دیپلماسی چندجانبه در برابر سیاست فشار؛ پیام روشن ایران از نیویورک تا تهران
عابد اکبری، کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی برای میزان به بررسی اقدام کشورهای اروپایی در فعالسازی سازوکار ماشه و سابقه بدعهدی آنها در برجام پرداخته است.
متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
عدم تصویب قطعنامه پیشنهادی چین و روسیه در شورای امنیت سازمان ملل، که هدف آن تعویق اجرای مکانیسم اسنپبک و ایجاد فرصت ششماهه برای تداوم دیپلماسی در پرونده هستهای ایران بود، بار دیگر نشان داد که برخی قدرتهای غربی هنوز در چارچوب ذهنی گذشته و راهبردهای تقابلی خود اسیر ماندهاند. این قطعنامه که میتوانست زمینهای برای کاهش تنشها و احیای مسیر گفتوگو فراهم کند، با مخالفت آمریکا و همراهی برخی کشورهای غربی روبهرو شد؛ مخالفتی که بیانگر تداوم رویکرد فشار و بیاعتنایی به واقعیتهای جدید منطقه است.
در حالیکه بسیاری از اعضای شورای امنیت بر لزوم حفظ فضای مذاکره و جلوگیری از تشدید بحران تأکید داشتند، واشنگتن با نادیده گرفتن این واقعیت که فشار و تحریم در سالهای گذشته هیچ نتیجهای در قبال ایران نداشته، همچنان بر تکرار سیاستهای ناکارآمد خود پافشاری میکند. آمریکا بهجای بهرهگیری از ظرفیت دیپلماسی چندجانبه، ترجیح داد فرصت ایجادشده از سوی پکن و مسکو را از میان ببرد و پیام واضحی از استمرار بیاعتمادی به جامعه بینالمللی ارسال کند.
جمهوری اسلامی ایران در برابر چنین تحرکاتی، با تکیه بر ثبات راهبردی، اقتدار ملی و عقلانیت سیاسی، ضمن تأکید بر تمایل خود به گفتوگو و تعامل سازنده، اعلام کرده است که برای هر سناریویی آمادگی کامل دارد. تهران در برابر تهدید و فشار کوتاه نمیآید و در صورت اتخاذ تصمیمات خصمانه، واکنشی قاطع و متناسب نشان خواهد داد. این آمادگی، حاصل تجربههای گرانسنگ ایران در مواجهه با سالها فشار و تحریم است؛ تجربهای که نشان داده مقاومت فعال و اتکا به توان داخلی، مؤثرترین راه حفظ منافع ملی است.
در پسزمینه این تحولات، نقشآفرینی مخرب رژیم صهیونیستی بهخوبی مشهود است. تلآویو که از هرگونه مسیر دیپلماتیک میان ایران و غرب بیم دارد، با لابیگری و فشار بر آمریکا، کوشید تصویب این قطعنامه را ناکام بگذارد. رژیمی که خود در بحران مشروعیت و انزوای بینالمللی گرفتار شده، میکوشد با امنیتیسازی موضوع هستهای ایران، فضای بیثباتی در منطقه را حفظ کند و از شکلگیری هرگونه اجماع برای صلح و ثبات جلوگیری کند. این رفتارها بیش از هر زمان دیگری، ماهیت واقعی رژیم صهیونیستی را بهعنوان عامل اصلی ناامنی و بحران در غرب آسیا آشکار ساخته است.
در سوی دیگر، کشورهای اروپایی نیز بار دیگر نشان دادند که در بزنگاههای حساس، قادر به ایفای نقشی مستقل نیستند. مواضع مبهم و انفعالی آنان در برابر طرحی که هدفی جز کاهش تنش و حفظ مسیر دیپلماسی نداشت، نشانهای روشن از وابستگی ساختاری اروپا به سیاستهای واشنگتن است. این بیعملی، اعتبار ادعاهای اروپا درباره تعهد به برجام و حمایت از گفتوگو را بهشدت زیر سؤال برده است.
آنچه در این میان آشکار است، محاسبه غلط آمریکا نسبت به تحولات منطقه و واقعیتهای نوین خاورمیانه است. نظم جدید منطقهای بر پایه توازن قدرت، استقلال تصمیمگیری و نقشآفرینی بازیگران بومی در حال شکلگیری است و دیگر نمیتوان با ابزار تحریم و تهدید، واقعیتهای میدانی را تغییر داد. آمریکا با نادیده گرفتن این روند، خود را در موقعیتی قرار داده که نه توان اجماعسازی دارد و نه میتواند از راهبردهای گذشته خود دستاوردی به دست آورد.
عدم تصویب قطعنامه پیشنهادی چین و روسیه را باید نمادی از تداوم شکاف میان رویکردهای تقابلی و دیپلماتیک دانست. در حالی که کشورهای مستقل بهدنبال حلوفصل مسالمتآمیز مسائل و حفظ ثبات جهانی هستند، آمریکا و برخی متحدانش همچنان به سیاستهای گذشته دل بستهاند. در این میان، جمهوری اسلامی ایران با اتکا به عقلانیت سیاسی، اقتدار منطقهای و آمادگی همهجانبه، مسیر خود را با اطمینان و استواری ادامه میدهد؛ مسیری که بر پایه گفتوگو، احترام متقابل و دفاع از حقوق مشروع ملت ایران بنا شده است.
- بیشتر بخوانید:
- زبان متناقض و پای لنگ اراده؛ دیپلماسی نمایشی تروئیکای اروپایی در نیویورک
- مکانیسم ماشه؛ یادآور بدعهدی غرب و نظم جهانی رو به زوال آمریکا
انتهای پیام/

