از نظر زیباییشناسی، بیضایی با محدودیتهای بودجه و ابزار، اثری تأثیرگذار خلق کرده است. تصویربرداری سیاه و سفید، قاببندیهای ساده و نورپردازی کمینه، به فضاسازی مستند گونه فیلم کمک شایانی کرده است. بازی طبیعی و غیرحرفهای کودکان، بر حقیقتنمایی اثر افزوده و بیننده را با دنیای درونی شخصیتها همراه میسازد. طراحی صوتی فیلم نیز قابل تحسین است. سکوتهای طولانی، صداهای محیطی و گفتوگوهای ساده، فضایی از رنج و امید را به تصویر میکشند.
«سفر» با استقبال گستردهای در عرصه بینالمللی روبرو شد و جوایز ارزشمندی از جشنوارههای معتبری چون شیکاگو و مسکو کسب کرد. این فیلم را میتوان یکی از آثار پیشرو و جریان ساز سینمای کودک ایران دانست که با نگاهی رادیکال به موضوع فقر و سرگشتگی کودکان میپردازد.
تحلیل فیلم «باشو غریبه کوچک»؛ وحدت ملی مادر و هویت در سایه جنگ
فیلم «باشو غریبه کوچک» ساخته بهرام بیضایی (۱۳۶۴) از آثار ماندگار سینمای ایران محسوب میشود. این فیلم روایتگر پسر بچهای جنوبی به نام «باشو» است که در جریان جنگ ایران و عراق، خانواده و خانه خود را از دست داده و به شکلی معجزهآسا با پنهان شدن در کامیونی به شمال ایران میرسد. در آنجا با زنی روستایی به نام «نایی» و دو فرزندش آشنا میشود.
بیضایی در این اثر تضادهای زبانی و فرهنگی بین شمال و جنوب ایران را به زیبایی به تصویر میکشد. باشو که در ابتدا به عنوان غریبهای ناشناخته وارد میشود، بهتدریج با مهر «نایی» روبرو میشود و پیوندی عمیق و انسانی بین آنها شکل میگیرد. این رابطه نمادین نشانگر ظرفیت همزیستی و درک متقابل بین فرهنگهای مختلف درون یک کشور است.
از نظر زیباییشناسی، بیضایی با بهرهگیری از تصاویر شاعرانه و نمادین تضاد بین جنوب سوخته و شمال سرسبز ایران را به نمایش میگذارد. بازی سوسن تسلیمی در نقش نایی و عملکرد طبیعی عدنان عفراویان در نقش باشو، بر واقعگرایی اثر افزوده است. موسیقی فیلم با تلفیق نواهای بومی شمال و جنوب، فضایی غنی خلق کرده و طراحی صوتی مبتکرانه به عمق روایی داستان کمک شایانی نموده است.
«باشو غریبه کوچک» در نهایت فیلمی است درباره قدرت مهرورزی، پذیرش تفاوتها و وحدت ملی که پیامهای تربیتی و اجتماعی عمیقی را به تصویر میکشد. این اثر که همزمان واقعگرا و شاعرانه است، پس از گذشت چهار دهه همچنان تازگی و تأثیر خود را حفظ کرده و به عنوان یکی از شاهکارهای سینمای ایران شناخته میشود.
جایگاه سینمای کودک در دهه ۶۰
دهه ۶۰ را عمدتاً دهه طلایی سینمای کودک و نوجوان ایران قلمداد میکنند؛ دورانی که جشنوارهها و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پرتپشترین تولیدات هنری را ثبت کردند. ویژگی بارز سینمای کودک آن دوره جدی گرفتن تخیل کودکانه، واکاوی مسائل اجتماعی، پرداختن به هویت جمعی و تأثیرپذیری آگاهانه از سنتها و آیینهای بومی بود.
کارگردانان موج نو چون بیضایی، نادری و کیارستمی در پی محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی قبل از انقلاب عمدتاً به سراغ فیلمهایی با موضوع کودکان رفتند. این فیلمها اغلب نه مختص کودکان بلکه درباره کودکان و دغدغههای جمعی بودند. در کنار آثار سرگرمکننده و تجاری، جریان سینمای جدی و دغدغهمند شکل گرفت که هدف آن تربیت فرهنگی و هویتبخشی اجتماعی بود.
فیلمهایی نظیر «دونده» (نادری) «خانه دوست کجاست» (کیارستمی) و «باشو غریبه کوچک» (بیضایی) در این جریان جای گرفته و جلب نظر صرف ایرانیان و جشنوارههای داخلی نماندند بلکه سینمای ایران را به جهان معرفی کردند. فیلم «سفر» نیز پیشتر در دورهای که فیلم کودک عمدتاً محدود به برنامههای تلویزیونی بود طرحی نو و جدی از حساسیت اجتماعی به کودکان کار ارائه کرد.
استقبال جشنواره ۱۴۰۴ از آثار بیضایی و جایگاه نسل جدید
بازپخش نسخههای مرمتشده «باشو» و «سفر» در جشنواره کودک ۱۴۰۴ بازگشت مجدد فرهنگی به آن ویژگیهای هویتی، اجتماعی و اخلاقی است که هم مخاطبان قدیمی و هم نسل جدید اکنون امکان تماشای مجدد این آثار را دارند؛ آثاری که حالا به شهادت کارشناسان اجتماعی نه تنها تکراری نشدند بلکه هنوز استانداردی بلند از روایت کودکانه با دغدغه ملی و اجتماعیاند.
نگاه جشنواره امسال نه صرفاً بزرگداشت نوستالژیک بلکه جریانسازی تازهای در بازپروری الگوهای موفق برای سینمای کودک ایران است. تأکید بر اهمیت تربیت اجتماعی، مسئولیتپذیری، نوعدوستی و وحدت ملی در آثاری مانند «باشو» و «سفر» یک بار دیگر ضرورت توجه به مضامین غیرتجاری و آموزنده در سینمای کودک را گوشزد میکند.
مضامین مشترک و میراث سینمایی بیضایی در حوزه کودک و نوجوان
نقش کودک بیگانگی و جستوجوی هویت در هر دو فیلم «سفر» و «باشو» کودک محور روایت است، اما صرفاً عنصری ساده نیست. بیضایی کودک را در مقام جستوجوگر مهاجر بیگانه و ابژه تحمیل اجتماعی ترسیم میکند؛ موجودی که یا خانوادهای ندارد یا جامعه او را پس میزند. در نهایت اما هر دو روایت با همکاری و پیوند مفهوم خانه، تعلق و هویت را به کودک باز میگرداند.
جایگاه زن، مادر و خانواده
زن و مادر در هر دو فیلم نقش سازنده، فعال و تزلزلناپذیر دارند. نایی در «باشو» نه تنها محور مقاومت در غیاب شوهر بلکه نقطه تلاقی انسانیت، تربیت و رحم است. این حضور بر خلاف بسیاری از آثار رایج نماد ضعف و فرودستی نیست بلکه قهرمان بیادعا و ستون بنای خانواده است. در واقع بیضایی بهگونهای از زنانگی و مادرانگی میپردازد که قدرت اسطورهای زنان در روایت ایرانی را یادآوری و بازآفرینی میکند.
روایت اسطوره نوستالژی و هویت ملی
بیضایی با آمیختن آیینها نمادها و عناصر بومی؛ زبان، لباس، آداب، کشاورزی و سازهای محلی به روایت کودکانه معنا و عمق اسطورهای میبخشد. شعر «ما فرزندان ایرانیم» که باشو بر صفحه کتاب روستا میخواند فراخوانی است به وحدت فرهنگی- ملی ایرانیان فراتر از تفاوت مذهبی قومی و زبانی.
در سطح فرمال مقایسه سفر واقعی و سفر ذهنی به ویژه در «سفر» بازی با مفهوم نوستالژی و بازگشت به اصل را تداعی میکند، کودک در حسرت خانه و والدین، سفری در رؤیا میکند که در واقع سفری به هویت و تعلق است گرچه در جهان بیرونی راه به جایی ندارد.
مقایسه بیضایی با دیگر کارگردانان کودک و نوجوان
در کنار بیضایی کارگردانانی چون امیر نادری (با فیلمهایی چون «دونده» و «سازدهنی») و عباس کیارستمی («خانه دوست کجاست؟») چهرههای اثرگذاری در سینمای کودک و نوجوان ایران بودهاند. ویژگی برجسته آثار بیضایی نسبت به آنها همزمانی توجه به مضامین هویتی، نقد اجتماعی، اسطورهپردازی و زیباییشناسی فرمال است.
برخلاف بسیاری از فیلمهای کودک که به سرگرمی فانتزی یا آموزشهای ساده تقلیل مییابند آثار بیضایی با پرداختن به رنج، اندوه، استقلالطلبی، آوارگی و صدای درونی کودک؛ دغدغههایی جدی را به زبان کودکانه بیان میکنند. آثار او همزمان گروه بزرگی از بزرگسالان را نیز مخاطب قرار میدهند و در سطح جهانی به عنوان نماینده فرهنگ ایرانی معرفی شدهاند.
ارزش و میراث سینمایی آثار بیضایی برای کودک و نوجوان
مرور دو فیلم «سفر» و «باشو غریبه کوچک» ما را با وجوه متعدد آفرینش سینمایی بیضایی مواجه میکند؛ زبان بصری خیرهکننده، بهرهگیری از عناصر بومی و اسطورهای، دغدغه اجتماعی و تربیتی و نگاهی عمیق به هویت کودک ایرانی. تأثیر آثار بیضایی بر سینمای کودک چه در دوره طلایی دهه ۶۰ و چه امروز، نوگرایی و جسارتی را بازگو میکند که هنوز هم بسیاری از فیلمسازان از آن محروماند.
امروز بازگشت این آثار در جشنواره کودک و نوجوان ۱۴۰۴ نه فقط یک جشن نوستالژیک بلکه تذکری جدی به سینمای امروز ایران است؛ سینمایی که نیازمند بازتعریف کودکی، هویت و تربیت است و باید با بازخوانی میراثهای بلندپایهای نسل فردا را به زندگی معنا بخش متصل کند.

